bato-adv
کد خبر: ۶۸۳۴۶۲

ایرانی‌ها تنبل هستند؟

ایرانی‌ها تنبل هستند؟
مطالعه‌ای تحت عنوان «تنبلی اجتماعی و عوامل موثر بر آن» که در سال ۹۱ و با تاکید بر شهر تهران انجام شده است، نشان می‌دهد پیمایش انجام‌شده روی ۱۲۵۶ شهروند تهرانی از تنبل بودن تهرانی‌ها حکایت ندارد.
تاریخ انتشار: ۰۱:۱۰ - ۲۵ آبان ۱۴۰۲

اخیرا شاهد آن هستیم که در شبکه‌های اجتماعی ریشه ناکامی اقتصادی کشور را تنبلی ایرانی‌ها معرفی می‌کنند. بر این اساس، عدم تحرک ایرانی‌ها یا نرخ پایین مشارکت در اقتصاد ایران بیش از آنکه عامل اصلی افول اقتصاد باشد، بیشتر معلول شرایط سیاستگذاری در دهه‌های اخیر است. مثال‌های نقض بسیاری برای تنبلی ایرانی‌ها وجود دارد که با مهاجرت به کشور‌های توسعه‌یافته و قرار گرفتن در محیط مطلوب، این افراد توانسته‌اند به موفقیت‌های قابل توجهی دست پیدا کنند.

یکی از پربسامدترین جملات در قبال جامعه ایرانی، تنبل بودن آن است. گویندگان این جمله مقصود یکسانی از بیان آن ندارند؛ گاهی منظور ساعات کم‌کاری شاغلان ایرانی است و گاهی اشاره به عدم‌تحرک در میان ایرانیان هدف گوینده به شمار می‌رود. نرخ مشارکت پایین ایرانیان نیز از دیگر مواردی است که هنگام انتصاب تنبلی به آن‌ها مدنظر است. با‌این‌حال با بررسی جدی‌تر داده‌های جامعه ایران، آیا می‌توان آن را تنبل نامید؟ به نظر می‌رسد اگرچه ایران امروز شاهد فقر تحرک در میان شهروندان است، اما از منظر فعالیت اقتصادی و نرخ مشارکت نیروی کار، به‌نسبت نمی‌توان آن‌ها را تنبل خواند.

بررسی یک ادعا

گاه و بیگاه می‌توان از افراد مختلف شنید که «ایرانی‌ها تنبل هستند». برای پشتیبانی از این ادعا، گاهی به شهود متوسل می‌شوند و گاهی سراغ آمار‌ها می‌روند. با‌این‌حال گروهی دیگر به‌شدت با این ایده مخالف‌اند و بار دیگر با رجوع به شهود خود، از سخت‌کوشی اطرافیانشان یاد می‌کنند.

با‌این‌حال به نظر می‌رسد با این ادله نمی‌توان به این مجادله پایان بخشید و باید نگاهی دقیق‌تر به این مساله انداخت. قبل از هرچیز باید مفهوم تنبلی را تعریف کرد تا بتوان آن را مورد سنجش دقیق قرار داد.

تنبلی چیست؟

سازمان بهداشت جهانی در تعریف خود از تنبلی تنها به مساله تحرک بدنی می‌پردازد. بر این اساس، فعالیت کافی معادل ۷۵ دقیقه فعالیت بدنی شدید یا ۱۵۰ دقیقه فعالیت بدنی متوسط در طول هفته یا ترکیبی از این دو تعریف می‌شود. آمار‌ها حاکی از آن است که برخی ویژگی‌ها در میان اکثر کشور‌ها مشترک هستند.

برای مثال در بیشتر کشورها، زنان نسبت به مردان فعالیت کمتری دارند. از سوی دیگر افراد در کشور‌های فقیرتر بیش از دو برابر همتایان خود در کشور‌های پردرآمد فعال هستند. علت این امر به مشاغل بی‌تحرک و وابستگی بیشتر به خودرو در کشور‌های توسعه‌یافته بازمی‌گردد. بر همین اساس در‌حالی‌که ۴۰ درصد مردم آمریکا تنبل به شمار می‌روند، این عدد در اوگاندا تنها ۵.۵ درصد است.

ایرانیان تنبل‌اند؟

مطالعه‌ای تحت عنوان «تنبلی اجتماعی و عوامل موثر بر آن» که در سال ۹۱ و با تاکید بر شهر تهران انجام شده است، نشان می‌دهد پیمایش انجام‌شده روی ۱۲۵۶ شهروند تهرانی از تنبل بودن تهرانی‌ها حکایت ندارد. به عبارت دیگر این مطالعه سطح تنبلی در میان تهرانی‌ها را حدود ۲۰ درصد تخمین می‌زند، اما از این نکته نمی‌توان تنبل نبودن ایرانیان را نتیجه گرفت.

آمار‌های سازمان بهداشت جهان در همان سال‌ها حاکی از این است که ۳۷ درصد ایرانیان بالغ دچار تنبلی هستند و فعالیت کافی ندارند، عددی که در مقایسه با آمار کشور‌های منطقه در همان سال‌ها چندان بالا به نظر نمی‌رسد. با تفکیک جنسیتی این آمار می‌توان دریافت که کارنامه زنان در این زمینه بدتر است. بر این اساس در‌حالی‌که تعداد مردان تنبل به ۲۷ درصد از کل مردان می‌رسد، این عدد برای زنان حدود ۴۷ درصد است.

سیاستگذاری و تنبلی

برخی از ایرانی‌ها معتقدند نوع عدم تحرک به دلیل انتظارات نامساعد از فعالیت‌های اقتصادی در ایران است. شاید یکی از وجوه بالا بودن نرخ تورم، به‌خصوص افزایش تورم دارایی‌هاست که باعث می‌شود مثلا داشتن یک ملک یا خودرو در مقابل دستمزد روزانه یک کارمند یا کارگر توجیه اقتصادی بیشتری داشته باشد. از سوی دیگر، برخی شغل‌های جدید در بازار کار نیز نیاز به تحرک قابل‌توجهی ندارند یا اینکه تحرک را نسبت به قبل کم کرده است.

سنجش تنبلی با بازار کار

در‌حالی‌که تعریف استاندارد تنبلی به مساله فعالیت بدنی بازمی‌گردد، گاهی اوقات منظور از تنبلی، فعالیت پایین نیروی کار است. به عبارت دیگر نیروی کار یا در ساعات کاری از کیفیت خوبی برخوردار نیست یا علاقه‌ای به مشارکت اقتصادی ندارد و جزو جمعیت فعال به شمار نمی‌رود. هرچند که این موارد به مفهوم تنبلی ارتباط ندارد، اما برای رفع شبهات درباره تنبلی ایرانی‌ها به آن‌ها خواهیم پرداخت.

چهره بازار کار

نرخ مشارکت در اقتصاد ایران به دلایلی بالا نیست. بر اساس آخرین آمار، ۴۱ درصد از افراد در سن کار در ایران، شاغل‌اند یا در جست‌وجوی شغل هستند. بر اساس این آمار‌ها نرخ بیکاری نیز ۸.۹ درصد به ثبت رسیده است. علت این امر به مساله مشارکت زنان در بازار کار برمی‌گردد. بخش عمده‌ای از زنان ایرانی که در سن کار قرار دارند، شغلی ندارند و به دنبال شغل نیز نیستند. طبق آخرین آمار‌ها نرخ مشارکت مردان در بازار کار ایران به ۷۰ درصد می‌رسد و نرخ مشارکت زنان تنها ۱۶ درصد است.

این مساله موجب می‌شود میانگین نرخ مشارکت چندان بالا نباشد. البته باید توجه کرد بخشی از این عدم‌مشارکت اقتصادی به مساله شرایط نامناسب اقتصادی و ایجاد شغل کم‌رمق اقتصاد ایران بازمی‌گردد که افرادی را که به طور بالقوه جزو جمعیت فعال به شمار می‌آیند از فعالیت منصرف می‌کند. نکته جالب اینجاست که با وجود مشارکت اقتصادی بیشتر مردان، نرخ بیکاری زنان سطح بالاتری را تجربه می‌کند.

از سوی دیگر چالش‌های بازار کار ایران شرایطی را به وجود می‌آورد که بسیاری عطای کسب درآمد را به لقایش می‌بخشند و در جمعیت فعال اقتصادی حضور پیدا نمی‌کنند. برای مثال، می‌توان مواردی، چون سهم بالای اشتغال غیررسمی، سهم قابل‌توجه اشتغال ناقص و شاغلان ناراضی، سهم بالای اشتغال سطح پایین میان شاغلان دارای تحصیلات دانشگاهی، سهم بالای اشتغال در کسب‌وکار‌های خرد و کم‌درآمد و در نهایت عدم‌هماهنگی میان رشد اشتغال و رشد اقتصادی را برشمرد.

کار کم‌کیفیت؛ نشانه تنبلی؟

یکی دیگر از مواردی که برای تنبل نامیدن ایرانی‌ها مورد استناد قرار می‌گیرد، کیفیت پایین ساعات کاری آنهاست. برای مثال معمولا به کم بودن میزان کار مفید در ایران اشاره می‌شود، به طوری که سهم کار مفید کارمندان از کل ساعات کاری به‌سختی به ۳۰ درصد می‌رسد.

در نهایت برای پشتیبانی از این رویکرد، به مقایسه ساعات مفید در ایران و سایر کشور‌ها ارجاع داده می‎شود. با‌این‌حال چنین تحلیلی برخی از نکات را نادیده می‌گیرد. کیفیت نیروی کار تا حد زیادی به سازوکار انگیزشی بازمی‌گردد. بخش عمده‌ای از کارمندان یادشده نیز یا در مشاغل دولتی قرار دارند یا شغل‌هایی دارند که عملکرد آن‌ها با دستمزد و مزایای آن‌ها ارتباط قابل‌توجهی ندارد. به همین خاطر نمی‌توان پایین بودن ساعات مفید کاری بخشی از نیروی کار شاغل را نشانه تنبلی ایرانی‌ها تلقی کرد.

آیا ما تنبلیم؟

اگر مقصود خود از تنبلی را به تعریف سازمان جهانی بهداشت محدود کنیم، نمی‌توان سطح تنبلی ایرانی‌ها را چیزی بالاتر از کشور‌های توسعه‌یافته تلقی کرد. اگر در مقایسه خود کشور‌های نفتی منطقه را وارد کنیم، درمی‌یابیم که ایرانی‌ها در مقایسه با آن‌ها بسیار پرکار هستند. اگر در این مقایسه بازار کار را نیز در نظر بگیریم، درمی‌یابیم که کیفیت ساعات کاری یا نرخ مشارکت در ایران متاثر از دلایل بنیادین دیگری است و نمی‌توان آن‌ها را مصداق تنبل بودن ایرانیان تلقی کرد.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین