در تاریخ معاصر ایران نام چند سارق ماهر معروف شده که مهدی بلیغ شاید معروفترین آنهاست. بلیغ همان کسی است که در دهه سی کاخ دادگستری تهران را فروخت و نامش را به عنوان آرسن لوپن ایران معروف کرد. او، اما تنها آرسن لوپن ایران نیست.
به گزارش ایسنا؛ چند سال پیش گفتند شخصی تعداد زیادی از آثار باارزش هنرمندان ایرانی را فروخته و پولی هم به صاحبان یا وارثان نداده است. در بین هنرمندانی که آثارشان سرقت شده نامهای مهمی همچون صادق تبریزی، سهراب سپهری، مسعود عربشاهی، فرامرز پیلارام، پرویز تناولی، ناصر اویسی و... به چشم میخورد. پیشتر اعلام شد شخصی که آثار هنری را فروخته اریک آذری نام دارد.
او گویا متولد مسکو بود و در ایران یک فروشگاه آرایشی بهداشتی داشته است. حالا خانواده چهار هنرمند مالباخته دنبال پس گرفتن این کارها هستند و هنوز به نتیجه روشنی نرسیدهاند.
نام اریک، زمانی سر زبانها افتاد که خانوادههای هنرمندان ایرانی برای باز پس گرفتن آثار خود تشکیل پرونده دادند و فرآیندهای قضایی را پیش بردند. اریک آذری که متهم اصلی پرونده کلاهبرداری از نقاشان ایرانی است، از پدری آذربایجانی و مادری گرجی به دنیا آمده است. او سال ۱۹۵۹ برای دیدار پدرش به ایران سفر کرد، اما مرگ پدرش سبب شد اینجا ماندگار شود و اقامت او تا سال ۱۹۶۴ به طول انجامید.
اریک در سالهای پیش از انقلاب خودش را یک گالریدار مطرح آمریکایی جا زد و برای تعداد زیادی از هنرمندان شناختهشده ایران دام پهن کرد. او به بهانههای مختلف کارهای هنرمندان را گرفت و آنها را به آمریکا بُرد و هیچگاه بازنگرداند. به گفته صادق تبریزی، این فرد بابت هر تابلو آن زمان بیعانه ۴۰تومانی پول پرداخت کرد که تنها پول رنگ و قلم و.. . میشد و قرار بود بعد از فروش نقاشیها بقیه پول را پرداخت کند.
او چند سال پیش در آمریکا درگذشت و از آن زمان تا کنون نمایندگان هنرمندان ایرانی از خانواده او خواستهاند تکلیف کارها را مشخص کنند. بنا بر اتهام مطرحشده توسط نمایندگان هنرمندان، او در مجموع ۳۰۰ اثر هنری از هنرمندانی به امانت گرفت و هیچگاه بازنگرداند.
اولین بار در سال ۱۳۹۱ زندهیاد صادق تبریزی درباره این کلاهبرداری حرف زد. آن زمان صادق تبریزی و پرویز تناولی با شکایت از اریک آذری، مانع نمایش و فروش این آثار در حراج کریستیز شدند. تبریزی در زمان حیات خود در این زمینه گفته بود: «اریک آذری یک ایرانی آمریکاییتبار بود که در خیابان فردوسی وسایل و لوازم بهداشتی میفروخت.
او مدعی بود مدیر و صاحب گالری ایشتار در لسآنجلس است. او با چربزبانی و وعدههای توخالی و اغواکننده موفق شد از هر یک از افراد این گروه تعدادی اثر به امانت بگیرد و آنها را یکجا بالا بکشد.
تنها متاعی که در عوض این آثار نصیب گروه نقاشان سقاخانه شد قراردادی بیحاصل است که در سفارت آمریکا و به زبان انگلیسی منعقد شده که مزین به لاک و مهر برجسته و طلایی است که برق آن چشم را خیره میکند، به طوری که هرگاه به آن نگاه میکنیم یاد مصیبتی میافتیم که بر ما گذشته است.»
اریک آذری
مهرداد فلاح، نقاش و نماینده هنری خانواده صادق تبریزی و خواهرزاده او که اخیرا به منظور پیگیری این پرونده به امارات متحده عربی سفر کرده است، درباره اقدامات خود در امارات گفت: «ما با چارلز پوکاک، بنیانگذار میم گالری و وصی اریک آذری در دوبی تماس گرفتیم و برای رسیدگی به وضعیت آثار داییام و تعیینتکلیف آنها در محل این گالری در دوبی حاضر شدیم؛ ولی متاسفانه جوابی از سوی پوکاک به ما داده نشد.
وکیل ایرانی خانواده اریک آذری نیز که برای بازگرداندن تعدادی از آثارِ تبریزی با او قرارداد داشتیم، از بازگرداندن این آثار امتناع میکند. ایشان حتی از ما تقاضای انحصار وراثت کرد که انحصار وراثت را تهیه کردیم و به او دادیم؛ اما متاسفانه این اقدام ما هم نتیجهای در بر نداشت.»
فلاح افزود: «طبق اختیاری که خانواده مرحوم تبریزی به بنده دادهاند، هرگونه خرید و فروش آثاری از استاد تبریزی که در دست خانواده اریک آذری است، مشابه خرید و فروش آثار سرقتی بوده و اینجانب در صورت مشاهده خرید و فروش این آثار، پیگرد قانونی صورت خواهم داد.»
فلاح ادامه داد: «دایی بنده در سال ۵۸ و در اوایل انقلاب ردّی از اریک آذری پیدا کرد و به همراه مسعود عربشاهی به خانهای که در محله دروس تهران داشت رفتند و اریک آذری را هم دیدند که در حال بستن بار سفر خود به مقصد آمریکا بود. قصد داشتند همانجا آثار خود و باقی هنرمندان را از او پس بگیرند که متاسفانه باز هم فریب حرفهای او را خورده و دستخالی بازگشتند و دیگر او را ندیدند.»
به گفته فلاح، آخرین بار این آثار در میم گالری دوبی به نمایش گذاشته شد که شکایت طرفهای درگیر ماجرا موجب لغو نمایش آن آثار شد. حدود ۳۰ اثر کوچک از تبریزی نزد خانواده آذری است که بزرگترین آنها در ابعاد ۳۵ در ۴۵سانتیمتر است.
همچنین علی پیلارام، فرزند زندهیاد فرامرز پیلارام، با بیان اینکه «وکیل خانواده آذری مدتهاست در این زمینه پاسخگو و در دسترس نیست»، درباره جزئیات آثار سرقتی از پدرش گفت: «تعداد آثار فرامرز پیلارام که در دست آذری بوده با آماری که بنده دارم ۲۴ اثر بوده است.
ما مدتهاست که پیگیر باز پس گرفتن این آثار هستیم؛ ولی همیشه جوابهای سربالا گرفتیم یا اینکه قراردادی از سوی وکیلشان برای ما ارسال شده که به هیچ وجه موجه نیست و ادعا میکنند از ۲۴ اثری که در دستشان هست فقط دو اثر به ما میرسد. ما به هیچ عنوان این مساله را نمیپذیریم و باید اعلام کنم تا تابلوهای ما به دستمان نرسد آنها حق خرید و فروش یا ارائه آن آثار را در جایی ندارند.»
علی پیلارام گفت: زندهیاد تبریزی در زمان حیات خود گفته بود که پرویز تناولی این ماجرا را پیگیری کرده و از همه خانوادهها امضا گرفته است؛ ولی بعد از درگذشت صادق تبریزی دیگر خبری از ایشان نشد و ایشان هم باید پاسخگو باشند. جلال فاطمی، خواهرزاده زندهیاد سهراب سپهری، نیز درباره پیگیریهای خانواده آن هنرمند برای باز پس گرفتن آثار گفت: «ما چهار، پنج سال پیش برای تعیینتکلیف و بازپسگیریِ آثار سهراب، وکیلمان را به دوبی فرستادیم که ایشان دیداری با چارلز پوکاک داشت.
آنجا مدیر میم گالری پیشنهادی به ما داد که البته مورد قبول ما قرار نگرفت و با این فرد به توافق نرسیدیم. اگر دیگر اعضای خانوادههای هنرمندانِ درگیر این پرونده، شکایت حقوقی کنند ما آماده هرگونه همکاری با این عزیزان هستیم و البته اگر هم خانوادههای محترم هنرمندان اقدامی نکنند ما خودمان رأسا پیگیری این پرونده را تا حصول نتیجه و احقاق کامل حقمان انجام خواهیم داد.»
فاطمی با بیان اینکه تا این لحظه، خانواده سپهری در این زمینه شکایت رسمیِ حقوقی نکرده است، به نتیجه رسیدن کامل این پرونده را مستلزم اقدام گروهی و جمعی میداند؛ هرچند تاکید میکند که خانواده سپهری تحت هر شرایطی به پیگیریهای خود ادامه خواهد داد.
البته به گفته فاطمی، نتیجه پیگیریهای چند سال پیشِ خانواده سپهری آن بود که این خانواده به توافقی اولیه با خانواده آذری رسید؛ هرچند نهایتا خانواده سپهری در خصوص تعیین تکلیف نهایی این آثار با پوکاک به نتیجه نرسید.
همچنین رامین عربشاهی، فرزند زندهیاد مسعود عربشاهی یکی از هنرمندانی که آثارش توسط اریک آذری به سرقت برده شده است، برای پیگیری حقوقی این پرونده و باز پس گرفتن تابلوهای پدر خود، اعلام آمادگی و همکاری کرده است.