ایرانیها هروقت برای سلامتی و طول عمر کسی دعا میکنند یا در جشنهای تولد میگویند «الهی ۱۲۰ ساله بشوی» و اگر هم کسی به هر دلیل به مرگ خودش اشاره کند دیگران میگویند: «بعد از ۱۲۰ سال»!
«الهی ۱۲۰ ساله بشوی» مشهورترین دعای خیر ایرانیهاست؛ بیشتر آرزوی بزرگترهاست برای کوچکترها. خیلیها نمیدانند این دعای مشهور، مال امروز و دیروز نیست و قدمتی هزاران ساله دارد و البته یک نکته تاریخی جالب هم دارد.
به گزارش فارس، محاسبه تقویم و نگهداشتن حساب روزها و ماهها و سالها، امروزه راحت است و دیگر امری با دقت نجومی شده است! اما روزگارانی طولانی، کار به این راحتیها نبود و مرجعی برای تقویم رسمی نبود و اگر هم بود امکان اطلاعرسانی دقیق و عمومی درباره وضعیت تقویم وجود نداشت و ناگزیر بسیار پیش میآمد که ساکنان مکانی دورافتاده در محاسبه روزها از تقویم جا بمانند یا از آن جلو بزنند!
محاسبه تقویم شمسی هم با آن که منطبق بر فصول طبیعی سال و بسیار دقیق پنداشته میشود در گذر زمان با مشکلات جدی مواجه بوده است و مهمترین دلیلش اینکه سال شمسی دقیقا ۳۶۵ روز نیست و چند ساعتی اضافه دارد. همین ساعات و دقایق اضافه داستانهایی درست کرد در تاریخ گاهشماری ایران و از همه جالبتر اینکه برخی سالها ۱۳ ماهه شدند!
حکایت سالهای ۱۳ ماهه را «مجتبی مینوی» ادیب و محقق معاصر چنین تعریف کرده است: «دارای بزرگ هخامنشی پسر گشتاسپ شاه حامی زرتشت در اواخر سلطنت خود (در حدود سال ۴۹۰ قبل از میلاد) ترتیب سال اوستایی را در مملکت ایران رسمی ساخت و آن به این طور بود که سال را درست ۳۶۵ روز و هر ماه را ۳۰ روز بگیرند و پنج روز زائد را در آخر سال [اضافه کنند]...، چون سال حقیقی ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۵ ثانیه و نیم است و اگر از این چند ساعت اضافی صرفنظر شود اول سال از اول سال شمسی حقیقی عقب خواهد ماند، یک قسم کبیسه اختراع کرده بودند که در سر هر صدوبیست سال یک ماه بر سال اضافه میگردد و آن سال را سیزده ماه میگرفتند. به طوری که در سر صدوبیست سال اول، دو فروردین ماه در یک سال بوده... سال سیزدهماهه را وَهیزَک یعنی مبارک مینامیدند و جشن میگرفت».
سال ۱۳ ماهه را در ایران باستان «وَهیجَک»، «بِهیزَک» و «بِهتَرَک» هم مینامیدند و در ماه اضافی آن سال جشنهای مفصلی بر پا میکردند که گویا خیلی هم خوش میگذشته است و از همانجا بود که بزرگترها برای کوچکترها و همه برای یکدیگر دعا کردند که ۱۲۰ ساله بشوند و جشنهای سال «بهترک» را ببینند. هنوز هم طبق همان رسم کهن، ایرانیها هروقت برای سلامتی و طول عمر کسی دعا میکنند یا در جشنهای تولد میگویند «الهی ۱۲۰ ساله بشوی» و اگر هم کسی به هر دلیل به مرگ خودش اشاره کند دیگران میگویند: «بعد از ۱۲۰ سال»!
به استناد منابع تاریخی، شوکت و شکوه سال بهترک نزد ایرانیان زیاد بوده است و علامه «دهخدا» نیز درباره آن نوشته است: «این سال در زمان هر پادشاه که واقع میشد، دلیل بر شوکت و عظمت آن پادشاه میداشتهاند و او را اعظم سلاطین میدانستهاند. بلکه عقیده آنها این بوده که سال بهترک جز در زمان پادشاه ذوشوکت واقع نمیشود، چنانکه در زمان انوشیروان واقع شد و در آن سال دو اردیبهشت وقوع یافت».
البته این نوع کبیسهگیری به دلیل طولانیبودن دوره آن و همچنین اجرا نشدنش در برخی دورهها طی قرون بعدی مایه دردسر هم شده و به گفته «مینوی» اینطوری هم شده است: «سال عرفی بدون کبیسه جاری میشده و به این جهت نوروز (یعنی اول فروردینماه، نه اول بهار) در دوره سال میگشته و در زمان حمله عرب به ایران نوروز در اول تابستان بوده و در مدت صدوبیست ساله میان سال ۳۳۰ و سال ۴۵۰ هجری نوروز باز در حوالی برج حمل [ماه فروردین]و اوایل بهار میگشته».
عاقبت کار هم اینکه برای رفع مشکلات، بعدها دوره کبیسهگیری کوتاهتر و دقت آن بیشتر شد و همین کبیسهای شد که میشناسیم و ایرانیها صاحب دقیقترین تقویم جهان شدند؛ «بهدستور جلالالدین ملکشاه سلجوقی یک گروه هفتنفره به ریاست شاعر، حکیم و ریاضیدانِ نامآشنا، عمر خیام نیشابوری مأمور شدند تقویمی را تهیه کنند که در آن نوروز ثابت و همواره منطبق بر اعتدال بهاری در برج حمل باشد. این گروه پس از تحقیق و بررسی فراوان نوروز را در روز اول بهار که زمان نجومی تحویل آفتاب به برج حمل است معین و ثابت نگه داشتند.
از آن پس قرار شد هر چهار سال یکبار سال را به ۳۶۶ روز بشمارند که به آن سال کبیسه میگویند و پس از هفت کبیسه پیدرپی، مرتبه هشتم به جای سال چهارم، سال پنجم را کبیسه کنند. این تقویم به تقویم جلالی شهرت یافت که دقیقترین تقویم جهان است و سال جلالی، نزدیکترین سال به سال خورشیدی حقیقی است».