مهدی میرآبی*؛ در چنین وضعیت به شدت اسفباری که گویا در کوتاه مدت قرار نیست برای جلوگیری از آلودگی هوای پایتخت و بعضی استانها نظیر اصفهان کاری صورت دهند و مثل هر سال، انتظار مقامات برای جلوگیری از آن «باران رحمت الهی» باشد. به نظر هیچ راه و چاهی وجود ندارد که مردم و روشنفکران برای نجات جان خود از شهرهای آلوده فاصله بگیرند.
این درخواست بسیار مایه شرمساری است و ناتوانی دولت را میرساند. اما در شرایط فعلی به نظر چه باید کرد؟ گرچه مهاجرت برای عدهای بسیار مشکل است به ویژه برای آن عده که شاغلاند. بچههایشان مدرسهاند. از طرفی ترک خانواده، اقوام و دوستان یک مشکلِ مضاعف عاطفی است که بر سایر مشقتهای این تصمیم میافزاید. اما از سویی تنوع در زندگی گاه زیبا و همه جای ایران سرای من است؛ و حیاتیتر اینکه با همهی دردسرهایش هیچ چیز مهمتر و عزیزتر از جان خود انسان نیست.
آلودگیِ هوا برای انسان مخصوصاً افراد مسن، دارای بیماری زمینهای، افرادی که دخانیات مصرف میکنند و... بینهایت خطرناک است. یک کُشندهی خاموش و مرموز است. سکته یک آن اتفاق میافتد. به نظرم همهی مردم به ویژه آن دسته از کسانی که بازنشستهاند باید به این موضوع فکر کنند. قشر بازنشسته و میان سال، هم در اولویت قرار دارند و هم راحتتر میتوانند به نزدیکترین مکان خوش آبوهوا کوچ کنند.
متأسفانه سالانه حدود ۴ هزار نفر بر اثر آلودگی هوا «فقط در تهران» جان میسپارند. مسلماً همهی این افراد که آدمهای پیر یا بیمار نبودهاند. البته که آلودگی رفتهرفته انسان سالم را بیمار هم میکند. زیرا این آلودگی به طور میانگین ۵ سال از عمر مفید پایتخت نشینان را کم میکند!
کجا ما فکر میکردیم کار این مملکت تا این اندازه به مشکل بخورد که ناتوان از نگهداری یک آب و هوای خدادادی و تمیز باشند؟
از انتشار بیانیه «هوای تهران ۷۴» که توسط تعدادی از کارشناسان و فعالان محیط زیست تهیه و منجر به تدوین و تصویب برنامه جامع کاهش آلودگی هوا شد، قریب به ۲۸ سال میگذرد؛ و از بیانیه دوم «هوای تهران ۸۹» ۱۳ سال.
آمارها نشان میدهند اوضاع نه تنها بهبود نیافته بلکه بدتر هم شده. در تیرماه همین سال کمیسیون اصل ۹۰ مجلس در صحن علنی گزارش داد «تعداد روزهای ناسالم هوا سه برابر شده است...
«۸ نیروگاه بزرگ کشور سهم بالایی در سوخت مازوت دارند...» آلایندهای بسیار خطرناک که سوخت آن در بسیاری از کشورها منسوخ شده. به همین دلیل هم هست که روزنامهها تیتر زدند: «باران هم نتوانست هوای تهران را تمیز کند.»
علی حسینی، کارشناس انرژی معتقد است «چون سرمایه گذاریِ درست در صنعت پالایش ما صورت نگرفته است آلودگی هوا اتفاق میافتد.» منظورش این است که صنعت پالایش فرسوده است و بخاطر تحریم توسعه پیدا نکرده.
روزگاری آرزوی بسیاری از هموطنان سفر به پایتخت و سکونت در تهران بود حال پس از این همه سال دیگر اینگونه نیست و برای بسیاری، زندگی در شهری با همهی امکانات و جاهای دیدنیاش وقتی با گرد مرگ همراه باشد به چه دردی میخورد؟!
از میان همهی معضلات کشور به نظرم این عینیترین و ملموسترین بحرانی است که از صدر تا ذیل مقامات قادرند آن را درک کنند. شبیه فقر نیست که از درکش عاجز باشند و یا شکاف طبقاتی که منکر آن شوند!
همهی مسئولان یک نوع اکسیژن مصرف میکنند. اکسیژن هم که دیگر مال همه است. فقیر و غنی و وزیر و وکیل و فرمانده و رئیس جمهور از یک آبوهوای مشترک بهره میبرند؛ بنابراین حلوفصل آن به شکل ریشهای حیاتی و ضروری است. اما درمان اساسی آن یعنی توسعه در صنعت انرژی، توسعه در این صنعت هم برابر است با جذب سرمایه گذاریهای کلان خارجی و ورود شرکتهای معتبر نفتی. ورود آنها هم جز با لغو تحریمها امکان پذیر نیست و برای لغو تحریم باید یک تجدید نظر اساسی در سیاست خارجی اعمال نمود؛ و در نهایت رسیدن به این مهم جز با یک دولت مقتدر، وزرای باسواد و نیرویهای کاردان میسر نیست.
متأسفانه «تحریم» همراه با «ناکارآمدی مسئولین» شده مادر همهی بلاها؛ و نه تنها روی کیفیت زندگی و سطح رفاه، بلکه روی میزان عمر ما هم اثر گذار است.
*نویسنده و روزنامهنگار