bato-adv
کد خبر: ۶۹۰۵۳۹

میرسلیم: اصلاحات آبرویی ندارد که بخواهد قد علم کند/ تکلیف «شفافیت» به زودی در مجمع نهایی می‌شود

میرسلیم: اصلاحات آبرویی ندارد که بخواهد قد علم کند/ تکلیف «شفافیت» به زودی در مجمع نهایی می‌شود
رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی درباره حضور جریان اصلاحات در انتخابات، گفت: اصلاح‌طلبان آبرویی ندارند که بخواهند قد علم کنند و اگر بخواهند جرأت به خرج دهند مواجه با افشاگری‌های کوبنده خواهند شد، پس بهتر آن می‌بینند که فعلا چراغ خاموش حرکت کنند
تاریخ انتشار: ۱۹:۳۱ - ۲۱ آذر ۱۴۰۲

از سال ۶۱ تا ۶۸ ـ دوره ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه‌ای ـ سرپرست نهاد ریاست جمهوری بود. در دوره دوم دولت سازندگی به ریاست مرحوم هاشمی رفسنجانی تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را برعهده گرفت و از سال ۷۵ تا کنون هم با حکم رهبر معظم انقلاب، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

به گزارش ایرنا، سال ۹۶ نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد و در دومین مناظره که به صورت زنده از صداوسیما پخش می‌شد نقد‌های تندی نثار دولتمردان سابق کرد، اما در نهایت نتوانست رئیس دولت یازدهم که با «یارکمکی» خود (معاون اولش) وارد عرصه رقابت شده بود را شکست دهد، از این رو باردیگر عبای کاندیداتوری را برتن کرد، اما این بار در سال ۹۸ نامزد انتخابات مجلس از تهران شد و در فهرست شورای ائتلاف با شعار «ایران سربلند» قرار گرفت و همراه با سایر اعضای این فهرست راهی بهارستان شد.

با توجه به برگزاری انتخابات مجلس در ۱۱ اسفندماه سال جاری به سراغ «مصطفی میرسلیم» نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس رفتیم و در گفت‌وگویی تفصیلی با او درباره عملکرد مجلس یازدهم، حضور اصلاحاتی‌ها و اعتدل‌گرایان سوال کردیم.

نمی‌شود با عضو مجمع تشخیص مصاحبه کرد و درباره «شفافیت قوای سه گانه» که هنوز در مجمع تعیین، تکلیف نشده سوال نکرد. او ابراز امیدواری کرد که هرچه زودتر درباره این موضوع در مجمع به نتیجه نهایی برسیم.

نکات قابل توجه دیگر در این گفتگو مربوط به انتخابات مجلس دوازدهم، ائتلاف و یا عدم ائتلاف اصولگرایان و حضور جریان اصلاحات در عرصه رقابت است. او از یک طرف نسبت به ائتلاف نیرو‌های انقلاب ناامید نیست و از طرف دیگر می‌گوید: اصلاح‌طلبان آن‌قدر، بویژه در دولت‌های یازدهم و دوازدهم، خرابی به بارآوردند که نمی‌توانند سربلند کنند.

متن کامل گفتگوی تصیلی ایرنا با «مصطفی میرسلیم» بدین شرح است:

با توجه به برگزاری انتخابات مجلس در ۱۱ اسفندماه، اظهار نظر‌هایی درباره عملکرد مجلس یازدهم از سوی فعالان سیاسی بیان می‌شود، نظر شما چیست؟

ارزیابی عملکرد مجلس باید بر مبنای مستندات باشد و مجلس یازدهم اگر بهتر از سایر دوره‌ها نباشد، ضعیف‌تر نبوده هرچند می‌توانست بهتر از این باشد. اما گرایش مردم به حضور در پای صندق به چند عامل برمی‌گردد:

اول این که بدانند به چه کسی رأی می‌دهند و متأسفانه، چون حوزه انتخاباتی تهران گسترده است و مردم باید به ۳۰ نفر رأی بدهند و مشکل است بتوانند همه ۳۰ نفر را بشناسند، انگیزه قوی برای حضور در پای صندوق ندارند؛ به همین دلیل اساسی معمولا در مقایسه با سایر حوزه‌های انتخاباتی، کمترین مشارکت را در تهران مشاهده می‌کنیم.

دوم این که مردم مشتاق هستند مشارکت موثر و فعال داشته باشند، ولی اگر در خاطره آن‌ها فایده‌ای از انتخابات قبلی‌شان نقش نبسته باشد چندان رغبت پیدا نمی‌کنند به پای صندوق بیایند؛ این هم بستگی به واقعیت فعالیت مجلس و نحوه اطلاع‌رسانی درباره آن و متقابلا عملیات تخریبی رسانه‌ای بویژه در فضای مجازی علیه مجلس دارد.

سوم این که مردم احساس کنند عدم حضور آن‌ها در پای صندوق‌های رأی، تضعیف انقلاب محسوب می‌شود و آن‌گاه بنا به غیرت انقلابی و صرف نظر از نامزد‌ها از کیان انتخابات دفاع کنند.

چهارم: اهمیت جایگاه خود مجلس است که اگر ضعیف باشد این ضعف به بقیه ارکان نظام هم رسوخ خواهد کرد و در نهایت ضرر آن به خود مردم می‌رسد، پس نباید به مجلسی که می‌تواند و باید در رأس امور باشد در انتخابات آن کم توجهی شود.

با توجه به نکاتی که فرمودید، به عنوان نماینده مردم تهران که در مجلس یازدهم حضور دارید، خروجی و عملکرد این دوره مجلس را چگونه می‌بینید؛ به عبارت دیگر کارنامه‌ای که از خود ارائه داده به چه اندازه می‌تواند مردم را تشویق به حضور در انتخابات کند؟

فعالیت‌های مجلس جمع‌بندی و به صورت جزوه منتشر شده است و خوب است برای جزئیات به آن مراجعه شود، اما مجلس سه وظیفه مهم دارد، یکی قانونگذاری؛ در این باره فعالیت‌های مجلس یازدهم هرچند از انسجام برخوردار نبوده، اما از لحاظ حجمی کمتر از دوره‌های قبل نیست و به مسائل معتنابهی پرداخته است؛ به لحاظ کیفی موفقیت لازم درباره قوانین اصلی نظیر قانون آیین نامه داخلی و قانون انتخابات و قانون جامع قانونگذاری و قانون تعیین تکلیف فضای مجازی و قانون بانکداری (غیر از بانک مرکزی که اخیرا تصویب شد) به دست نیامده است.

وظیفه دوم نظارت است که نسبت به آن اهتمام ورزیده شده، اما نتیجه مطلوب حاصل نشده است: بسیاری از قوانین مهم و مؤثر بر سرنوشت کشور، در ۱۵ سال گذشته تصویب شده، اما با عدم اجرا یا اجرای ناقص مواجه بوده است. مجلس یازدهم سعی کرده این نقیصه را برطرف کند و در مواردی موفق بوده، ولی توفیق کامل به دست نیامده است. نظارت بر عملکرد وزرا و دستگاه‌های اجرایی با هدف اصلاح و تشویق آن‌ها پیشرفت مطلوب را نداشته، اما نظارتی که دربرگیرنده رفع حوائج جزئی حوزه انتخابیه نمایندگان است موفق‌تر بوده است. وظیفه سوم شایسته سالاری است که مجلس یازدهم علی رغم استقبال از نامزدی جناب آقای رئیسی، نسبت به عملکرد بسیاری از وزرا انصافا بدون رودربایستی اقدام کرده، ولی این اقدام فاقد جامعیت بوده است. در مجموع مجلس یازدهم فعالیت‌های گسترده‌ای داشته که علی رغم کاستی‌ها، مانع حضور قوی مردم در انتخابات آینده نخواهد شد.

اقداماتی که مجلس باید در این دوره انجام می‌داد، اما به هر دلیلی انجام نشد چه بود؟

فهرست‌وار عبارتند از: اصلاح شیوه مدیریت مجلس، عدم چاره جویی مؤثر برای مشکل آب، و معضل اقتصاد انرژی، و موضوع بانکداری از نکات اساسی بوده که هنوز مجلس نتوانسته از بن بست‌های آن خارج شود و امید است در قالب برنامه هفتم راه نجاتی هویدا شود.

«شفافیت» یکی از شعار‌های مجلس یازدهم بود، اما بعد از شروع به کار مجلس و بررسی‌هایی که صورت گرفت، سرانجام چتر شفافیت فراگیر شد و شامل قوای سه‌گانه هم شد، چرا مجلسی‌ها از شفافیت آرای نمایندگان به شفافیت قوای سه گانه رسیدند؟

به نظر می‌رسد که مجلس درباره استقرار نظام شفافیت گرفتار تأخیر و ابهام شد و سعی کرد با تعمیم شفافیت به سایر قوا جبران مافات کند، اما این تعمیم مسائلی داشت که مجلس از آن غافل بود.

مجلس درباره استقرار نظام شفافیت گرفتار تأخیر و ابهام شد و سعی کرد با تعمیم شفافیت به سایر قوا جبران مافات کند

در همان مقطع از سوی برخی گفته می‌شد این خواست رئیس مجلس بود که چتر «شفافیت» گسترده شود، درست است؟ آیا رئیس مجلس تمایل داشت که شفافیت آرای نمایندگان به شفافیت قوای سه گانه برسد؟

من چنین ادعایی را نشنیده‌ام.

نقد‌هایی را که «الیاس نادران» درقبال رئیس مجلس گفته بود قبول دارید، اصلا خود شما قبول داشتید که جلسه بررسی استعفای این نماینده غیرعلنی باشد؟ این را از این جهت پرسیدم که برخی می‌گفتند این جلسه نباید غیرعلنی برگزار می‌شد؟

اغلب نقد‌های جناب نادران را قبول دارم. غیر علنی بودن، بیشتر برای حفظ حیثیت رئیس مجلس بود و اکثریت نمایندگان با علنی بودن موافق نبودند و از نظر من ضرورتی نداشت و اگر حق مطلب را بخواهید بدانید این فقط درد دل نادران نبود.

به موضوع عملکرد مجلس برگردیم، الان پرونده شفافیت قوای سه گانه در مجمع حضور دارد، جنابعالی هم عضو مجمع تشخیص هستید. چرا هنوز در مجمع تعیین، تکلیف نشده و احتمال می‌دهید چه زمانی پرونده آن بسته شود؟

اصل شفاف بودن به روشن بودن فعالیت‌ها و درآمد‌های نمایندگان در مدت مسئولیت نمایندگی‌شان برمی‌گردد و قانونا آن‌ها نباید کاسبی و مسئولیت اجرایی اقتصادی دیگری داشته باشند، مانند عضویت در هیئت مدیره شرکت‌های دولتی و خصوصی، تا موضوع تعارض منافع پیش نیاید، یعنی نماینده از جایگاه نمایندگی مردم برای منافع شخصی خود و خویشان و دوستانش استفاده نکند.

به نظر من این نکته برای بقیه مسئولان و مدیران تمام ارکان حکومتی معتبر است. ولی در طرح پیشنهادی به این نکته مهم کمتر توجه شد و بیشتر به علنی کردن آرا و نظریات نمایندگان اهتمام ورزیدند و سعی کردند آن را به سایر مدیران و مسئولان دیگر قوا تعمیم دهند. البته این نکته بسیار مهمی است که اداره امور جاری کشور اقتضا نمی‌کند که همه مذاکرات و تصمیمات علنی باشد، زیرا سوءاستفاده کنندگان، با بهره‌برداری از آن اطلاعات خسارت بسیاری به منافع عمومی می‌زنند و من سراغ ندارم در دنیا دولتی کل مذاکرات خود را علنی کرده باشد و این واقعا برخلاف مصلحت است و قطعا ضررش برای مردم بیش از منفعت آن است، از این رو دولت نسبت به آن اعتراض داشت و آن اعتراض برحق است و باید راه حلی برای آن بیابیم. در مورد مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان و شورای نگهبان هم قانون مستقل وجود دارد و در قانون اساسی بدان تصریح شده است؛ بنابراین معطل ماندن این طرح ناشی از تعلل مجمع تسخیص نیست و به اشکالی برمی‌گردد که در مصوبه خود مجلس وجود داشته است. البته طرحی که در مجلس رأی آورد اشکال دیگری هم دارد و آن مستثنا کردن آرا و نظریات خود نمایندگان است درباره مسائل صنفی و بومی که نشان می‌دهد حتی در مورد شفافیت کل آراء نمایندگان در مجلس نیز علی‌رغم علنی بودن مذاکرات صحن علنی، اتفاق نظر وجود ندارد. امید است با تشریک مساعی، هرچه زودتر در مجمع به نتیجه نهایی برسیم.

یکی از مصوباتی که در روز‌های اخیر بازتاب گسترده‌ای پیدا کرد، مصوبه «افزایش سن بازنشستگان» بود، نظر شما در خصوص این مصوبه چیست؟

می‌دانیم با توجه به کوشش‌های ارزشمندی که بعد از پیروزی انقلاب در زمینه بهداشت و درمان انجام گرفته، امید به زندگی افزایش یافته است و در نتیجه صندوق‌های بازنشستگی برای حفظ موازنه کلان بین درآمد و هزینه صندوق‌های بازنشستگی، سن بازنشستگی را باید اصلاح می‌کردند و این موضوع کاملا کارشناسانه و منطقی است. اگر درآمد‌های صندوق‌ها نتواند جوابگوی هزینه‌های رو به افزایش آن‌ها به دلیل بیشتر شدن امید به زندگی باشد، صندوق‌ها به ورشکستگی نزدیک خواهند شد. این نکته کارشناسی در اغلب کشور‌ها مورد توجه قرارگرفته و سن بازنشستگی اصلاح شده و افزایش یافته است. ما قدری تاخیر داریم. این موضوع را نباید با دست‌بردن اضطراری برخی دولت‌ها به صندوق‌های بازنشستگی درهم آمیخت! دولت باید بدهی خود را به طور کامل و به ارزش روز به صندوق‌ها تأدیه کند.

بعضی از بدخواهان این گونه القا می‌کنند که افزایش سن بازنشستگی ظلم است! آن‌ها از اعتلای ایرانیان نگرانند! ما به جایی نخواهیم رسید مگر با فعالیت توأم با وجدان کار؛ ارزش پول ما جایگاه خود را باز نخواهد یافت مگر با افزایش تولید داخلی یعنی زحمت کشیدن خودمان و نه اتکا به واردات.

نظریات تخصصی و کارشناسی بررسی و تصمیم داهیانه‌ای گرفته شده‌است. امروز که در برنامه هفتم ما قائل به رشد ۸درصدی شده‌ایم، باید بدانیم که چنان رشدی حاصل نمی‌شود مگر در سایه تلاش مضاعف و کوشش خستگی ناپذیر خودمان و کسی نباید ابراز نارضایتی از اضافه کاری و افزایش سال‌های فعالیت و خدمت بکند، همه باید در تلاش و پرکاری بر هم سبقت گیرند و با کم‌کاری و تنبلی و ضعف بهره‌وری مبارزه نمایند.

بعضی از بدخواهان این گونه القا می‌کنند که افزایش سن بازنشستگی ظلم است! آن‌ها از اعتلای ایرانیان نگرانند! ما به جایی نخواهیم رسید مگر با فعالیت توأم با وجدان کار؛ ارزش پول ما جایگاه خود را باز نخواهد یافت مگر با افزایش تولید داخلی یعنی زحمت کشیدن خودمان و نه اتکا به واردات. پس از آن است که کشور بالنده خواهد شد و توقعات برحق مردم بویژه گروه‌های آسیب‌پذیر و دستیابی به رفاه مطلوب را می‌توان پاسخ گفت وگرنه باید نفت و گاز و معادن کشور را حراج کنیم و صرف زندگی بخور و نمیر مردم کنیم!

اگر موافق هستید چند سؤال انتخاباتی هم مطرح کنیم، با چند شخصیت سیاسی در اردوگاه اصولگرایان مصاحبه کرده‌ام و درباره ائتلاف و وحدت از آن‌ها پرسیده بودم، مخرج مشترک حرف آن‌ها این بود که احتمال ائتلاف در این دوره ضعیف است، به نظر شما علت چیست؟ چرا در انتخابات مجلس دوازدهم ائتلاف برای اصولگرایان سخت شد؟

اصلاح‌طلبان آبرویی ندارند که بخواهند قد علم کنند و اگر بخواهند جرأت به خرج دهند مواجه با افشاگری‌های کوبنده خواهند شد، پس بهتر آن می‌بینند که فعلا چراغ خاموش حرکت کنند

به دلیل این که اصولگرایان رقیب جدی ندارند. اصلاح‌طلبان آن‌قدر، بویژه در دولت‌های یازدهم و دوازدهم، خرابی به بارآوردند که نمی‌توانند سربلند کنند. حل کردن تمام گرفتاری‌های به ارث رسیده از آن دوران، افراد کارکشته می‌خواهد و زمان می‌برد و دولت سیزدهم برای حفظ آبرو آن‌ها را علنی نمی‌کند. امروز اصلاح‌طلبان آبرویی ندارند که بخواهند قد علم کنند و اگر بخواهند جرأت به خرج دهند مواجه با افشاگری‌های کوبنده خواهند شد، پس بهتر آن می‌بینند که فعلا چراغ خاموش حرکت کنند تا افتضاحات گذشته به فراموشی سپرده شود. در نتیجه رقابت بین اصولگرایان می‌افتد و دسته‌ها و گروه‌های جدیدی به مناسبت انتخابات قارچ‌گونه خودنمایی می‌کنند و فهرست‌های مختلفی ارائه خواهند داد.

من از این که تا آخرین روز‌های بهمن تفاهمی رخ دهد ناامید نیستم، ولی مشکل اصلی در عدم اصلاح قانون انتخابات است. مهمترین بند در سیاست‌های کلی انتخابات، به تعریف حوزه انتخاباتی برمی‌گردد که در شهر تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس فقط یک حوزه داریم. با سی نفر نماینده که رأی دهندگان باید مثلا آن سی نفر را از میان فرضا ۱۵۰۰ نفر انتخاب کنند که کاری غیر عقلائی است و نتیجه آن پیشنهاد فهرست‌های رنگارنگ از جانب گروه‌های سیاسی برای وارد کردن عناصر خود در زیر لوای فهرست تهران به مجلس است؛ در حالی که اگر تهران مانند بقیه شهر‌های بزرگ به مناطق سی‌گانه تقسیم می‌شد، در هر منطقه رقابت واقعی بین افراد واجد صلاحیت آن منطقه انجام می‌گرفت و مردم با شناخت بهتر به نماینده مطلوب خود با چشم و گوش باز رأی می‌دادند به جای رأی به فهرستی دستوری. این مشکل به صورت اصولی حل نخواهد شد مگر قانون اصلاح شود. من طرح مناسب را ارائه کردم و مرکز پژوهش‌های مجلس نیز موافق آن بود، ولی همان زد وبند‌ها مانع تصویب آن طرح شد تا این قدرت کاذب در اختیار فهرست‌سازان و برای تأمین منافع سرفهرست‌ها، باقی بماند.

به عنوان یک کنشگر سیاسی، آرایش اصولگرایان در انتخابات را چگونه تحلیل می‌کنید؟ به نظر شما با چند فهرست وارد می‌شوند؟

آرایش کنونی حکایت از پراکندگی می‌کند، اما احتمال برقراری تفاهم بین گروه‌ها هنوز وجود دارد.

اگر دود سفید در جریان اصولگرا بلند نشود، چه اتفاقی می‌افتد و رقابت بین چه جریاناتی شکل می‌گیرد؟

به نظر من اگر رقابت بین اصولگرا‌ها وجه غالب شود، باث خواهد شد که با توجه به حد نصاب بیست در صدی در دور اول، افراد غیر اصولگرا رأی بیاورند.

هنوز اصلاح طلبان شفاف درباره انتخابات موضع گیری نکرده اند، به نظر شما آن‌ها در صحنه انتخابات حاضر می‌شوند؟

به صورت نمادین حاضر خواهند شد تا لکه تحریم به آن‌ها نچسبد، اما همت خود را می‌گذارند برای مجلس چهاردهم.

حضور اعتدالی‌ها و شانس پیروزی آن‌ها را در انتخابات چگونه می‌بیند؟

مردم آن‌ها را نمی‌شناسند و موفقیت آن‌ها در گرو تبلیغات سیاسی دقیق است و این در تهران کار ساده‌ای نیست. تمام تلاش ایشان این است که با اظهار وجود نگذارد به فراموشی سیاسی گرفتار شود البته این منوط به آن است که خرابی‌هایی که در دوران هشت ساله ریاست جمهوری ایشان پیش آمد فراموش شود.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین