شورای آتلانتیک در مقالهای تفصیلی از یک توهم خطرناک در اسرائیل رونمایی کرد. این اندیشکده آمریکایی خبر داده که اسرائیل به دولت بایدن اطلاع داده است که در هیچ طرح و برنامهریزی در غزه پس از اتمام جنگ شرکت نخواهد کرد و به جای آن سناریوهای فانتزی نظیر اداره غزه توسط چند کشور عربی یا تشکیلات خودگردان را مطرح کرده است که البته هیچ کدام قادر به اداره غزه نخواهند بود.
اسرائیل آنچه را که به نظر میرسد اولین مرحله از تهاجم زمینی گسترده به غزه باشد، آغاز کرده و وعده داده است که حماس باید از بین برود حتی به قیمت تکهتکه کردن غزه. اما پس از آن چه؟ بر اساس گزارشها، مقامهای اسرائیلی به دولت بایدن گفتهاند که آنها در هیچ برنامهریزی جدی پسا جنگ شرکت نمیکنند.
این احتمالا به این دلیل است که هیچیک از گزینههای آنها خوب نیست و بهرغم انبوهی از پیشنهادهای خارقالعاده، هیچکس برای تحمل بار معضلات غیرممکن اسرائیل یا به عبارت سادهتر، پاکسازی افتضاحات آن وارد عمل نمیشود. «حسین ایبیش» در گزارش اول نوامبر در «شورای آتلانتیک» نوشت، اسرائیلیها ممکن است احساس کنند که با توجه به اینکه حماس از سال ۲۰۰۷ غزه را کنترل کرده است، هیچ مسوولیتی در قبال واقعیتهای این منطقه ندارند.
اما بقیه جهان میدانند که اشغال همچنان ادامه دارد، هرچند از آنسوتر از مرزهای نوار. اسرائیل در تمام مدت کنترل شدیدی بر آبهای ساحلی غزه، حریم هوایی، امواج هوایی آن و همه گذرگاههای عبوری به نوار غزه به جز گذرگاه کوچکی که توسط مصر نگهداری میشود، داشته است. اسرائیل از سال ۱۹۶۷ تقریبا تمام تصمیمات اصلی را درباره غزه گرفته است از جمله تصمیم بیپروا و «خود ویرانگرش» برای تقویت حماس برای شکاف در حرکت ملی فلسطین بین اسلامگرایان مستقر در غزه و ملیگرایان سکولار در کرانه باختری.
اکنون اسرائیل که ظاهرا از این سیاست پس از حمله حماس در ۷ اکتبر پشیمان است، حملهای را آغاز کرده که تقریبا بهطور اجتنابناپذیر بخش زیادی از غزه را به منطقهای ویران تبدیل خواهد کرد. با این حال، ظاهرا هنوز امیدوار است که پس از آن عقبنشینی کند و قدرت محلی را به... شخص دیگری واگذار کند؛ اما این سناریو یک سناریوی فانتزی است.
هیچ طرف سومی بهطور قابل قبولی مایل یا قادر به نظارت و بازسازی غزه به نمایندگی و در هماهنگی با اسرائیل نیست. یک پیشنهاد معمول این است که یک نیروی اعزامی یا پلیس، از کشورهای عربی باثبات، باید با خروج اسرائیل، از غزه محافظت کند.
با توجه به موقعیت جغرافیایی و تاریخ مصر، این کشور باید نقش محوری در چنین تلاشی داشته باشد. اما مصریها از سال ۱۹۷۹ اولویت سیاست خارجی خود را بازنگشتن به غزه عنوان کردهاند. آنها قصد تغییر نظر خود را ندارند. یکی دیگر از نامزدهای پیشنهادی، تشکیلات خودگردان فلسطین است.
اما رژیمی که محمود عباس در رامالله رهبری میکند، از ورود مجدد به غزه پس از ویرانیهای اسرائیل نفعی نمیبرد. حتی در دهه قبل از این جنگ، عباس پیشنهادهای متعدد مصر مبنی بر تصدی وزارتخانههای دولتی در غزه توسط تشکیلات خودگردان یا تامین امنیت در گذرگاههای فلسطینی به نوار را رد کرد. حماس به ظاهر مایل به پذیرش این ابتکارات بود؛ اما در عین حال اصرار داشت که خلع سلاح نخواهد شد.
عباس بهطور منطقی میترسید که مسوول جمعیت فقیر غزه باشد؛ اما بدون منابع کافی و در سایه یک گروه شبهنظامی بهشدت مسلح قرار گیرد که میتواند هر زمان که بخواهد به خشونت روی آورد. اگر تشکیلات خودگردان در آن زمان از بازگشت به غزه میترسید، اما اکنون و پس از یک جنگ زمینی ویرانگر مشتاق است که پشت سر نیروهای اسرائیلی وارد غزه شود.
نیازهای غزه بسیار زیاد خواهد بود و دستیابی به قدرت بر پشت تانکهای اسرائیلی، تشکیلات خودگردان را با «بوسه سیاسی مرگ» در میان فلسطینیها مواجه خواهد کرد. شاید اگر طرف سومی پس از خروج اسرائیل از غزه برای مدتی امنیت را تامین کند، تشکیلات خودگردان ممکن است مایل باشد برای جایگزینی آن وارد شود. اما پس از آن ما به نقطه اول بازمیگردیم: آن طرف سوم چه کسی خواهد بود؟
برخی از اسرائیلیها به آرامی درباره بازگشت «محمد دحلان»، رهبر سابق فتح در غزه صحبت میکنند که از زمان کنترل حماس بر غزه در سال ۲۰۰۷ در امارات متحده عربی در تبعید به سر میبرد. دحلان هنوز در غزه طرفدارانی دارد؛ اما او در میان فلسطینیها محبوبیت زیادی ندارد و با عباس و اطرافیانش روابط خوبی ندارد.
بدون حمایت رامالله، دحلان نمیتواند بهطور موثر تشکیلات خودگردان را در غزه به قدرت بازگرداند. درباره نیروهای حافظ صلح سازمان ملل چطور؟ یک ماموریت حافظ صلح سازمان ملل متحد را تصور کنید که مسوول جامعهای کاملا ویران شده است که پیشتر هم کارآمد نبوده و در آستانه یک فاجعه انسانی است.
حال تصور کنید که در حال نبرد با شورشی است که حماس آشکارا قصد دارد علیه اسرائیلیها به راه اندازد و این یکی از دلایلی است که نیروهای اسرائیلی میخواهند پس از اتمام ویرانیاش، هر چه سریعتر از آن خارج شوند. سازمان ملل و کشورهای عضو آن تقریبا بهطور قطع حاضر به پذیرش مسوولیت نظارت بر آوار و مراقبت از بیش از ۲ میلیون فلسطینی فقیر و عمدتا آواره در یک منطقه کوچک و پرجمعیت که به ویرانه تبدیل شده است، نخواهند بود.
هدف اصلی حماس از زمان تاسیس آن در سال ۱۹۸۷، تسلط بر جنبش ملی فلسطین، از جمله سازمان آزادیبخش فلسطین (با حضور ارزشمند دیپلماتیک بینالمللی، وضعیت ناظر سازمان ملل، و بیش از ۸۰ سفارت در سراسر جهان) بوده است. در راستای خدمت به این هدف، حماس امیدوار است که اسرائیل را به غزه بکشاند؛ جایی که بتواند شورشی طولانی علیه اشغالگران اسرائیلی ترتیب دهد.
سپس حماس ادعا خواهد کرد که جنگ را به اسرائیل میبرد؛ درحالیکه ناسیونالیستهای سکولار در کرانه باختری به انتظار مذاکراتی مینشینند که هرگز انجام نخواهد شد. این امر مسیر حماس برای رهبری در میان فلسطینیان است. اگر اسرائیلیها دست بهکار شوند، حماس به سادگی از طغیان برنامهریزیشده دست نخواهد کشید.
حماس این طرح را علیه هر قدرتی که به نظر برسد نماینده منافع اسرائیل باشد- اعم از عرب، سازمان ملل یا حتی فلسطین- اجرا خواهد کرد. هیچ طرف سومی قرار نیست برای مبارزه با شورشهای برنامهریزیشده علیه سربازان اسرائیلی، بازسازی زیرساختها و جامعه متلاشیشده بر اثر جنگ و حل مشکل طولانی مدت حکومتداری که حضور مسلحانه حماس تضمین کرده است، وارد غزه شود.
اسرائیل تنهاست، بنابراین باید جایگزینی برای خروج سریع از غزه بیابد. در نتیجه به حماس اجازه میدهد تا حداقل بهعنوان یک نهاد سیاسی دوباره ظهور کند و برای این شورش اجتنابناپذیر بماند و به نبرد ادامه دهد. هر کاری که اسرائیل تصمیم بگیرد اکنون که حمله زمینی در غزه آغاز شده انجام دهد، باید بداند که هیچ امداد غیبیای وارد نخواهد شد و آن را از عواقب انباشته اقداماتش از سال ۱۹۶۷ نجات نخواهد داد. وقتی گرد و غبار فرونشیند، اسرائیل برای مقابله با فجایع «خودتحمیلیاش» باید دست و آستین بالا بزند.
در همین حال سیانان به نقل از یک مقام آمریکایی روز گذشته خبر داد «فکر میکنم آتشبس به این بستگی دارد که اسرائیلیها نسبت به اینکه حوادث ۷ اکتبر تکرار نمیشود، احساس اطمینان کنند.»
«لِوِنت کمال» در گزارش ۳ نوامبر در «میدل ایستآی» نوشت، حمله زمینی اسرائیل به نوار غزه اکنون به یک «عملیات محاصرهای» تبدیل شده است؛ زیرا نیروهای اسرائیلی بهطور آزمایشی در یک حرکت گاز انبری برای محاصره شهر غزه پیشروی میکنند.
پس از سه هفته بمباران، سربازان اسرائیلی در شب ۲۷ اکتبر از شمال و شرق وارد منطقه محاصره ساحلی شدند. ارتش نسبت به تعداد سربازان درگیر و اهداف آنها اطلاعاتی نمیدهد؛ اما اذعان کرده که توپخانه، تانکها و بولدوزرها، نیروهای پیاده و نیروهای ویژه را در حملهای به نام «عملیات شمشیرهای آهنین» همراهی کردهاند.
پیشروی تاکنون از طریق زمینهای کشاورزی و مناطق شهری کمجمعیت صورت گرفته است که نشان میدهد ارتش اسرائیل در این مرحله از درگیری با مبارزان فلسطینی در مناطق مسکونی اجتناب میکند.
با این حال، هیچ ابایی از بمباران سنگین مناطق مسکونی و حمله به کمپ آوارگان جبالیا در روز سهشنبه که حدود ۱۰۰ نفر را کشتند، ندارد. بیش از ۹۰۰۰ فلسطینی از جمله بیش از ۳۷۶۰ کودک بر اثر بمباران رژیم صهیونیستی طی چهار هفته گذشته کشته شدهاند.
تهاجم زمینی پس از گلولهباران شدید مناطق نزدیک به حصار جدایی در مرز بین غزه و اسرائیل، بهویژه در نزدیکی شهرهای فلسطینی بیت لاهیه در شمال غربی و بیت حانون در شمال شرقی آغاز شد. با این حال، نیروهای اسرائیلی هنوز از تونلهای متعلق به شاخه مسلح حماس (گردانهای عزالدین قسام) و سایر گروههای مسلح دور هستند.
یک منبع اسرائیلی مطلع به «میدل ایستآی» گفت که اولین هدف از دو هدف مرحله اولیه عملیات زمینی محقق شده است. این اهداف ایجاد مناطق حائل در مناطقی بود که خطر حمله در آنها کم است و همچنین ایجاد پایگاههایی برای پشتیبانی از عملیات بیشتر. این منبع اسرائیلی گفت: «هدف اول محقق شده است. ما اکنون پایگاههایی در امتداد نوار داریم که میتوانند مناطق عملیاتی ما را پشتیبانی کنند. این استقرار پایگاهها در مناطق نسبتا امن در شمال و شرق نوار صورت گرفت.»
وی افزود که مرحله دوم حمله زمینی، اتصال بخشهای تحت کنترل اسرائیل، محاصره کامل شهر غزه و گسترش تدریجی سرزمینهای تحت کنترل اسرائیل است. تاکنون، نیروهای اسرائیلی از شرق در امتداد محور جوهرالدیک به سمت غزه پیشروی کردهاند و شمال غزه -از جمله شهر غزه- را از جنوب غزه جدا کرده و جادههای اصلی صلاحالدین و الرشید را که فلسطینیها برای فرار از جنوب از آن استفاده میکردند، قطع کردهاند.
آنها همچنین در امتداد ساحل به سمت جنوب در محور بیت لاهیه پیشروی میکنند و تقریبا به حومه شهر غزه رسیدهاند. پیشرویهای محدودی نیز در اطراف بیت حانون در شمال شرق صورت گرفته است. این منبع اسرائیلی ادامه داد: «از نظر عملیاتی، ارتش در سه خط پیشروی میکند و با حملات در جهت برنامهریزیشده تاکنون مقابله میکند.
این منبع اسرائیلی گفت که همگرایی دو مورد از این خطوط برای به دام انداختن اهداف در یک منطقه خاص کافی است و به عملیات اجازه میدهد به سمت اهداف دقیقتر حرکت کند.» منابع امنیتی ترکیه که از نزدیک جنگ غزه را دنبال میکنند، گفتند که به نظر میرسد اسرائیل از حملات زمینی گذشته در غزه چیزهای زیادی آموخته است و اکنون نقشه راه با دقت برنامهریزیشده را دنبال میکند.
یک منبع ترکیهای که بهدلیل محدودیتها در گفتگو با مطبوعات بهطور ناشناس صحبت میکرد، به «میدل ایستآی» گفت: «عملیات شمشیرهای آهنین اسرائیل مانند یک کپی از عملیات سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۴ است؛ اما اسرائیلیها از تکرار اشتباهات گذشته خودداری میکنند.» این منبع افزود که اسرائیل برای جلوگیری از مشکلات جدی به کندی حرکت میکند که نشاندهنده الگوی تاکتیکی خاصی است.
در عملیات «سرب گداخته» در سال ۲۰۰۹، ۱۳ سرباز اسرائیلی هنگام حرکت ارتش به مناطق پرجمعیت کشته شدند. بهطور مشابه، در عملیات «تیغه حفاظتی» در سال ۲۰۱۴ نیز ۶۶ سرباز اسرائیلی در جریان عملیات در مناطق مسکونی کشته شدند. به گفته این منبع ترکی، اسرائیل آمادگی چنین عملیاتی را نداشته و تاکنون تنها به مناطق باز و جوامع شهری مشرف به آن رفته است.
این منبع گفت: «الگوی تکراری برای جلوگیری از اشتباه پدید آمده و ممکن است فلسطینیها نیز متوجه این موضوع شده باشند.» او افزود: «ارتش اسرائیل وارد منطقه میشود، مواضع و اهداف دشمن را شناسایی و به سرعت عقبنشینی میکند. بعد، حملات هوایی دنبال میشود. سپس نیروهای زرهی و پیاده پیشروی میکنند. این مدل زمانی که آنها به شهرها نقل مکان میکنند، کارساز نخواهد بود.»
آخرین باری که اسرائیل حمله زمینی به غزه را انجام داد در سال ۲۰۱۴ بود که به عملیات «تیغه حفاظتی» معروف بود و سه هفته به طول انجامید. «ریچ اوتزن»، سرهنگ بازنشسته آمریکا میگوید که اسرائیل در این عملیات نتوانست به سیستم تونل و مناطق اصلی مورد استفاده حماس و دیگر گروهها نفوذ کند.
اوتزن عملیات شمشیرهای آهنین امروز را جامعتر از سال ۲۰۱۴ توصیف کرد. او به «میدل ایستآی» گفت: «[آنها]بیشتر بر خود شبکه تونل متمرکز شدهاند، با قصد ظاهری برای رفتن به قلب شهر غزه و ماندن به قدری که تونلها غیرقابل استفاده شوند.»
«زوران کوسواچ» در گزارش ۳ نوامبر در الجزیره نوشت، اولین پاسخ اسرائیل به حملات حماس در ۷ اکتبر، اعزام نیروی هوایی برای بمباران غزه بود. به نیروی هوایی فهرست بلندبالایی از اهداف احتمالی داده شد. منطق این بود که به اسرائیلیها و فلسطینیها بهطور یکسان نشان داده شود که اسرائیل سرنگون نشده است و میتواند پاسخی سریع و قاطع داشته باشد.
اسرائیل در ابتدا گزارشهایی از تعداد حملات هوایی که انجام میداد، منتشر کرد؛ اما احتمالا با درک اینکه اعتراف به بمباران غزه هزاران بار بدتر بود و پیامدهای بدی به همراه دارد، در عوض به گزارش تعداد مشخص «هدفیهایی» که مورد حمله قرار میگرفت، روی آورد. آخرین آمار حدود یک هفته پیش منتشر شد که ادعا میکرد ۱۲۰۰۰ هدف مورد حمله قرار گرفته است.
اما از مجموع بمبهای استفادهشده میتوان چیزهای زیادی استنباط کرد. این هفته مقامهای فلسطینی گزارش دادند که ۱۸۰۰۰ تن بمب بر روی غزه ریخته شده است. تخریب روی زمین با این رقم مطابقت دارد. تقریبا تمام بمبهای رهاشده متعلق به خانواده Mk۸۰ طراحیشده توسط ایالات متحده است که از زمان جنگ ویتنام در خدمت بوده است.
آنها که در اصل بهعنوان سلاحهای سقوط آزاد معمولی یا «بمبهای گنگ» طراحی شده بودند، بهطور مداوم با ابزارهای هدفگیری پیچیدهای که آنها را به «بمبهای هوشمند» تبدیل کردهاند، مدرنسازی شدهاند. این بمبها در اندازههای مختلفی ساخته میشوند که بر اساس وزن کل سلاح طبقهبندی میشوند: ۱۲۰ کیلوگرم (۲۶۵ پوند)، ۲۵۰ کیلوگرم (۵۵۱ پوند)، ۵۰۰ کیلوگرم (۱۱۰۲ پوند) و ۱۰۰۰ کیلوگرم (۲۲۰۴ پوند).
نیروی هوایی اسرائیل از سه نوع اصلی از هواپیماها استفاده میکند که همگی ساخت آمریکا هستند. نقش اصلی جنگنده اف-۱۵ حفظ برتری هوایی است، اگرچه برخی از آنها میتوانند بهعنوان بمبافکن نیز استفاده شوند. اسرائیل ۷۵ فروند از جدیدترین جنگنده بمبافکنهای اف-۳۵ را سفارش داده و تاکنون حدود ۴۰ فروند از آن را دریافت کرده است.
احتمالا از این جتها برای بمباران غزه استفاده نمیشود؛ اما در برابر هرگونه تهدیدی در آسمان گشتزنی میکنند. هفته گذشته ویدئویی از سرنگونی یک موشک کروز حوثیها که از یمن به سمت اسرائیل شلیک شده بود توسط اف-۳۵ منتشر شد. جنگنده اصلی بمباران غزه اف-۱۶ است. اسرائیل نسخه اصلاحشدهای از این جت جنگنده را برای تطابق با تاکتیکهای خود با خدمه دوم ساخت که وظیفه اصلی آن کنترل سلاحهای دقیق است.
حدود ۱۰۰ فروند از این جنگندهها در خدمت هستند. اگرچه هریک میتوانند ۷ تن مهمات حمل کنند؛ اما برای اهداف عملی، میتوان فرض کرد که هر اف-۱۶ با چهار بمب بلند میشود. نیروی هوایی حدود ۱۷۰ فروند اف-۱۶ از همه نسخهها دارد.
درحالی که اسرائیل نیازی به نگرانی درباره کمبود احتمالی سرباز برای نبردهای هوایی ندارد، ممکن است مجبور باشد تدارکات و تامین مالی کمپین بمباران را در نظر بگیرد. هزینهها در حال افزایش است: یک بمب ۱۰۰۰ کیلوگرمی برای نیروی هوایی ایالات متحده ۱۶۰۰۰ دلار هزینه دارد.
یک مشتری خارجی بسیار کوچکتر مانند اسرائیل احتمالا باید قیمت بالاتری معادل ۲۵۰۰۰ دلار به ازای هر تن را فقط برای نسخه ساده بدون هزینه اضافه برای تجهیزات الکترونیکی و سختافزاری پیچیده و اغلب بسیار گرانتر بپردازد. این باعث میشود که قیمت روزانه بیش از ۱۵ میلیون دلار فقط برای بمب باشد.
با افزودنیهای دیگر میتوان فرض کرد این رقم به حداقل ۲۵ میلیون دلار در روز برسد. با این نرخ، کمپین بمباران تاکنون حداقل ۷۵۰ میلیون دلار برای اسرائیل هزینه داشته است.
«استیون لی مایرز» و «شی یر فرنکل» هم در گزارش ۳ نوامبر در نیویورکتایمز نوشتند، درگیری بین اسرائیل و حماس به سرعت در حال تبدیل شدن به یک جنگ جهانی آنلاین است. ایران، روسیه و تا حدی چین از رسانههای دولتی و شبکههای اجتماعی بزرگ جهان برای حمایت از حماس و تضعیف اسرائیل استفاده کردهاند؛ درحالیکه متحد اصلی اسرائیل، یعنی ایالات متحده را تحقیر میکنند.
به گفته مقامهای دولتی و محققان مستقل، سیل تبلیغات آنلاین و اطلاعات نادرست بزرگتر از هر چیزی است که قبلا دیده شده است و این بازتابی از تقسیم ژئوپلیتیک جهان است. «رافی مندلسون» معاون رئیس سیابرا، یک شرکت اطلاعاتی رسانههای اجتماعی در تلآویو، گفت: «این تبلیغات توسط میلیونها، صدها میلیون نفر در سراسر جهان دیده میشود و مانند هر تاکتیک دیگری در زمین موثر است.»
سیابرا از زمان حمله حماس به اسرائیل از غزه در ۷ اکتبر، حداقل ۴۰ هزار روبات یا حساب غیر معتبر را بهصورت آنلاین مستند کرده است. «مصطفی ایاد» مدیر اجرایی آفریقا، خاورمیانه و آسیا در موسسه گفتوگوی استراتژیک گفت: «مثل اینکه همه درگیر هستند.»
این موسسه که یک سازمان تحقیقاتی غیرانتفاعی در لندن است، هفته گذشته کمپینهای نفوذ ایران، روسیه و چین را به تفصیل شرح داد.
مقامها و کارشناسان آمریکایی و غیرآمریکایی گفتند که به نظر نمیرسد این کمپینها هماهنگ باشند؛ اگرچه آنها همکاری را رد نکردهاند. درحالیکه ایران، روسیه و چین هر کدام انگیزههای متفاوتی در حمایت از حماس بر سر اسرائیل دارند، اما از زمان آغاز جنگ، موضوعات مشابهی را مطرح کردهاند.
مقامها و کارشناسان گفتند که آنها صرفا حمایت اخلاقی ارائه نمیکنند، بلکه کمپینهای اطلاعاتی آشکار و پنهان را نیز برای تقویت یکدیگر و گسترش دامنه جهانی دیدگاههای خود در چندین پلتفرم به زبانهای مختلف راهاندازی میکنند. بهطور مثال، شاخه اسپانیایی RT، به حمایت از سخنان و مواضع رهبران این سه کشور میپردازد.
از سوی دیگر، اسپوتنیک هند هم گزارشهایی ضد اسرائیل منتشر میکند. «جیمز پی روبین» رئیس مرکز تعامل جهانی وزارت امور خارجه در مصاحبه اخیر خود گفت: «ما در یک جنگ اطلاعاتی اعلامنشده با کشورهای اقتدارگرا هستیم.»
با تشدید حملات اسرائیل به غزه، اینبار بهطور مشخص بیمارستانها و آمبولانسها هدف حملات هوایی اسرائیل قرار گرفتهاند. روز جمعه حمله به کاروان آمبولانسها در شهر غزه دستکم ۱۵ کشته بر جای گذاشت. ادعای اسرائیل این است که نیروهای حماس در حال جابهجایی با خودروهای آمبولانس بودند. به همین دلیل، آمبولانسها هدف قرار گرفتند.
«مرسیها گادزو» و «ویرجینیا پترومارکی» در گزارش ۴ نوامبر در الجزیره نوشتند، بیمارستان «قدس» در تل الهوا در غزه، بیمارستان «شفا» در غزه و «بیمارستان اندونزی» و بیمارستان کودکان «النصر» چهار بیمارستانی بودند که هدف حملات هوایی نیروهای اسرائیل قرار گرفتند.
«میچ مک کلاسکی» هم در گزارش ۴ نوامبر در سیانان نوشت که دبیرکل سازمان ملل اعلام کرد که از حمله اسرائیل به آمبولانسها در غزه «وحشتزده» شده است. این حمله دستکم ۱۵ کشته و ۵۰ زخمی داشت. او همچنین وضع انسانی غزه را «وحشتناک» توصیف کرد.
مدارس هم از دیگر مراکزی بودند که آماج حملات قرار گرفته بودند. «یومنا السید» که از غزه برای الجزیره گزارش میداد نوشت، مدرسه «الفخورا» بزرگترین مدرسه در شمال غزه است و داخل اردوگاه جبالیا قرار گرفته است. او مینویسد آماری از تعداد تلفات ندارد؛ اما مشخص است که ممکن است تعداد تلفات به دهها نفر برسد.
این مدرسه میزبان هزاران نفر از مردمی است که از حملات هوایی اسرائیل گریخته و در اینجا اسکان گرفته بودند. این مدرسه از سوی «آنروا» اداره میشد و سرپناهی برای بسیاری از آوارگان بود. در همه جا رد خون دیده میشد. «اندرو کاری» و «تارا جان» هم در گزارش ۴ نوامبر در سیانان نوشتند اسرائیل مسوولیت حمله به آمبولانسها و بیمارستانها را پذیرفته است.
این گزارشگران نوشتند، تصاویر دریافتی نشان میدهد که دهها نفر روی زمین نزدیک آمبولانس کشیده میشدند. همچنین رئیسجمهور ترکیه هم با اشاره به اینکه با نابودی فلسطین و «از صفحه روزگار پاک شدنش» مخالف است و بهدلیل این جنگ روابط خود را با نتانیاهو قطع میکند، گفت: جهان چشم خود را روی حملات اسرائیل برای نابودی زیرساختهای بهداشتی غزه و قتل نوزادان و غیرنظامیان بسته است.
به گزارش آناتولی، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در بازگشت از قزاقستان که در دهمین اجلاس شورای سران کشورهای سازمان کشورهای ترک حضور داشت، با تاکید بر اینکه آنها فاجعه انسانی در سرزمینهای اشغالی فلسطین بهویژه غزه را در دستور کار نشست قرار دادند، گفت: درباره اینکه چگونه میتوانیم خونریزی را متوقف کنیم و به صلح پایدار کمک کنیم، تبادل نظر کردیم.
ما بهعنوان کشورهای خواهر موافقت کردیم که همکاری و همبستگی خود را در عرصه بینالمللی افزایش دهیم و متعاقبا ما تصمیم گرفتیم که این اجلاس در سال۲۰۲۴ در جمهوری قرقیزستان برگزار شود. اردوغان درباره مسیری که باید طی شود، گفت: اسرائیل گام بسیار اشتباهی برداشت. میتوانم بگویم که با این گام درواقع آینده خود را تاریک کرد.
این وضعیتی است که نه تنها اسرائیل، بلکه گسترش آن اوضاع در خارج از اسرائیل را نیز مختل میکند؛ بنابراین آنچه باید انجام شود این است: عقبنشینی کند و متوقف شود. مسوول شماره یک خود نتانیاهو است. اردوغان افزود: نظام جهانی و قوانین بینالمللی اکنون در آزمون سختی قرار دارند؛ اگر نتوان اسرائیل را متوقف کرد و اسرائیل را نتوان در قبال آنچه انجام شده است، پاسخگو کرد، اعتماد به حقوق بینالملل و سیستم جهانی شروع به از بین رفتن خواهد کرد.
ما به اجرای قوانین بینالمللی متعهد هستیم. همزمان با این تحولات، دیروز شنبه وزیر خارجه آمریکا در اردن با مقامهایی از قطر، امارات، مصر، اردن و عربستان دیدار کرد. در همین ارتباط، نخستوزیر موقت لبنان در دیدار با وزیر خارجه آمریکا در اردن تاکید کرد که اولویت، توقف تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه غزه و جنوب لبنان است. امروز یکشنبه (۱۴ آبانماه) سیامین روز درگیری در غزه است.