بازیگر و نویسنده سینما، گفت: دوست دارم تا کاراکترهایی که خلق میکنم؛ هیچ آدمی خوب یا مطلق نباشد؛ زیرا متاسفانه و خوشبختانه، آدم خوب و یا بد مطلق ندیدهام.
سروش صحت به همراه چند استاد علوم ارتباطات اجتماعی در محفل دانشجویی علامه طباطبایی درباره سریال تازه خود «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» نکاتی ارائه داد.
به گزارش خبرآنلاین، نشست تحلیل و بررسی سریال «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» روز دوشنبه ۲۷ آذر در دانشگاه علامهطباطبایی و به همت دانشجویان ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه و کانون فیلم و عکس برگزار شد. در این نشست، سروش صحت (نویسنده و کارگردان سریال) و حسین سرفراز و سبحان یحیائی (از اعضای هیات علمی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی) حضور داشتند.
در ابتدای این برنامه، حسین سرفراز استاد علوم ارتباطات اجتماعی درباره تحلیل نظری سریال «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» بیان کرد: عمدتا ما فکر میکنیم که پژوهش از خلال کتاب اتفاق میافتد؛ اما آیا من در جایگاه استاد میتوانم به جز کتاب به سراغ منبع دیگری بروم؟ آیا «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» ظرفیت تربیتی را برای منِ استاد رسانهای در کلاس درس فراهم میآورد یا خیر؟ به شخصه به نظریه «بیناذهنیت» باور دارم و در حوزه آموزش هم از این نظریه استفاده کردهام.
وی افزود: جدا از این، مکتبی به نام «کنش متقابل نمادین» سه پیشفرض در ارتباطات دارد: اول این که انسانها بر مبنای معنایی که به چیزها یا افراد میدهند، با هم تعامل دارند. دوم این که مبنای چیزها یا افراد برساخته از تعاملات اجتماعی است. در نهایت این که خود این معانی قابلیت تثبیت و جرح و تعدیل دارد. برای مثال، زمانی که زیستشناسی با درخت مواجه میشود آن را تشریح میکند؛ در حالی که مواجه فرد عاشق با درخت متفاوت است و معانی خاص خود را دارد. همچنین که انسانها در معانی دست به انتخاب میزنند. برای مثال، معنای موسیقی برای کاراکتر «شهرام»، در حضور و رقابت با «سیروان» است که معنادار میشود و این همان کنش متقابل است.
این استاد خاطر نشان کرد: اگر به کاراکتر «شاهین» دقت کنیم، میبینیم که ارتباط «شاهین» با موسیقی کاملا با «شهرام» متفاوت است. تنها یک سکانس در سریال مشاهده میکنیم که «شاهین» ناگهان پشت پیانو مینشیند و موسیقی درخواستی عمه کاظم (معشوقهاش) را در کمال تعجب همه خانوادهاش مینوازد. معنا در رفت و برگشت مغز و ذهن ما ساخته میشود.
سرفراز گفت: در نهایت، به عقیده من این سریال رئالیسم گروتسک است و طی داستان، ما با کارناوال هستیم. کارناوال امر رسمی را با زندگی غیررسمی پیوند میزند. در واقع این کارناوال کارش به سخره گرفتن است. حتی سوگواری را هم به سخره میگیرد.
در ادامه این نشست، سبحان یحیائی یکی دیگر از اساتید علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: من رسالت سینما و سریال را تربیتی نمیدانم. در شبکه نمایش خانگی با سریالی مواجه هستیم که بسیار شریف است. برای «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» میتوان کلاه از سر برداشت و کف زد و باید بگویم فرم زیباشناسی اثر را بسیار دوست دارم. البته قصد این را ندارم که بگویم این سریال بینقص است؛ بلکه در وضعیت فعلی، غنیمت به حساب میآید. نقدهای جدی به سریال «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» دارم؛ اما همانطور که گفتم، در این که این اثر شریف و محترم است، شکی ندارم.
وی اضافه کرد: «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» اثری است که در آن موسیقی میشنویم و به فرهنگ ایرانی تکیه کرده است. آقای صحت، هر چی در این سالها صداوسیما ساز نشان نداد؛ شما در این سریال نشان دادید! برای مثال، در هنگام تماشای این اثر، ناگهان موسیقی بتهوون یا موسیقی اصیل خراسانی و کوچهبازاری پخش میشود. این نکات مثبت را نباید دستکم گرفت.
این استاد با اشاره به بازنمایی طبقه متوسط شهری در این سریال تاکید کرد: «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» قصه زندگی روزمره طبقه متوسطی است که در جامعه ما روز به روز آب میشوند و از نظر فشارهای اقتصادی و اجتماعی از دست میروند. هنگامی که ما شکسپیر را میخوانیم، میبینیم که چقدر او شاهزادهها را خوب میشناسد و بلد است. از نظرم کاری که سروش صحت و ایمان صفایی در این سریال انجام دادند، از شناخت آنها نسبت به طبقه متوسط میآید.
وی افزود: در هنگام تماشای این سریال، ما با آن میخندیم و سرخوش میشویم؛ اما پس از اتمام آن، ذهن ما را درگیر نمیکند. فکر میکنم سروش صحت نمیخواسته کاری در که «جهان با من برقص» - یعنی همان درگیری ذهنی پس از پایان فیلم- انجام داده را در این سریال هم بیاورد. «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» سرخوشی موقتی به همراه دارد؛ با این همه، ما عمق و درام زیادی در سریال را مشاهده نمیکنیم. در واقع، علت و معلولی درام را متوجه نمیشویم. چرا جلال واژههای سمساری را به کار نمیبرد؟ چرا موسیقی در وجود شهرام را نمیبینیم؟ چرا بیکاری شاهین برای ما دردناک نیست؟ چرا با اینکه بیکار است؛ اما محتاج لباس و نان شب نیست؟ چرا گلی انقدر عصبی و پرخاشگر است؟
یحیائی توضیح داد: در این سریال، ژرفایی دادههایی که از کاراکترها داریم بسیار کم است. در «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» موقعیتهای تازه زیادی خلق میشود؛ اما ما متوجه آن نمیشویم و تکلیفمان با این اتفاقها -که تمامی آنها بر اساس شانس و تصادف با وجود میآیند- مشخص نمیشود. آیا «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» از دل جامعه ایرانی بیرون میآید و همه ما شبیه به کاراکترهای درون سریال هستیم؟
این پژوهشگر بیان کرد: بنده با مسئله شهرتزدگی در سریال مشکل دارم. سروش صحت با همه رفیقهایش در این اثر «عکس» میگیرد و حضور فلامک جنیدی، شقایق دهقان و... هیچکدام در پیشبرد درام تاثیری ندارد. حضور این همه بازیگر که از قضا دوست و رفیق سروش صحت هستند، ما را با جهان نویسنده آشنا میکند؛ اما همانطور که گفتم پیشبرنده داستان نیستند یا به نوعی، درام سریال، نقشه راه ندارد.
سروش صحت در ادامه بیان کرد: به زعم من، در دنیا هر جا مشکلی پیش میآید، با علوم ارتباطات حل میشود. هر جا دوستی و پذیرشی هست از دوستی و ارتباط میآید و هر جا هم که دشمنی باشد از فقدان ارتباطات درست است. باید بگویم که کنار شما دانشجویان به من بسیار خوش میگذرد. معتقدم که هنوز به درجه مولفی نرسیدم و صرفا خودم را سازنده این سریال میدانم.
این بازیگر در پاسخ به پرسش یکی از دانشجویان که چرا کاراکتر امثال «گلی» با ویژگی عصبی بودن در تمامی آثارتان تکرار میشود، تشریح کرد: امیدوار هستم که اینگونه نباشد؛ اما مگر کاراکترهای مرد در آثارم خیلی عاقل هستند؟ شما در سریالهایی مانند «ساختمان پزشکان» و «پژمان» و... نگاه کنید که کاراکترهای مرد هم خیلی عاقل نیستند. این جهان، برای من جهان واقعی و حتی فانتزی هم نیست. این جهان، برای من، جهانی سرخوش است. دوست دارم تا کاراکترهایی که خلق میکنم، هیچ آدمی خوب یا مطلق نباشد؛ زیرا متاسفانه و خوشبختانه آدم خوب و یا بد مطلق ندیدهام. همه ما طیف مختلف خاکستری هستیم و عوامل بیرونی بسیار زیادی در ما تاثیرگذار است. «گلی» هم از این امر مستثنی نبوده.
وی اشاره کرد: در واقع «گلی» آدم بدی نبود و ضمن این که درام، نیازمند کاراکترهای مختلفی است. آنقدر در زندگی سعی کردم آدم خوبی باشم و آنقدر بدی کردم که سیاهنامهتر از خود کسی نمیبینم.
صحت در پایان تصریح کرد: من و ایمان صفایی سالهاست که با همدیگر مینویسیم و مدل فکر کردنمان به هم بسیار نزدیک شده است. من و ایمان صفایی از دل طبقه متوسط بیرون آمدهایم و دانش و شناخت زیادی از طبقات پایین یا بالاتر جامعه ایران نداریم. در نتیجه تمامی کاراکترهایی هم که در سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» میبیند، از همین طبقه و به گونه غلو شده آدمهای اطراف ماست.