دریای سرخ یک مسیر تجارت بین المللی مهم است. از طریق دریای سرخ، تا دوازده درصد تجارت جهانی انجام میشود. همین یک خط توضیح شاید نشان دهد که چرا این مسیر تجاری تا این حد برای آمریکا و متحدانش مهم است و چرا حملات حوثیها به برخی کشتیهای تجاری در این مسیر، بهانهای به دست آمریکاییها داده که به حوثیها حمله کنند. جلال ساداتیان، دیپلمات پیشین ایران در همین رابطه به فرارو گفت: «این که تنشها تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد را نمیدانیم. اما قطعا اگر تنش و درگیری تشدید شود، هر دو طرف زیان خواهند کرد. ولی انتهای داستان چیست؟»
فرارو -بامداد جمعه، ۲۲ دی ماه، آمریکا و بریتانیا با حمایت استرالیا، کانادا، هلند و بحرین، اهداف حوثیها را در یمن مورد هدف قرار دادند. این حمله درست یک روز بعد تکرار شد و روز شنبه ۲۳ دی ماه نیزحملات جدیدی علیه مواضع حوثیها در یمن انجام شد. آمریکا و انگلستان اعلام کرده اند که این حملات در واکنش به چندین هفته حملات حوثیها به کشتیهای تجاری در دریای سرخ، انجام شده است.
به گزارش فرارو، حوثیها در واکنش به این حملات تهدید کرده اند که آمریکاییها باید منتظر حملات تلافی جویانه یمن باشند. شورای امنیت سازمان ملل، درباره حملات انجام شده علیه یمن، جلسهای تشکیل داد و در جریان این حمله، از سوء استفاده آمریکا و انگلیس، از قطعنامه اخیر شورای امنیت، علیه یمن برای حمله به این کشور انتقاد شد.
با این وجود، جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، یک روز پس از حملات ایالات متحده و انگلستان، به موضع حوثیها در مناطق مختلف یمن گفت که او این گروه را «یک سازمان تروریستی» میداند. این اظهارات بایدن در شرایطی مطرح شد که دولت جو بایدن در اولین سال روی کار آمدن در سال ۲۰۲۱، گروه انصارالله، بدنه اصلی شبه نظامیان حوثی، را از فهرست سازمانهای تروریستی خارج کرده بود.
نشریه وال استریت ژورنال در گزارشی مدعی شد که انصارالله با خبر قبلی از حملات بامداد جمعه ایالات متحده و بریتانیا به مواضعشان در یمن، با جابهجایی بخشی از تسلیحات و تجهیزات، آنها را در مکانهای دیگر پنهان کردهاند. آنها ضمن تقویت استحکامات بخش دیگری از تجهیزاتشان، موشکهای خود را نیز در پناهگاههای مستحکم زیرزمینی در شهر پرجمعیت صنعا انبار کردهاند. بر اساس این گزارش، حمله ایالت متحده به انبارهای خالی انجام شده است. با این وجود ضربات نظامی به یمن به رهبری امریکا، خطر درگیری گستردهتر در خاورمیانه را برجسته میکند. موازی با گزارش وال استریت، یک عضو دفتر سیاسی انصارالله یمن به خبرگزاری رویترز گفت که حملات مشترک اخیر آمریکا و بریتانیا به یمن «بی اثر» بوده و بر عملکرد این گروه تاثیری ندارد. این مقام ارشد حوثیها گفته است که «پاسخی قوی و موثر» به حمله آمریکا خواهند داد.
متیو میلر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز جمعه به وقت محلی با اشاره به تحریم جدید وزارت خزانه داری این کشور علیه انصارالله یمن مدعی شد: «ما در سفر آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا به ایران پیام دادیم که نمیخواهیم درگیری را تشدید کنیم. حمایت مالی ایران از حوثیها (انصارالله یمن) به حملات مکرر آنها علیه تجارت جهانی در دریای سرخ و خلیج عدن دامن زده است.»
موضع گیری روسیه در قبال حملات آمریکا علیه حوثیها شامل محکوم کردن این حملات بود، با این وجود، روسیه اعلام کرد که از مدتها پیش به یمنیها درباره عواقب تنش در دریای سرخ هشدارهایی داده است. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه با ابراز بدبینی نسبت به حمله مشترک آمریکا و بریتانیا به مواضع حوثیهای یمن گفت: «شنیده ام حوثیها قصد دارند در واکنش به این حملات، دفاع موفقیتآمیزی انجام دهند. آمریکا و بریتانیا، متهم هستند که با عملیات خود، تنش را به شدت تشدید میکنند و از دریای سرخ دریایی از خون میسازند.»
با توجه به این شرایط، پرسشهایی مطرح است از جمله این که آیا حملات، علیه حوثیها گسترش پیدا خواهد کرد و آمریکا و متحدانش با ایران نیز وارد درگیریهای جدی خواهند شد؟ جلال ساداتیان، دیپلمات پیشین ایران در بریتانیا و مدیرکل پیشین شرق آسیای وزارت خارجه در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
جلال ساداتیان به فرارو گفت: «معتقدم آمریکاییها به دنبال نابودی یمن به شکلی که اسرائیل با غزه رفتار میکند، نیستند. آمریکاییها به دنبال مهار و کنترل حوثیها هستند و خواهند بود. دولت بایدن، به دلیل کنترل اقتصاد بین الملل، تورم و پیشگیری از افزایش قیمت ها، نمیخواهد اجازه دهد کنترل آبراهها از اختیارش خارج شود. منظور از آبراه، «تنگه باب المندب» است. اگر قرار باشد این تنگه به دست ایران و به زعم آنان به دست روسیه بیفتد، شرایط جهان عوض میشود. درواقع از جهت تقسیم بندی که ژئوپلیتیسینها انجام میدهند، این شرایط، جهان را به هارتلند (Heart land) تبدیل میکند و بنابراین، حاکمان جهان سرمایه داری و تجارت نیز تغییر میکنند. تا قبل از جنگ دوم جهانی، انگلستان، مدعی رهبری سرمایه داری و اقتصادی جهان بود و بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکا طلایه دار آن و انگلستان به سلطان دست دوم منطقه تبدیل شد. با این حال، انگلستان همواره روابط خوبی با کشورهای منطقه دارد و از امارات تا عمان و قطر را از دوستان نزدیک خود میداند.»
وی افزود: «از زمانی که آمریکا به مرور زمان به قدرت اول منطقه تبدیل شد، پایگاههای خود را نیز در منطقه تاسیس کرد. در دوره دوم پهلوی، قدرت نظامی منطقه در اختیار ایران و قدرت اقتصادی در اختیار عربستان بود و نوعی دوقطبی در منطقه ایجاد شده بود، اما ایالات متحده، در منطقه حکمرانی میکرد. اکنون، عربستان که تا بن دندان در اختیار آمریکا بوده، تلاش دارد، نوعی توازن در روابط خارجی خود برقرار کند و از یک سو با روسیه و از سوی دیگر با چین دست دوستی میدهد. در این شرایط، میبینیم که آمریکاییها که مدتی حضور خود را در این منطقه کمرنگ کرده بودند، به دنبال برگشت به اریکه قدرت منطقه هستند و عمده این تلاش برای بازگشت را از خلال تهدیدهایی میبینیم که در منطقه رخ میدهد. بخش عمده این تهدیدات اقتصادی است و بزرگترین مسئله هم همین کنترل موضوع حوثیهای یمن است. با همه این ها، شاید آمریکاییها مایل نباشند به شکل گذشته در منطقه حضور داشته باشند یا تعداد زیادی پایگاههای مختلف در منطقه ایجاد کنند. شاید این بار، آمریکایی ها، صرفا به دنبال تقویت پایگاههای موجود باشند. آمریکا به طور ویژه در تلاش است، مسئله باب المندب را که درواقع موضوع حوثیها است حل کند.»
دیپلمات پیشین ایران در بریتانیا گفت: «حتی اگر حوثیها منافع غرب را در منطقه حفظ کنند و مشکلی برای غربیها ایجاد نکنند، خود آنان (یمنیها) میتوانند در این منطقه حاکمیت داشته باشند، اما اگر تلاش کنند که قدرت منطقه را به طور کامل از دست آمریکا خارج کنند و خواه حوثیها و خواه دیگران، به دنبال تحت کنترل درآوردن دریای سرخ باشند، نه فقط برای آمریکا، بلکه برای انگلستان نیز قابل قبول نیست. دیدیم که انگلستان نیز در این جنگ همراه شد و برخی دیگر از کشورها نیز برای حمایت از این اقدام اعلام آمادگی کردند. افزون بر این ها، عربستان نه به شکل صریح، بلکه به شکل غیررسمی در حال همراهی با غرب است. برای مثال، عربستان، آسمان خود را در اختیار حملات هوایی غرب قرار داده است. درواقع اگرچه در ظاهر عربها به این ائتلاف نپیوستند، اما در واقع چندان بدشان هم نمیآید که با قدرت غرب و ناتو، حوثیها را مهار کنند و به امنیت دلخواه خود برسند. این که تنشها تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد را نمیدانیم. اما قطعا اگر تنش و درگیری تشدید شود، هر دو طرف زیان خواهند کرد. در این مناقشه، به ناوها و کشتیهای جنگی آمریکا نیز حمله شده است. ولی انتهای داستان چیست؟»
وی افزود: «آخر کار این است که اگر امنیت تنگه، راه و مسیر دریای سرخ برای کشتیرانی جهان تامین شود، تنشها پایین خواهد آمد، اما اگر این اتفاق رخ ندهد، نه تنها تنشها افزایش پیدا میکند، بلکه حتی ممکن است دامنه آن به دیگر کشورها هم برسد. به طور کلی اگرچه آمریکاییها به دنبال افزایش تنش نیستند، اما به این شکل هم نیست که نخواهند منافع و اهداف خود را دنبال کنند. نقش مستقیم و غیر مستقیم روسیه در این ماجرا نیز مهم است و مشخص نیست طرفین درگیری، پای ایران را تا چه حدی به این قضیه باز کنند. ظاهرا آمریکاییها مایل نیستند از حدی مشخص فراتر رفته و بیشتر وارد تنش با یمن شوند و حتی اعلام کردند ما نمیخواهیم ادامه دهیم، مگر این که حوثیها ادامه دهند.»
مدیرکل پیشین شرق آسیای وزارت خارجه گفت: «در این که گروهی در ایران به دنبال جنگ طلبی هستند، تردیدی وجود ندارد. برخی افراد رسما به دنبال این هستند که منافع و آینده خود را در جنگ تعریف کنند و اتفاقا برای این موضوع توجیهاتی نیز دارند. برای مثال هر شخصی که مخالف نظرشان باشد را «غرب گرا» مینامند. اما من معتقدم که حاکمیت از ورود به جنگ پرهیز دارد. ضمن این که برای تحقق منافع کشور و منافع نظام نیز درست نیست که بی محابا وارد جنگ شویم و انجام این کار میتواند این خطر را داشته باشد که ایران را وارد جنگ مستقیم با ایالات متحده کند و این دقیقا همان چیزی است که اسرائیل میخواهد. اسرائیل به شکلهای مختلفی از خط قرمزهایی که تعیین شده، فراتر رفته و ترورهایی که در عراق، سوریه و لبنان انجام داده، نشان میدهد؛ اسرائیل تمام برنامه خود را چیده که ایران را وارد جنگ کند.»
وی افزود: «اگرچه اشاره کردم که آمریکا تمایلی ندارد از یک حد از تنش، فراتر برود، اما این به معنای چشم پوشی آمریکاییها از منافع متصوره خودشان نیست. یکی از مهمترین منافعی که آمریکا مدنظر دارد «امنیت اسرائیل» است. وضعیتی که اسرائیل در غزه ایجاد کرده و کشتار بی رحمانهای که به راه انداخته است، درواقع، حیثیت آمریکا را نیز به عنوان مدافع منافع اسرائیل، به خطر انداخته است. حتی آمریکا در رای ممتنع خود در قطعنامه شورای امنیت علیه اسرائیل ذکر کرده است که صلح در شرایطی امکان پذیر است که شرایط مدنظر اسرائیل، مهیا شود. منظور از این شرط گذاری، این است که اسرائیل پس از جنگ به دستاوردهایی قابل توجه برسد. حتی طرح شکایت آفریقای جنوبی علیه اسرائیل در دادگاه لاهه، نیز علیه حیثیت آمریکا است. انگلیس خیلی زودتر از آمریکا متوجه تبعات حمایت از اسرائیل شده و حمایتهای خود را بی سر و صدا و با حواشی کمتری انجام میدهد. تاکید میکنم که بحث اقتصادی و حذف امنیت آبراهها، دریای سرخ و باب المندب برای آمریکا به عنوان رهبر جهان سرمایه داری مهم است و قطعا تا زمانی که «اقتصاد آبراهی» خود را بهبود نبخشد، دست از کنترل حوثیها بر نمیدارد.»
این دیپلمات پیشین ایران در ادامه گفت: «در خصوص این که چرا ایالات متحده با وجود نزدیک بودن به زمان انتخابات ریاست جمهوری باز هم دست به افزایش تنش با یمن زده است، باید بگویم تردیدی نیست که گروه لابی اسرائیل در ایالات متحده دارای قدرت زیادی است. این قدرت هم اقتصادی است و هم رسانهای و سیاسی (از طریق نمایندگان کنگره و سنا). افراد زیادی در بدنه سیاسی و اقتصادی آمریکا، تابع اسرائیل هستند، افزون بر این ها، انتخابات آمریکا در شرایط حساسی قرار دارد و دونالد ترامپ در فاصله بسیار کمی دوشادوش بایدن در حال جلب نظر رای دهندگان است؛ بنابراین به محض این که بایدن از این شرایط غفلت کند، لابی اسرائیل به نفع جمهوریخواهان حرکت خواهد کرد، چرا که اساسا ترامپ روابط بهتری با اسرائیل رقم زده است تا بایدن. در مقابل، نتانیاهو با بایدن مشکلاتی دارد و او را به اندازه ترامپ تحویل نمیگیرد. در حال حاضر بایدن کاملا احساس میکند در شرایطی شکننده قرار دارد چرا که دموکرات ها، مجلس نمایندگان را از دست داده اند و در خطر قرار دارند که سنا و ریاست جمهوری را نیز از دست بدهند؛ بنابراین در تلاشند که اسرائیل را راضی نگه دارند. حتی اگر این اسرائیل، اسرائیلی نباشد که دولت فعلی ایالات متحده از آن راضی باشد.»