کیانوش عیاری ساخت «ویلای ساحلی» را یک انتخاب و مصلحت در مسیر فیلمسازی خود میداند.
به گزارش ایسنا، جدیدترین فیلم کیانوش عیاری سرانجام پس از چند ماه وعده برای اکران، روی پرده رفته و سینماها از چهارشنبه گذشته (۱۵ آذرماه) میزبان تازهترین فیلم این کارگردان شدهاند؛ فیلمی که ۶ سال پس از «کاناپه» توقیفی ساخته شده است.
این فیلم که با بازی رضا عطاران، پژمان جمشیدی و ریما رامینفر و تعدادی بازیگر تازهوارد به سینما، روی پرده رفته در این یک هفته با بازخوردهای متفاوتی همراه بوده است. بسیاری از مخاطبان به انگیزه دیدن یک فیلم کمدی به تماشای این فیلم میروند در حالی که عیاری تاکید دارد «ویلای ساحلی» کمدی نیست.
او در گفتوگویی از دلایل ساخت فیلمی با حال و هوای طنز سخن گفت و اینکه چطور شد پس از «کاناپه»، سراغ ساخت «ویلای ساحلی» رفت. او همانند بسیاری دیگر از مواقع پاسخگوی هر سوال و انتقادی است و معمولا هم صریح اظهارنظر میکند، اما کسانی که این فیلمساز را از نزدیک میشناسند، به خوبی میدانند که ممکن است در پسِ هر جمله او معنایی دیگر را هم پیدا کنند.
عیاری که پیشتر در کارنامه کاری خود سابقه ساخت فیلم طنز داشته، در ابتدای این مصاحبه در پاسخ به اینکه چه شد بعد از «خانه پدری» و «کاناپه» سراغ ساخت فیلمی همچون «ویلای ساحلی» رفته و آیا با موج کمدیسازی سالهای اخیر سینما همراه شده است؟ با قاطعیت پاسخ داد، «پول»، و در تکمیل آن گفت: مهمترین دلیلم برای ساخت این فیلم، پول بود، چون میخواهم پروژه دیگری را شروع کنم که تهیهکننده آن خودم هستم و به پول احتیاج دارم.
او درباره ایده اولیه «ویلای ساحلی» به این نکته اشاره کرد که قصه را برمبنای بازیگرانش طراحی کرده و توضیح داد: وقتی دنبال ساخت فیلمی باشی که در آن رضا عطاران و پژمان جمشیدی بازی کنند باید به سناریویی برسی که بتوانی از آنها استفاده کنی.
من هم به دنبال ساخت فیلمی بودم که این بازیگران در آن بازی کنند. در عین حال به هیچ عنوان حاضر نبودم بخاطر پول، یک فیلم مبتذل بسازم و معتقدم «ویلای ساحلی» اصلا مبتذل نیست. درواقع مفاهیمی مثل «خیانت در امانت» در ذهنم بود که فکر کردم میتواند مَحمل خوبی برای یک فیلم باشد.
وی درباره بازخوردهایی که در این مدت از مخاطبانش گرفته، گفت: عمده بازخوردها خوب بوده، اما انتقادهایی هم شنیدهام که بیشتر به این دلیل بود که توقع داشتند من در همان سبک «خانه پدری» فیلم بسازم و به نظرم این توقع بهجایی نیست. پرسشم این است که آیا من باید مدام فیلمهای تلخ بسازم؟
گاهی کارگردانی مثل من هم دوست دارد یک فیلم مفرح بسازد، یعنی حتی اگر بخاطر پول هم نباشد، بخاطر روح و روان خودش، شاید بخواهد چنین فیلمی بسازد. اگر یک فیلمساز، روح و روان خود را درنظر بگیرد، حس او به عده کثیری منتقل میشود و در نتیجه یک جمع میلیونی حال و احوال بهتری پیدا میکنند.
عیاری در پاسخ به اینکه چقدر سانسور فیلمهای قبلیاش، او را به ساخت فیلمی در حال و هوای «ویلای ساحلی» کشانده است، گفت: قطعاً بیتاثیر نبوده، چون تمام دوران فیلمسازی من با سانسور و به تبع آن خودسانسوری مواجه بوده است.
بویژه آخرین فیلمهای من یعنی «خانه پدری» و «کاناپه» که به شدت با سانسور مواجه شدند و مرا به غیر از آزردهخاطر کردن، به لحاظ مالی هم در شرایطی سخت قرار دادند؛ بنابراین برای فیلم جدیدم ترجیح میدادم یک فیلم بدون مشکل بسازم ضمن اینکه میخواستم فیلمم پولساز هم باشد.
او درباره اینکه آیا «ویلای ساحلی» با مشکل ممیزی و سانسور برخورد نکرد، بیان کرد: مشکل چندانی پیدا نکردم و فقط چند مورد ناچیز مطرح شد.
کارگردان «ویلای ساحلی» درباره تاکیدش بر دو جنبه پولساز بودن و دور شدن از جریان سانسور در فیلم جدیدش و بازخورد مخاطب گفت: هر کدام از این دو وجه میتواند برای یک تماشاگر منصف قابل پذیرش باشد. من هم آدمیزادی هستم که تحت تاثیر ممیزی زیاد آزردهخاطر میشوم و ممکن است در جایی از کارم تغییر مسیر مختصری بدهم، البته نه به این معنا که فیلمسازی خود را عوض کنم بلکه به دلیل مصلحت، فیلم دیگری را ساختم.
عیاری در پاسخ به اینکه با این توضیحات آیا «ویلای ساحلی» را باید نوعی قهر یا واکنش به آنچه درباره فیلمهای دیگرش رخ داده دانست؟ گفت: نه قهر است و نه واکنش؛ بلکه یک انتخاب مصلحتآمیز است.
این کارگردان که از جهاتی به نظر میرسد فیلمش را همراستا با حکمفرمانی فیلمهای کمدی در سنیما پیش برده، توضیح داد که با توجه به اهدافش سناریو و داستان، یکی از مهمترین فاکتورها در ساخت فیلم جدیدش بوده تا از آن یک اثر مفرح به وجود آید. او در این زمینه و نیز درباره اینکه آیا باز هم در این فضا فیلم میسازد؟ گفت: ترجیح میدهم هرچه میسازم به دور از ابتذال باشد، چون ابتذال در هر زمینهای از زندگی محکوم است. البته تاکید میکنم «ویلای ساحلی» یک فیلم کمدی نیست و در نهایت فقط میتوانم بگویم یک فیلم شیرین است؛ یک فیلم قصهگو که داستانی مفرح را تعریف میکند.
او که در این مدت همراه مردم هم فیلم را تماشا کرده، درباره اینکه آیا از خروجی نهایی فیلم و نیز کارگردانی خودش راضی است؟ گفت: یک روز پیش از حرکت به سمت شهر نور (محل فیلمبرداری) وقتی را فیلمنامه را به دو نفر دیگر از همکارانم دادم که بخوانند، اطمینان پیدا کردم که فیلمبرداری به بیش از ۱۸۰ دقیقه میرسد؛ به همین دلیل در طول مسیر به سمت نور خودم یک بار دیگر سناریو را خواندم و در همان جا شروع به حذف بسیاری از صحنههای فیلم کردم که از قضا صحنههای بامزهای هم بودند، ولی باید این کار انجام میشد، چون قصد داشتم آن را به یک فیلم ۱۰۰ دقیقهای برسانم.
این حذف کردن در طول فیلمبرداری هم ادامه داشت، اما بعد از پایان کار متوجه شدم باز هم حدود ۲۰۰ دقیقه فیلمبرداری کردهایم. از آنجا که فیلمنامههایم را خودم مینویسم که معمولاً هم طولانی میشوند، در حین مونتاژ فیلم را کوتاه میکنم و این کار گاهی ممکن است آسیبزننده باشد.
بجز این مورد، در «ویلای ساحلی» کسالتی در میانه کار پیدا کردم که بابت آن، فیلمبرداری یک هفته متوقف شد و فکر میکنم این وقفه روی من، پیگیریها و ریزبینیهای همیشگیام تاثیر منفی گذاشت و شاید اگر فرصت بیشتری داشتم، نسخه بهتری از فیلم در میآمد و معایب آن کمتر میشد.
بخش دیگری از این گفتگو به بازیگران فیلم اختصاص داشت که متشکل از دو گروه باسابقه و تازه وارد به سینما هستند.
عیاری در این خصوص گفت: بعضی از بازیگران ناشناس فیلم کسانی بودند که در کلاسهای بازیگری من در موسسه «قرمز» آموزش میدیدند و برخی از آنها هم از جانب افرادی دیگر معرفی شدند که صلاحیت حضور را در فیلم داشتند. یکی از این بازیگران آتوسا انواریان (در نقش دخترعموی صاحب ویلا) قبلا در فیلم «کاناپه» حضور خیلی خوبی داشت که متاسفانه بازی او با توقیف این فیلم دیده نشد.
در بخش بازیگران حرفهای هم رضا عطاران از جمله بازیگران خوبی است که از سالها قبل او را میشناختم و همیشه در انتظار این بودم با او کار کنم. شاید روزی برای بازی در یک نقش تلخ باز هم سراغ او بروم.
پژمان جمشیدی را هم در فیلم «خوب بد جلف» دیده بودم و همینطور در سریالی که در تلویزیون داشت (پژمان). در بازیگری او نوعی از طنز دیده میشد که آن را دوست داشتم و فکر میکردم در عرصه طنز سینما، یک حضور عجیب با نوعی شیرینی خاص در بازیاش دارد به همین دلیل تصمیم گرفتم حتماً در یک فیلم با او همکاری کنم. درباره خانم رامینفر هم متاسفم که تا به حال با او همکاری نداشتم، چون به نظرم او یکی از درخشانترین بازیگران ایرانی - جدا از تقسیمبندی بازیگر زن و مرد - است.
زنده یاد کیومرث پوراحمد نیز یکی دیگر از بازیگران فیلم «ویلای ساحلی» کیانوش عیاری است که در سکانسی کوتاه نقش خودش (فیلمساز) را ایفا کرده است. عیاری درباره حضور رفیق قدیمی خود در «ویلای ساحلی» گفت: زمانی که ما فیلمبرداری میکردیم، ایشان در شمال بودند و یک هفتهای را پیش ما ماندند.
من در فیلمنامه، یک گروه فیلمبرداری داشتم و به آقای پوراحمد پیشنهاد دادم نقش کارگردان گروه را بازی کند که پذیرفتند. هنگام بازی ایشان که رسید، یکی از آن کتهای معروف چهارخانهام را که موقع فیلمبرداریها میپوشم به تنِ آقای پوراحمد کردم و خودم هم در سرمای هوا کاپشن ایشان را پوشیدم. فیلمبرداری ما پنجم دیماه تمام شد، آقای پوراحمد از نور رفتند و کمتر از سه ماه بعد آن اتفاق تلخ رخ داد.
عیاری در پایان این مصاحبه با اشاره به اینکه فکر میکند آن فضایی که مدنظرش بوده، در فیلم «ویلای ساحلی» (اصطلاحا) درآمده است، بیان کرد: استقبال مردم از یک فیلم، برای هر کارگردان و تهیهکنندهای در سینما نهایت آرزو است، اما این موقعیت برای دیگر فیلمهای من هم میتوانست پیش آید؛ مثلاً برای «خانه پدری» به رغماینکه یکی از مهیبترین و تلخترین فیلمهای سینمایی ایران بود، میتوانست چنین موقعیتی پیش آید.
این فیلم میتوانست بسیار پرمخاطب باشد، ولی توقف ۱۰ ساله آن و نحوه اکرانش همه چیز را درباره «خانه پدری» نابود کرد. «کاناپه» هم به دلایلی میتوانست پرفروشترین فیلم سینمای ایران باشد نه فقط بخاطر کلاه گیس بلکه بخاطر سادگیاش که میتواند مخاطب را جذب کند، ولی این فیلم هم شانس برخورد خوب تماشاگر را به خود از دست داد، اما امیدوارم برای «ویلای ساحلی» اتفاقی خوب رخ دهد.