bato-adv
کد خبر: ۶۸۲۰۸۷
درباره چهره‌های حلقه ارومیه که در پایتخت مناصب کلیدی گرفتند و بازیگران مهمی در عرصه سیاسی هستند

بوی احمدی‌نژاد، عطر جبهه پایداری

بوی احمدی‌نژاد، عطر جبهه پایداری
انتصاب اخیر پرویز فتاح در راس ستاد اجرایی امام ریشه‌های سیاسی او را مورد توجه قرار داده است، به این بهانه «حلقه ارومیه»، خاستگاه اصلی او بررسی می‌شود.
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۸ - ۲۱ آبان ۱۴۰۲

اعتماد نوشت: شاید اگر در پاییز سال ۱۳۵۹، محمدرضا مهدوی کنی، وزیر وقت کشور چهره معتمد خود یعنی «صادق محصولی» را برای مقابله با ناآرامی‌های مناطق شمال غرب کشور راهی ارومیه نمی‌کرد، هرگز یکی از مهم‌ترین حلقه‌های سیاسی کشور شکل نمی‌گرفت. حلقه‌ای که در سال‌های بعد مردان آن در مناصب کلیدی اجرایی و جایگاه‌های حساس سیاسی و حزبی قرار گرفتند؛ از جایگاه ریاست‌جمهوری تا چهره ثابت ریاست بر ستاد‌های مهم اقتصادی و سیاسی در کشور.

رفتن صادق محصولی به زادگاه خود یعنی ارومیه در سال ۱۳۵۹ نطفه تشکیل یکی از مهم‌ترین حلقه‌های سیاسی در تاریخ جمهوری اسلامی شد؛ حلقه‌ای که بعد‌ها از آن، محمود احمدی‌نژاد در راس دو دولت جمهوری اسلامی قرار گرفت و اسفندیار رحیم مشایی رییس سایه دو دولتش شد، صادق محصولی از وزارت و دبیرکلی جبهه پایداری سر درآورد و پرویز فتاح به عنوان مدیر ستادی تثبیت شد.

مردان جوان در ارومیه

یک‌سال بعد از اعزام ‏‏ «صادق محصولی» به ارومیه، وی علاوه بر فرمانداری ارومیه، فرماندهی منطقه ۵ سپاه - که استان‌های آذربایجان ‏غربی، شرقی و اردبیل را شامل می‌شد- نیز عهده‌دار شد. همزمان با این انتصاب، «محمود احمدی‌نژاد» بخشدار ماکو و سپس فرماندار خوی شد. اسفندیار رحیم مشایی هم اگرچه از نیرو‎های سپاه تنکابن بود، اما با پیوستن به وزارت اطلاعات از جانب این نهاد برای مقابله با مشکلات این منطقه راهی آنجا شد و با عضویت در شورای تامین استان، بخش مهمی از این حلقه شد و البته همین برهه زمانی تاریخ آشنایی نوستالژی احمدی‌نژاد و مشایی است.

حسین الله‌کرم درباره آشنایی احمدی‌نژاد و مشایی گفته است: «احمدی‌نژاد فرماندار خوی بود و مشایی عضو شورای ویژه تامین استان. این آشنایی سبب شد تا بعد‌ها احمدی‌نژاد (شهردار تهران) به سبب شناختی که از سبک کار فرهنگی موفق او در کردستان داشت او را به سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران فراخواند.»

چهره‌های بعدی حلقه ارومیه یک به یک به این حلقه پیوستند؛ «مجتبی ثمره هاشمی» معاونت استانداری آذربایجان را در دست گرفت، پرویز فتاح که پیش از این نیز نیروی صادق محصولی بود، قائم‌مقامی فرماندهی ‏لشکر ویژه سپاه پاسداران آذربایجان غربی را از آن خود کرد، حسین طاهری استاندار وقت آذربایجان غربی شد، محمد علی‎آبادی مسوولیت اداره راه قدس را برعهده گرفت و علیرضا شیخ عطار نیز استاندار آذربایجان شد. با این وجود برخی حلقه اولیه و اصلی ارومیه را از دانشگاه علم و صنعت ارزیابی می‌کنند. مثلث صادق محصولی، مجتبی ثمره هاشمی و محمود احمدی‌نژاد در دوران تحصیل در دانشگاه علم و صنعت به هم نزدیک بودند و دیدگاه‌های این گروه در نشریه‌ای که در تشکیلات انجمن اسلامی منتشر می‌کردند، دیده می‌شود؛ نشریه‌ای با عنوان «جیغ و داد»!

این گزارش داستان این مردان است. مردانی که در یک برهه زمانی در ارومیه دور هم جمع شدند. سال‌های بعد در تهران یکدیگر را رها نکردند و به رغم اینکه یکی همچون محمود احمدی‌نژاد در عزلت سیاسی به سر می‌برد و دیگری مدیر ستاد اجرایی فرمان امام (ره) است، اما هنوز هم یاران یکدیگرند.

حرکت از ارومیه به کردستان و اردبیل

اینکه محمود احمدی‎نژاد از همان دوران در ارومیه در رویای رسیدن به ریاست‌جمهوری بوده و از همان ابتدا به دنبال یارگیری و گزینش نیرو‌های حلقه معتمدین خود بوده شاید کمی اغراق به نظر برسد. با این وجود بعد از تجربه حضور در دانشگاه علم و صنعت هر سه چهره اصلی این حلقه درک کردند که برای پیمودن راه مورد نظرشان از ارومیه تا کردستان و بعد از آن به تهران نیازمند یاران وفادار هستند.

محمدجواد حق‎شناس، عضو حزب اعتماد ملی در گفت‌وگویی در سال ۱۳۸۹ با هفته‌نامه پنجره درباره این حلقه و نگاه احمدی‌نژاد به آن گفته است: «در دولت‎‎های نهم و دهم شاهد حضور مجموعه‎ای از افرادی به‎همراه رییس‎جمهور بودیم که در ۳۰ سال گذشته این‌ها با هم همراه بوده‎اند. خاستگاه قبل از انقلاب این گروه دانشگاه علم و صنعت است که در آن افرادی مثل ثمره هاشمی و علی احمدی حضور داشته‎اند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز این افراد در یک حوزه فکری - فرهنگی و با دیدگاهی که شاید بتوان به آن عنوان «امام زمانی» داد، این همراهی خود را ادامه داده‎اند و آقایان شیخ عطار، تابش، مشایی، علی‎آبادی، محصولی، حسین طاهری استاندار وقت آذربایجان غربی و عده‎ای دیگر، یاران جدید این جمع هستند.

در آن مقطع، محصولی فرمانده سپاه منطقه بود، علی‎آبادی مسوول اداره راه قدس، مشایی هم از نیرو‎های سپاه به‌شمار می‌رفت که فکر کنم آن زمان در سپاه تنکابن بود و بعد به وزارت اطلاعات پیوسته و به حسب علاقه به مسائل قومی و کرد‎ها به منطقه می‎رود و با این حلقه لینک پیدا می‎کند. در این حلقه جدید افرادی مثل آقای محرابیان وزیر صنایع فعلی، آقای نیکزاد وزیر مسکن فعلی، آقای عباس‎زاده مشکینی مدیرکل سیاسی فعلی وزارت کشور، آقای فتح‎اللهی که الان معاون وزیر امور خارجه است، وارد می‎شوند و ارتباطات عناصر این حلقه محکم‎تر می‎شود.»

‏تغییر موقعیت جغرافیایی حلقه ارومیه در سال‌های ۶۵ از شمال غرب به غرب کشور نشان از عزم و اراده آن‌ها برای حرکت به سمت پایتخت دارد. در این سال محمود احمدی‌نژاد به سمت معاون استانداری ‏کردستان منصوب شد، اما با توجه به شرایط خاص جنگ، امکان حضور همه اعضای حلقه در کرستان میسر نمی‌شود و در عمل بخشی از حلقه به کردستان می‌رود و برخی دیگر چهره‌ها زیرنظر صادق محصولی به فعالیت ادامه می‌دهند کما اینکه پرویز فتاح، سمتی را در یکی از یگان‌های ویژه ‏برون مرزی سپاه عهده‌دار شده بود که فرماندهی این یگان با «صادق محصولی» بود و زیر‌مجموعه قرارگاه رمضان به فرماندهی ‏‏ «محمد باقر ذوالقدر» به شمار می‌رفت. اسفندیار رحیم مشایی، اما به سبب علاقه به حوزه کردستان، مشغول تدوین استراتژی نظام ‏جمهوری اسلامی در همین خصوص در وزارت تازه تاسیس اطلاعات بود.

سال‌های اردبیل؛ اوج‌گیری برای آرزو‌های بزرگ

در دولت دوم هاشمی‌رفسنجانی، حلقه ارومیه در سطح قابل توجهی از قدرت‌های اجرایی قرار می‌گیرد. اسفندیار مشایی در این مقطع مدیرکل اجتماعی وزارت کشور می‎شود و با تابش که معاون سیاسی وزارت کشور است به‎صورت مستقیم کار می‎کند. محمود احمدی‎نژاد هم استاندار اردبیل شده و صادق محصولی را در آنجا به همکاری دعوت می‎کند و این آغاز تبلور حلقه ارومیه در «اردبیل» است.

استانداری اردبیل که در فیلم تبلیغاتی انتخابات دهم ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد، به بخش‌هایی از آن اشاره شده بود جدی‌ترین فعالیت اجرایی تا این مقطع زمانی است. او که در دولت ششم (دولت دوم سازندگی) استاندار رییس‌جمهوری است که بعد‌ها به یکی از منتقدان اصلی او و نزدیکانش بدل شد. دایره این انتقادات و شدت و حدت آن به اندازه‌ای بود که احمدی‌نژاد توانست دو بار با ایجاد دوقطبی انتخاباتی عرض اندام کند؛ نخستین‌بار در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری نهم که به‌طور مستقیم به رقابت با هاشمی‌رفسنجانی پرداخت و همین تقابل با گفتمان سازندگی و اصلاحات او را به ساختمان ریاست‌جمهوری رساند و بار دوم در انتخابات دهم که دو کاندیدای دیگر این دور از انتخابات را متهم به خط گرفتن از اکبر هاشمی‌رفسنجانی رییس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام کرد.

ارتباط بین سه مهره اصلی حلقه ارومیه اگرچه از نظر ساختاری و اداری در سال‌های بعد از تحصیل در دانشگاه علم و صنعت برقرار نبوده و نهایتا در یک منطقه جغرافیایی بودند، اما دوستی بین آن‌ها با گذر سال‌ها بیش از پیش تحکیم شده است. در سال‌هایی که صادق ‏محصولی در حوزه نفت به فعالیت اقتصادی مشغول است، محمود احمدی‌نژاد که در استانداری اردبیل است و پرویز فتاح، به عنوان مدیرامور قراردادی پروژه‌های عمرانی ‏قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا فعالیت می‌کند؛ ارتباطات حلقه بیش از پیش شکل می‌گیرد.

علی‌اکبر محرابیان، علیرضا نیکزاد، عباس‎زاده مشکینی و فتح‎اللهی که بعد‌ها معاون وزیر امور خارجه شد طی این سال‌ها از برکت آشنایی با محمود احمدی‌نژاد در استانداری اردبیل به این حلقه پیوستند. علی نیکزاد که بعد‌ها سکاندار وزارت مسکن و شهرسازی در دولت احمدی‌نژاد شد و عباس‌زاده مشکینی که مدیرکل سیاسی وزارت کشور را از آن خود کرد از جمله این چهره‌های جدید در آن ایام هستند.

مهم‌ترین موضوع در بین چهره‌های این حلقه تا سال‌های بعد فرم ارتباط‌گیری و کمک به یکدیگر برای قرار گرفتن در مناصب اجرایی کشور است. اینکه چگونه حلقه ارومیه در سال‌های بعد توانست در برهه‌ای مناصبی را در وزارت امور خارجه از آن خود کند نیز قابل توجه بوده و ثمره ارتباطات نشات گرفته از همین حلقه است. به‌طور مثال گفته می‌شود در مقطعی مجتبی ثمره هاشمی به سفارش صادق محصولی ‏که باجناق علی اکبر ولایتی وزیر وقت امور خارجه بود به این وزارتخانه رفت و پس از چندی، مدیرکل ‏اداره گزینش این وزارتخانه شد. فراموش نکنیم در همین دوره زمانی «سعید جلیلی» هم در وزارت امور خارجه به فعالیت مشغول است. یا در نمونه‌ای دیگر اسفندیار رحیم مشایی زمانی که مدیرکل اجتماعی وزارت کشور می‎شود با تابش - که معاون سیاسی وزارت کشور است- به‎صورت مستقیم کار می‎کند. تحکیم این ارتباطات در بخش‌های مختلف در سال‌های دهه ۷۰ و ۸۰ به‌شدت مشهود است.

پیروزی اصلاحات و افول حلقه ارومیه

انتخابات دوم خرداد و پیروزی اصلاح‌طلبان در این دوره، استارت فصل جدیدی برای حلقه ارومیه می‌شود. فصلی که توفیق اجباری حذف این مجموعه از مدار کار‎های اداری و فرصتی برای تحکیم ارتباطات و البته تجربه‌های غیرسیاسی را برای آن‌ها رقم زد؛ محمود احمدی‎ نژاد به ‎دنبال اخذ مدرک دکترا در حوزه عمران و گرایش ترافیک می‎رود، سایر اعضا نیز به نهاد‌هایی می‌روند که زیرمجموعه دولت نیست و اسفندیار مشایی به رادیو پیام.

برخی معتقدند از همان زمانی‎که مشایی در وزارت کشور و بعد در رادیو پیام بود، اساسا یک مشی ثابت در حوزه نظر و عمل داشته است. منتقدان مشایی و احمدی‌نژاد مدعی هستند که مشایی به‎دلیل گرایش به جریان‎‎های خاص مهدویت‎ به‎صورت محترمانه از وزارتخانه اطلاعات کنار گذاشته شده، اما دست از رویه فکری و نظری خود در این باره برنداشته و در زمان فعالیت در رادیو پیام نیز با بیان دیدگاه‌هایی از همین دست برای خود حاشیه ایجاد می‌کرده است.

در این ایام محمود احمدی‌نژاد یک بار نیز شانس خود را برای حضور در دوره ششم آزمایش می‌کند، رقابتی که در آن رتبه بالای ۶۰ را در حوزه انتخابیه تهران کسب کرد و مدعی تقلب و جابه‌جایی در آرا شد.

اوج‌گیری از سکوی شورای شهر

انتخابات شورای شهر دوم به واقع سکوی پرش اعضای این حلقه است. برهه‌ای که باید آن را زمان تولد «آبادگران ایران اسلامی» با نقش آفرینی محمود احمدی‌نژاد که به عنوان عضو موسس جمعیت ایثارگران و مسوول شاخه استان‌های جبهه پیروان خط امام و رهبری به کار حزبی و تشکیلاتی اشتغال داشت و مسوولیت اجرایی انتخابات شورای شهر دوم را بر عهده گرفته بود، دانست. او به دستور دایی مجتبی ثمره هاشمی یعنی محمدرضا باهنر که دبیرکلی جامعه اسلامی مهندسین را بر عهده داشت، وارد دور رقابت‌های انتخابات شد. انتخاباتی که با کارگردانی مردان اصلی حلقه ارومیه در رقابت‌های اصولگرایان همراه است و از چهره‌هایی جوان و کم نام و نشان برای لیست بستن استفاده می‌کند.

انتخابات شورای شهر دوم اگرچه انتخاباتی کم مشارکت بود و بر اساس اعلام وزارت کشور تنها حدود ۱۱‌درصد واجدان شرایط در تهران در آن شرکت کردند، اما این مشارکت پایین برگ برنده آبادگران شد که توانست با آرای حداقلی کرسی‌های شورای شهر را فتح کند. همین پیروزی شکننده، اما باعث شد ستاره اقبال احمدی‌نژاد طلوع کند و از برکت همین لیست و پیروزی به شهرداری تهران برسد.

حالا زمان قدردانی از یاران قدیمی بود. دوستانی که از دانشگاه علم و صنعت و ارومیه در کنار هم بودند و با باور احمدی‌نژاد شهرداری تهران را به دست او دادند. شهرداری احمدی‌نژاد به بابی تبدیل شد که بار دیگر اعضای حلقه ارومیه و هسته اولیه آن یعنی حلقه علم و صنعت از پشت پرده‌ها بیرون آمدند؛ محمد علی‌آبادی معاونت مهم فنی و عمرانی را در اختیار گرفت و بهبهانی وزیر سابق راه نیز به شهرداری تهران راه یافت. اسفندیار رحیم مشایی نیز ریاست سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران را به نام خود زد و ثمره هاشمی نیز مسوولیت ستاد‌های انتخاباتی دوست صمیمی خود را عهده‌دار شد. سایر یاران این حلقه، اما در تیم دیگری جمع شدند؛ تیمی که قرار بود کار تازه‌ای برای شاه کلید این حلقه را رقم بزند؛ آغاز فعالیت‌های پیدا و پنهان برای انتخابات ریاست‌جمهوری نهم و تحقق رویای ریاست‌جمهوری مردی با کاپشن بهاری.

فعالیت‌های حلقه ارومیه زیرنظر محمود احمدی‌نژاد در شهرداری تهران به خوبی گویای برنامه‌ریزی آن‌ها برای رسیدن به ریاست‌جمهوری است. اقداماتی در قالب فعالیت‌های شهرداری شامل اعطای وام ازدواج و کمک‌های مالی به برخی مجموعه‌ها در شهر تهران و ماجرای پرحاشیه تقویت و ارتباط‌گیری با مداحان و بخش‌های مرتبط با این حوزه آغازگر راهی بود برای رساندن احمدی‌نژاد به پاستور.

غیر از فرصت بی‌بدیل تبلیغ برای مدیریت احمدی‌نژاد در این بازه زمانی، فرصت تجربه مدیریتی در سطح کلان در مجموعه‌ای همانند شهرداری پایتخت نیز برای حلقه ارومیه غنیمت است. همان روز‌ها که مردان بزرگ و کوچک حلقه ارومیه در شهرداری تهران مدعی بودند که به دنبال کار برای مردم هستند و هیچ نگاهی به فعالیت سیاسی برای انتخابات ریاست‌جمهوری نهم ندارند، هوشمندانه قدم‌های مقصد‌های بعدی طراحی می‌شود. اثبات این مدعا نیز گفته‌های محمدرضا باهنر، دبیرکل فعلی جبهه پیروان خط امام و رهبری است.

حالا حلقه ارومیه و اردبیل در شورای شهر و شهرداری تهران گردهم آمدند و لینک‎‎های جدیدی هم به آن‌ها اضافه می‎شوند. از اینجا به بعد روابط محموداحمدی‎نژاد و اسفندیار رحیم مشایی وارد فاز جدیدی می‎شود. فرم ارتباطی که بعد‌ها مشایی را به خط قرمز احمدی‌نژاد تبدیل می‌کند و اختیارات و جایگاه مشایی در دولت احمدی‌نژاد را بسیار فراتر از جایگاه ریاست دفتر رییس ‎جمهور می‌برد.

محمدجواد حق‌شناس در گفت‌وگویی «شیفتگی متقابل بین این دو را مقداری خارج از عرف» تلقی می‌کند، اما در عین حال به علت این شیفتگی نیز اشاره دقیقی دارد؛ «باور من این است که روابط جدید وقتی شکل می‎گیرد که آقای احمدی‎ نژاد به توانمندی‎‎های او باورمند می‎شود یا به بیانی دیگر آقای مشایی خود و توانایی‎هایش را به آقای احمدی‎نژاد ثابت می‎کند. من فکر می‎کنم یک شیفتگی متقابل بین این دو به‎وجود می‎آید.»

چهره تاریخ‌ساز دیگر در این ایام محمدرضا باهنر است. سیاستمداری که نقش کلیدی در رساندن محمود احمدی‌نژاد به شهرداری تهران دارد. او در گفت‌وگویی در سال ۱۳۹۹ با روزنامه خراسان گفته است: «ما اصولگرایان با نیرو‌های شورای انقلاب تلاش کردیم که دوره شورای شهر دوم را برنده شویم که شدیم. احمدی‌نژاد و احمد توکلی قرار بود شهردار شوند که شورا روی احمدی‌نژاد به تفاهم رسید، اما وزارت کشور حکم ایشان را صادر نمی‌کرد. بررسی کردیم که چرا معطل شده و گفتند وزارت اطلاعات موافق نیست. من از طرف آقای ناطق نوری مامور شدم که با وزیر اطلاعات آقای یونسی مذاکره کنم. رفتیم و صحبت کردیم. آقای یونسی برخی اشکالات را مطرح کرد که مثلا در استانداری اردبیل برخی معاملات مرزی و کار‌های دیگری کرده‌اند و از این حرف‌ها زد و من گفتم دولت هاشمی‌رفسنجانی بعد از جنگ استاندار‌های مرزی را مکلف کرد که معاملات مرزی را راه بیندازند و درآمدهایش را برای عمران منطقه استفاده کنند... با وزیر اطلاعات کل‌کل کردیم وقتی مشکل حل و قرار شد احمدی‌نژاد شهردار تهران شود به یونسی گفتم خودت بدان و به آقای خاتمی هم که رییس‌جمهور است بگو که احمدی‌نژاد برای دست‌گرمی شهردار می‌شود و آینده‌اش ریاست‌جمهوری‌خواهد بود. اولین کسی که او را برای ریاست‌جمهوری مطرح کرد من بودم و فکر کنم خود احمدی‌نژاد هم دنبال چنین چیزی نبود البته من هم فکر نمی‌کردم ایشان بعد دو سال رییس‌جمهور شود و فکر می‌کردم بعد از ۷ یا ۸ سال و مقداری پخته‌تر به سمت ریاست‌جمهوری برود. از زبان ما در رفت و بعد هم اتفاقا رییس‌جمهور شد.»

حلقه ارومیه در اوج قدرت؛ شاه‌کلید در پاستور

در سال‌های پایانی دولت هشتم، سال‌های تشتت اصولگرایان و اصلاح‌طلبان است. فضایی که به انتخابات ریاست‌جمهوری نهم رسید و صحنه گام نهادن چند کاندیدا‌ها از هر جناح به عرصه رقابت‌ها شد؛ بر اساس مدل شورای هماهنگی نیرو‌های انقلاب اصولگرایان با ۵ کاندیدای رسمی یعنی علی لاریجانی، محمد باقر قالیباف، محسن رضایی، علی اکبر ولایتی و محمود احمدی‌نژاد، وارد فعالیت‌های تبلیغاتی شدند.

الگویی که علی اکبر ناطق نوری برای این انتخابات در نظر داشت ورود این ۵ چهره به تبلیغ برنامه‌ها در ماه‌های ابتدایی و رسیدن به یک کاندیدای واحد بر اساس اقبال عمومی و نظر‌سنجی‌ها بود. اما درست در شرایطی که در همه نظر‌سنجی‌ها، محمود احمدی‌نژاد در میان این کاندیدا‌ها در رتبه آخر قرار گرفته بود او از صحنه رقابت‌ها کنار نکشید و در مرحله اول هم رای اول اصولگرایان را کسب کرد و تا یکی از ارکان دو قطبی هاشمی - احمدی‌نژاد در دور دوم باشد. دوقطبی که پیروزی احمدی‌نژاد را زیر سایه مولفه‌های گوناگون رقم زد.

حالا حلقه ارومیه با فراغ بال، مسوولیت‌های کلیدی اجرایی را بر عهده گرفت. در اواخر دولت احمدی‌نژاد هم صادق محصولی پس از مدتی فعالیت در ایجاد انسجام در نیرو‌های حامی دولت و پس از ماجرای استیضاح پر سر و صدای علی کردان، کلید‌دار وزارت کشور شد و انتخابات ریاست‌جمهوری دهم را برگزار کرد. علی‌اکبر محرابیان بعد از عزل علیرضا طهماسبی، به ساختمان وزارت صنایع و معادن رفت و در دولت دهم و تا قبل از ادغام پرحاشیه وزارت صنایع در وزارت بازرگانی، در این سمت ماند. محمد علی آبادی که با «نه» شورای شهر دوم برای تصدی شهرداری تهران مواجه شد و رقابت را به محمدباقر قالیباف واگذار کرده بود حکم ریاست سازمان تربیت‌بدنی را از احمدی‌نژاد دریافت کرد. علی نیکزاد در دولت دهم به وزارت مسکن و شهرسازی رسید، پرویز فتاح، وزیر نیرو شد و علیرضا شیخ عطار پس از قائم مقامی وزارت خارجه، کلید سفارت ایران در آلمان را تحویل گرفت.

پست‌ها، جابه‌جایی‌ها و حواشی چهره‌های حلقه ارومیه در ایام دو دولت محمود احمدی‌نژاد مثنوی هفتاد من کاغذ است. دوران اوج مردانی که به محمود احمدی‌نژاد اعتماد کردند و دستمزد آن را نیز گرفتند. اگرچه سرنوشت بعد از دوران ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد برای هر یک بسیار متفاوت بود.

شاه‌کلید حلقه ارومیه؛ محصولی، احمدی‌نژاد یا فتاح؟

در سال‌های بعد از دولت محمود احمدی‌نژاد چهره‌های حلقه ارومیه هنوز هم محور خبر‌های مختلف هستند. واکنش‌ها و اقدامات محمود احمدی‌نژاد و دستگیری و اخبار مربوط به اسفندیار رحیم مشایی هنوز مورد توجه است. با این وجود به نظر می‌رسد با اتمام دولت محمود احمدی‌نژاد سرنوشت مردان حلقه ارومیه در دو مسیر متفاوت قرار گرفته؛ محمود احمدی‌نژاد در جایگاه عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام حیات رسمی سیاسی خود را ادامه می‌دهد و با اظهارات و تصمیمات یک‌باره‌اش هنوز هم سعی می‌کند خبرسازترین چهره این حلقه و حتی عرصه سیاست داخلی ایران باشد. رحیم مشایی در اسفند ۹۶ بازداشت و زندانی شد و سپس در دادگاه به شش سال و نیم حبس محکوم شد.

دو چهره دیگر این حلقه این روز‌ها هنوز در قدرت سیاسی و اجرایی هستند؛ پرویز فتاح بعد از یک دهه تجربه جایگاه مدیران ستاد حالا در راس مهم‌ترین آن‌ها قرار گرفته است. انتصاب اخیر او به ریاست ستاد اجرایی فرمان امام خمینی (ره) بار دیگر نام او را به عنوان یک کاندیدای بالقوه اصولگرایان برای انتخابات‌های آتی مطرح کرد. صادق محصولی نیز به جایگاه دبیرکلی جبهه پایداری تکیه زده و از بازیگران و بازیگردان‌های اصلی در صحنه اصولگرایان است. جبهه‌ای که این روز‌ها صاحب بیشتری اسامی تایید صلاحیت در انتخابات مجلس آتی است و در اتحادی استراتژیک با دولت ابراهیم رییسی به سر می‌برد. در وضعیت فعلی چرخ روزگار هنوز به کام محصولی و فتاح است. اگر برخی پیش‌بینی‌ها درست باشد و صادق محصولی بی‌صدا به یکی از اصلی‌ترین کارگردان‌های جریان اصولگرا و انقلابی برای سال‌های آتی تبدیل شود و فتاح بر خلاف آنچه همواره میل قلبی و باطنی‌اش خوانده از شمایل مدیریت ستادی به ریاست‌جمهوری برسد، آیا دوستی‌های قدیمی احیا شده و دوباره مردان حلقه ارومیه دور هم جمع می‌شوند؟ این تصویر با توجه به سابقه و وحدت بین اعضای این حلقه دور از ذهن نیست. تصویری از دوستان قدیمی که همواره کمترین اختلاف را با هم داشتند، در قدرت یکدیگر را فراموش نکردند و بالا و پایین شدن روزگار در ارادت‌شان به هم تاثیری ندشته است می‌توانند دوباره حلقه قدیمی خود را در قدرت احیا کنند؛ حلقه‌ای با بوی احمدی‌نژاد و عطر جبهه پایداری.

برچسب ها: جبهه پایداری
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین