bato-adv

۱۶ بازی ویدئویی که باعث شدند گریه کنیم

۱۶ بازی ویدئویی که باعث شدند گریه کنیم
دنیای بازی‌های ویدئویی مملو است از چیز‌های عجیبی که شاید در نگاه اول متوجه آن‌ها نشویم. مدیوم بازی‌های ویدئویی خیلی خوب می‌داند که چگونه باید دوست داشتنی باشد. صنعتی که روز به روز در حال پیشرفت است و در کالبد یک بازی ویدئویی؛ احساساتی را پنهان کرده که تا مدت‌ها در ذهن گیمر‌ها باقی خواهند ماند. موضوعی که به سختی می‌توان مشابه آن را در دنیای سایر مدیوم‌ها پیدا کرد و این صرفا صنعت بازی‌های ویدئویی است که می‌تواند چنین احساسی را در گیمر‌ها بیدار کند.
تاریخ انتشار: ۲۳:۴۱ - ۱۱ بهمن ۱۴۰۲

بنابراین اگر گیمرید و یا طرفدار بازی‌های ویدئویی هستید، در این مقاله از ویجیاتو همراه ما باشید تا نگاهی به ۱۶ باری بیندازیم که بازی‌های ویدئویی باعث شدند گریه کنیم. ۱۶ باری که این بازی‌ها سفری عمیق به تاریک‌ترین لایه‌های احساسی هر گیمری داشتند و حسی را در آن‌ها بیدار کردند که شاید هیچکسی انتظارش را نداشت. پس این شما و این بازی‌هایی که باعث شدند تا گیمرها اشک بریزند.

The Last of Us Part1

به گزارش ویجیاتو، بازی The Last of Us یکی از شاهکارترین بازی‌های چند دهه اخیر است که استودیوی Naughty Dog آن را ساخته. فرنچایزهایی که مملو است از صحنه‌ها و اتفاقاتی است که روح هر گیمری را لمس می‌کنند و سبب می‌شوند تا آن‌ها یکی از احساسی‌ترین بازی‌های تاریخ را تجربه کنند. اما بدون شک یکی از احساسی‌ترین این صحنه‌ها درست در بازی The Last of Us Part 1 اتفاق میوفتد. آن‌هم در زمانی که هیچکسی انتظارش را نداشت. بازی The Last of Us Part 1 یک عنوان شاهکار است و نمی‌توان ایرادی از آن گرفت. اما یکی از بدترین اتفاق احساسی که گیمرها می‌توانستند آن را تجربه کنند، در این بازی مخفی شده.

در ابتدای بازی درست در زمانی که گیمرها کنترل جوئل را برعهده دارند، متوجه می‌شوند که جوئل و دخترش سارا توسط زامبی‌ها محاصره شده‌اند. اما درست در زمانی که آن‌ها موفق به فرار می‌شوند، یکی از سربازها به اشتباه فکر می‌کند که سارا آلوده شده و به او شلیک می‌کند. این شلیک سبب مرگ سارا می‌شود و جوئل درحالی که سارا را در آغوش گرفته، به بدن بی‌جان دخترش نگاه می‌کند و اشک می‌ریزد.

The Legend of Zelda: Twilight Princess

معمولا بازی‌های لجند آو زلدا را نمی‌توان در دسته بازی‌های غم‌انگیز قرار داد. اما گاهی در دنیای این فرنچایز؛ بازی‌هایی را می‌توان پیدا کرد که نه‌تنها غم‌انگیز‌اند، بلکه داستانی را نیز روایت می‌کنند که هر گیمری را به تامل بر می‌اندازد. در این بین بازی The Legend of Zelda: Twilight Princess که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد نیز؛ جزو این دسته از بازی‌هاست. عنوانی که یکی از ناراحت‌کننده‌ترین اتفاقات ممکن را روایت می‌کند و این اتفاق چیزی نیست جز مجروح و زخمی شدن Midna توسط ویلن بازی یعنی Zant خبیث!

پس از آن‌که Zant؛ کاراکتر Midna را به سبب ورودش به دنیای نور؛ نفرین کرد، سعی می‌کند تا او را بکشد. شما به عنوان گیمر این حق انتخاب را دارید که برای نجات؛ از پرنسس زلدا کمک بگیرید. اما در هر صورت، دیدن بدن نیمه جان Midna و ضعیف‌تر شدن او به همراه موسیقی‌متن ناراحت‌کننده این بازی؛ قطعا یکی از احساسی‌ترین صحنه‌هایی است که شما می‌توانید در دنیای فرنچایز زلدا پیدا کنید.

Mafia 2

مافیا ۲ شاید بهترین بازی در کل سری مافیا نباشد، اما داستانش چیزی کم از بازی مافیا ۱ و حتی سایر بازی‌های گرید AAA ندارد. داستانی که روایت آن تا مدت‌ها در ذهن گیمرها باقی می‌ماند و بقدری زیباست که شما بخواهید بارها و بارها بازی مافیا ۲ را تجربه کنید. شاید وقتی استودیوی 2K Games در سال ۲۰۱۰ به سراغ فرنچایز Mafia رفت و نسخه دوم این بازی را ساخت؛ هرگز فکرش را هم نمی‌کرد که روزی این بازی چنین داستان فوق‌العاده‌ای داشته باشد. اما یکی از بدترین و غیره‌منتظره‌ترین اتفاقات این بازی در پایان مافیا ۲ رخ داد.

اتفاقی که حتی اشک من را نیز در آورد. درست در زمانی که ویتو – کاراکتر اصلی بازی مافیا ۲ – مرحله پایانی این بازی یعنی Per Aspera Ad Astra را به پایان رساند؛ به همراه دوست صمیمی خودش جو به بیرون از رصدخانه شهر می‌روند. اما وقتی ویتو سوار ماشین می‌شود، متوجه می‌شود که جو؛ دوست صمیمی؛ خودش ظاهرا دیگر تبدیل به مهره سوخته مافیا شده و دیگر به درد آن‌ها نمی‌خورد و مافیا تصمیم به از بین بردن جو گرفته و ویتو هیچکاری نمی‌تواند بکند، جز دیدن جدا شدن دوستش!

Call of Duty: Modern Warfare 3

راستش را بخواهید، می‌توان صحنه‌های بسیاری از دنیای بازی کال آو دیوتی را می‌توان پیدا کرد که در چنین لیستی جا داشته باشند. اما قطعا یکی از ناراحت‌کننده‌ترین این صحنه‌ها درست در بازی جذاب Call of Duty: Modern Warfare 3 که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، رخ می‌دهد. زمانی که هیچکسی انتظارش را نداشت و وقتی گیمرها با چنین صحنه‌ای رو به رو شدند، بقدری تعجب کردند که شاید بسیاری از آن‌ها تا مدت‌ها درگیر چیزی که دیده بودند؛ باقی ماندند. در مرحله Blood Brothers بازی کال آو دیوتی مدرن وارفر سال ۲۰۱۱؛ شما باید به همراه Soap؛ کاپیتان پرایس و Yuri به کشور جمهوری چک بروید تا جلوی ماکاروف را بگیرید.

درست در این مرحله Yuri به همراه Soap در بالای یک برج منتظر‌ هستند و کاپیتان پرایس به همراه خبرچین خود وارد هتلی می‌شود که ظاهرا ماکاروف در آن جلسه دارد. اما وقتی آن‌ها به اتاق ماکاروف می‌روند، متوجه می‌شوند که کل این ماموریت لو رفته و برجی که Yuri و Soap در بالای آن قرار داشتند، بمب‌گذاری شده. با انفجار بمب، Yuri و Soap به پایان پرتاب می‌شوند و Yuri زنده می‌ماند، اما در کات‌سین بعدی Soap به دلیل خون‌ریزی و سقوط از ارتفاع، جان خود را از دست می‌دهد و یکی از غم‌انگیزترین اتفاقات این بازی را رغم می‌زند.

Gears Of War 2

چه طرفدار بازی‌های ایکس‌باکس باشید و چه پلی‌استیشن پلیر؛ نمی‌توان این موضوع را انکار کرد که سری Gears of War یکی از بهترین‌ها در بین عناوین انحصاری ایکس‌باکس و بازی‌های شوتر است که داستانی فوق‌العاده را روایت کرده‌. نسخه دوم این فرنچایز که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد نیز؛ یکی از غم‌انگیزترین صحنه‌ها را در میان بازی‌های ویدئویی دارد. یک بازی شوتر سوم شخص که نه‌تنها داستانی جذاب داشت، بلکه گیمرها را نیز عاشق خودش کرد.

روی صحبت‌مان با صحنه‌ای است که Dom با معشوقه خودش یعنی Maria صحبت می‌کند. چند چیز مهم در این صحنه وجود دارند که سبب شده‌اند تا این دیالوگ‌ها اشک هر گیمری را در بیاورند. اولین چیز فضای تاریک و موسیقی‌متن ناراحت‌کننده‌ای است که در این لحظه روایت می‌شوند و از همه مهم‌تر؛ میزان احساساتی است که میان این دو نفر رد و بدل می‌شوند. Dom در این لحظه احساسات واقعی خودش را نشان می‌دهد و همه‌چیز دست به دست هم داده تا این لحظه یکی از احساسی‌ترین بخش‌های Gears of War 2 باشد.

Call of Duty: Modern Warfare 2

احتمالا بسیاری از شما انتظار دیدن این مورد را در چنین لیستی داشتید. همانطور که گفته شد، فرنچایز کال آو دیوتی یکی از غم‌انگیز‌ترین فرنچایزهای ویدئویی تاریخ است که صحنه‌های بسیاری را در آن می‌توان پیدا کرد که سبب گریه گیمرها شده‌اند. اما قطعا یکی از بدترین این لحظه‌ها مربوط به زمانی می‌شود که ژنرال شپرد به گوست خیانت کرد و او را کشت. روی صحبت مان با بازی Call of Duty: Modern Warfare 2 است که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد و داستانی فوق‌العاده داشت.

در این بازی ژنرال شپرد که در ابتدا دوست و همیار ماست، به ما خیانت می‌کند و گوست را می‌کشت. گوست که حتی روحش هم از خیانت شپرد خبردار نبود، به او اعتماد می‌کند و اطلاعات مهمی را در اختیارش قرار می‌دهد. اما زمانی که شپرد این اطلاعات را دریافت کرد، گوست و دوستش را می‌کشد و یکی از غم‌انگیزترین صحنه‌های بازی را می‌سازد.

Life Is Strange

همه می‌دانند که بازی Life Is Strange تا چه اندازه دوست داشتنی است. شاهکاری از استودیوی اسکوئر انیکس که داشتانش کمی از بازی‌های بزرگ نداشت. داستانی که توام با اتفاقات احساسی و موضوعات هیجان‌انگیز بسیاری روایت می‌شد و گیمرها را تا پایان این بازی میخکوب می‌کرد. اما شاید یکی از متفاوت‌ترین این اتفاق‌ها مربوط به زمانی باشد که گیمرها به اواسط این بازی می‌رسند. زمانی که Samantha بیش از حد با جریان‌های زمانی سر و کله می‌زند.

منتهی چنین اتفاقی باعث می‌شود تا کاراکتر اصلی بازی جذاب Life is Strange؛ کنترل خودش را از دست بدهد و دیگر هیچ کنترلری برخودش نداشته باشد و تبدیل به موجودی ناتوان شود. دیدن Chole – پروتاگونیست اصلی بازی – در چنین حالتی قطعا اشک هر گیمری را در می‌آورد.

Spec Ops: The Line

Spec Ops: The Line قطعا یکی از بهترین بازی‌ها از نظر روایت داستانی است. عنوانی که جنگ را به نوع متفاوتی به تصویر می‌کشد و روایتی کاملا متفاوت از جنگ دارد. جالب است بدانید که این بازی علی‌رغم تمامی پتانسیل‌هایی که داشت، هرگز آن‌طوری شایسته بود دیده نشد و همین موضوع بهانه خوبی برای گیمرهاست تا بخواهند فرصتی به Spec Ops: The Line بدهند. Spec Ops: The Line مملو است از صحنه‌ها و لحظه‌هایی که آن‌سوی تاریک جنگ را به تصویر می‌کشند و تا مدت‌ها در ذهن گیمرها باقی می‌مانند.

بازی Spec Ops: The Line حتی پایش را از گلمیش درازتر می‌گذارد و گیمرها را مجبور به انجام کارهایی می‌کند که انتظارش را ندارند. در یکی از مراحل این بازی شما باید از بمبی به نام فسفر سفید استفاده کنید. بمبی خطرناک که پوست و استخوان افراد را ذوب می‌کند و تنها در یک چشم به هم زدن؛ می‌توان ده‌ها فرد بی‌گناه را بکشد و شما مجبور هستید که با استفاده از این بمب، ۵۰ نفر را بکشید. افرادی که در میان آن‌ها، کودکان نیز وجود دارند.

The Walking Dead

وقتی اولین ایپزود از بازی The Walking Dead منتشر شد، تل‌تیل فکرش را هم نمی‌کرد که روزی این بازی تا به این اندازه محبوب شود. اما این بازی بقدری داستان جذابی داشت که گیمرها را عاشق خودش کرد. داستانی احساسی که تصمیم‌های شما در آن تاثیر مستقیمی داشتند. داستانی که توام با رابطه پدر – دختری میان لی و کلمنتاین روایت می‌شد.

در پایان فصل اول بازی The Walking Dead؛ ما لی و کلمنتاین را در حالتی می‌بینیم که لی متاسفانه توسط زامبی‌ها گاز گرفته شده و آلوده است. او که به تدریج کنترل خودش را از دست می‌دهد، تصمیم می‌گیرد تا محدود زمان باقی مانده خودش را صرف بودن در کنار کلمنتاین کند تا پیش از تبدیل شدن به زامبی و از دست دادن خوی انسانی‌اش؛ با کلمنتاین صحبت کند. صحنه‌ای که به جرات اشک هر گیمری را در می‌آورد.

Red Dead Redemption

شاید اگر بگویم که راکتسار بهترین بازی‌ساز از نظر روایت داستانی آن است، اغراق نکرده باشیم! فرقی ندارد که روی صحبت‌ ما با فرنچایز جی‌تی‌ای است، یا رد دد ردمپشن! راکستار خیلی خوب می‌داند که چگونه باید داستانی را روایت کند که تا مدت‌ها در ذهن گیمرها باقی بماند. داستانی حتی پس از گذشت ده‌ها سال از انتشارش؛ گیمرها همچنان به عنوان یک شاهکار از آن یاد کنند. موضوعی که به خوبی درباره نسخه اول بازی رد دد ردمپشن صدق می‌کند.

پایان این بازی یکی از تراژدی‌ترین و غم‌انگیزترین پایان‌ها در دنیای بازی‌های ویدئویی است. جایی که جان مارستون باید در حالی به مصاف با جایزه‌بگیرها برود که خانواده‌اش درحال فرار هستند و جان باید از خودگذشتگی کند. جان مارستون در دوئل با پلیس‌ها و جایزه‌بگیرها کشته می‌شود تا خانواده‌اش بتوانند بدون ترس و استرس، فرار کنند.

Final Fantasy 7

صحنه مرگ Aerith در بازی فاینال فانتزی ۷ شاید یکی از بحث‌برانگیز‌ترین مرگ‌ها در کل بازی‌های ویدئویی باشد. دلیل آن نیز مشخص است! Aerith از ناکجا آباد پیدایش می‌شود و ناگهان کشته می‌شود. آن‌هم بدون آن‌که گیمرها حق انتخاب و یا کنترلی بر روند این اتفاق داشته باشند.

بازی Final Fantasy 7 که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد، داستانی جذاب و زیبا داشت. داستانی که یکی از عجیب‌ترین مرگ‌ها در آن اتفاق افتاد و قطعا بسیاری از گیمرهای این بازی در Final Fantasy 7؛ تا مدت‌ها به فکر چنین چیزی بودند.

The Last of Us Part 2

درحالی که استودیوی Naughty Dog خرسند از ساخت بازی The Last of Us بود؛ تصمیم گرفت تا این فرنچایز را با نسخه دوم ادامه دهد. موضوعی که درست همانطوری که انتظار می‌رفت، اتفاق افتاد و ما شاهد یک بازی جذاب و دوست داشتنی دیگر از این استودیو بودیم. بازی The Last of Us Part 2 بدون شک داستانی داشت که نمی‌شد آن را نادیده گرفت. داستانی زیبا که توام با اتفاقات این بازی پیش می‌رفت و به ما نشان داد که هیچ اشتباهی در دنیای لست آو آس بی‌پاسخ باقی نمی‌ماند.

استودیوی بازی‌سازی Naughty Dog تصمیم گرفت تا در نسخه دوم این بازی جوئل را بکشد! بله، درست خواندید! کاراکتری که در نسخه اول تبدیل به قهرمان گیمرها شده بود، در ابتدای The Last of Us Part 2 به طرز غم‌انگیزی از بین رفت. تماشای مرگ و شکست کاراکتری که روزی قهرمان داستان بود، قطعا برای بسیاری از گیمرها غم‌انگیز بوده و چه بسا بسیاری که با این صحنه اشک نریختند!

The Legend of Zelda: Majora’s Mask 3D

همانطور که پیش‌تر نیز به آن اشاره کردیم؛ معمولا بازی‌های نینتندو در تلاش‌اند تا از روایت اتفاقات تاریک و داستان‌هایی غم‌انگیز به دور باشند. اما بازی The Legend of Zelda: Majora’s Mask 3D چندان از این قاعده پیروی نمی‌کرد. زیرا این بازی نیز به نوبه خودش می‌توانست یک بازی غم‌انگیز باشد. این بازی که برای اولین‌بار در سال ۲۰۰۵ منتشر شد و در سال ۲۰۱۵ نیز نسخه 3D آن از راه رسید، روایتی عجیب و متفاوت داشت.

در دنیای بازی The Legend of Zelda: Majora’s Mask 3D اگر شما در روز سوم از زمان بازی با NPC‌ها صحبت کنید، متوجه چیزهای واقعا عجیبی می‌شوید. انگار که مردم The Legend of Zelda: Majora’s Mask 3D با مرگ آشنا هستند و بسیاری از آن‌ها در دیالوگ‌هایشان زندگی را انکار می‌کنند و آن را پوچ می‌دانند. حتی بسیاری از افراد برای شاد کردن فرزندانشان به آن‌ها مواد مخدر می‌دهند و راستش را بخواهید، روایت چنین داستانی برای نینتندو کمی عجیب است!

Final Fantasy 14: Endwalker

بیش از یک دهه است که از انتشار بازی Final Fantasy 14: Endwalker می‌گذرد. اما بسیاری از گیمرها به سبب داستان این بازی از Final Fantasy 14: Endwalker به عنوان یکی از بهترین بازی‌ها در این سری یاد می‌کنند که لحظات اشک‌آور و غم‌انگیز بسیاری دارد. اما با این‌حال در اواخر سال ۲۰۲۱ بود که Expansion جدیدی برای این بازی منتشر شد که داستان Final Fantasy 14: Endwalker پیش می‌برد و آن را کامل‌تر می‌کرد.

هرچند که این Expansion به خودی خود، ناراحت‌کننده نبود، اما برای گیمرهایی که از ابتدا همراه این بازی بودند، واقعا تلخ تمام شد. زیرا با انتشار این محتوای جدید برای بازی Final Fantasy 14: Endwalker؛ بسیاری از کاراکترهای دوست داشتنی و محبوب ما از بین رفتند و جای خالی قهرمانانمان به شدت حس می‌شد.

Spiritfarer

در نگاه اول بازی Spiritfarer چیز چندانی برای ارائه ندارد و صرفا یک بازی ساده است. اما اگر کمی به این بازی فرصت بدهید، داستان و اتفاقات پیرامون این بازی شما را شگفت‌زده خواهند کرد. این بازی که در سال ۲۰۲۰ منتشر شده، موفق شده تا به امتیاز متای ۸۴ برسد و از این نظر؛ یکی از بهترین بازی‌ها در چنین لیستی به شمار می‌رود.

Spiritfarer داستان فردی به نام Stella را روایت می‌کند که باید افراد مرده را از طریق یک قایق به طرف دیگر رودخانه برساند. شما این فرصت را خواهید داشت که داستان افراد مرده را بشنوید و با روح آن‌ها ارتباط بگیرید. اما همین‌جا به شما قول می‌دهم که داستان یکسری از این افراد بقدری ناراحت‌کننده است که شما را به گریه وا خواهد داشت.

Arise: A Simple Story

در نهایت اجازه دهید که لیستمان را با بازی Arise: A Simple Story به پایان برسانیم. یکی از خلاقانه‌ترین و متفاوت‌ترین بازی‌های این لیست که شما به عنوان قهرمانی ناشناس باید در آن بازی کنید. قهرمانی که باید به او کمک کنید تا داستان زندگی خودش را بازگو کند. Arise: A Simple Story داستان قهرمانیست که شما باید به او کمک کنید تا برهه‌های زمانی مختلف از زندگی خودش را مجددا پشت سر بگذارد.

Arise: A Simple Story داستان فراز و نشیب فردی است که باید با مشکلات و شخصیت خودش کنار بیاید. این بازی بدون دیالوگ است و بقدری بار احساسی قوی دارد که می‌تواند تا مدت‌ها در ذهن تمامی گیمرها نقش ببندد.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین