«شب، داخلی، دیوار» اولین فیلم سینمایی کارنامه حبیبی محسوب میشود. جلیلوند که در هر دو فیلم قبلی خود یک بازیگر زن به سینما معرفی کرده بود، اینبار هم نقش اصلی فیلمش را به چهرهای تازهنفس سپرد. حیف که فیلم فرصت نمایش عمومی بر پرده بزرگ سینماهای ایران را بهدست نیاورد تا ارزش آن، تلاش عوامل مختلف و نیز استعداد حبیبی، بیش از پیش به چشم آید.
به گزارش برترین ها، «شب داخلی دیوار» ساخته جدید وحید جلیلوند بستری شده است برای درخشش بازیگر جوانی به نام دایانا حبیبی در این مطلب قصد داریم به معرغی این چهره جدید عرصه بازیگری بپردازیم.
جلیلوند که در دو فیلم «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» و «بدون تاریخ بدون امضا» پای دو بازیگر زن جوان ناشناس را به سینما باز کرده بود، اینبار هم نقش اصلی فیلمش را به چهرهای تازهکار سپرده است؛ بازیگری که در کلاسهای وحید جلیلوند حضور داشته و این فیلم اولین تجربهاش در زمینه بازیگری است.
فیلم «شب، داخلی، دیوار» به کارگردانی وحید جلیلوند درباره مردی کمبینا به اسم علی است که با زنی فراری به اسم لیلا روبهرو میشود و زندگیاش با ماجرای فرار او گره میخورد.
لیلا با بازی دایانا حبیبی، زنی است که در جریان اعتراضهای مردمی، دستگیر میشود و پسرش را گم میکند. به دلایلی فرار میکند و سر از خانه علی در میآورد. از یک طرف رد و نشانی از پسرش ندارد و از سوی دیگر میترسد خودش را تسلیم پلیس کند. آنچه بیشتر از همه درباره دایانا حبیبی اهمیت دارد، یکی شدن با نقش است.
او التهاب و اضطراب این موقعیت را به درستی درک کرده و با صورتی خونآلود و عرقکرده درحالی که اشک میریزد میتواند احساسات مخاطبان را نسبت به گم شدن فرزندش برانگیزد. از سوی دیگر ابتلای او به بیماری صرع و تواناییاش در چگونگی نمایش تشنج، نکته مهم دیگری درباره بازی اوست. حبیبی با نوید محمدزاده، تشکیل زوج موفقی را میدهد و تا پایان فیلم مخاطبان را همراه میکند.
حبیبی، بازیگر نقش «لیلا» است؛ همان زن کارگری که در فضای ملتهب یک اعتراض صنفی، گرفتار شده، اما توانسته از دست مأموران امنیتی فرار کند. او به علی (نوید محمدزاده) پناه میآورد و بخش عمدهای از فیلم در قالب تشریح روابط میان این دو کاراکتر شکل میگیرد.
آنچه نقشآفرینی حبیبی را واجد تحسین کرده، نمایش درست احساسات لیلا در مقام یک مادر نگران و نیز بیمار است. بروز بیرونی عملکرد بازیگر، برگردان ملموسِ آشوب درونی شخصیت است و به همین خاطر، مخاطب تحت تاثیر قرار میگیرد و غلظت هیجان فیلم بالا میرود.
این که دایانا حبیبی، پا به پای نویده محمدزاده (بهعنوان بازیگری با تجربه و توانمند) پیش میآید، یعنی صاحب استعداد است و جلیلوند چه خوب آن را هدایت کرده. آرزو میکنیم باز هم فرصت نقشآفرینی برای حبیبی فراهم شود و توان بازیگری او در خدمت تجربیات متعدد و متنوع قرار بگیرد.
فیلم شب، داخلی، دیوار سکانسهای به یاد ماندنی بسیاری دارد. از جمله این سکانسها میتوان به سکانس ملاقات علی با لیلا در آپارتمان، سکانس درگیری علی با مأموران، و سکانس پایانی فیلم اشاره کرد.
جلیلوند اینبار هم سراغ یک قصه ملتهب میرود که التهابش هم سویه بیرونی و اجتماعی دارد و با ماجرای درگیری پلیس و کارگران گره میخورد، هم سویه درونی دارد و با اضطراب و کشمکشهای درونی دو شخصیت اصلی فیلم یعنی علی و لیلا بازنمایی میشود چنانکه فیلم را بهسمت نوعی سایکودرام اجتماعی پیش میبرد.
وحید جلیلوند در دو فیلم قبلیاش هم تجربه همکاری با بازیگران تازهکار را داشت. در فیلم «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت»، سحر احمدپور، در نقش ستاره ایفای نقش کرد. دختری که به دور از چشم عمه و پسرعمهای که با آنها زندگی میکرد، به عقد پسر مورد علاقهاش درآمده و باردار شده بود. حالا باید رضایت پسرعمهاش را جلب میکرد تا شوهرش را پس از زدوخورد با او از زندان آزاد کند. احمدپور چنان روی نقش مسلط بود که گمان میکردیم سالها تجربه بازی دارد، اما حضورش به همین یک فیلم محدود شد و پس از آن دیگر در نقشی بازی نکرد.
این کارگردان در فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» هم از بازیگری به نام زکیه بهبهانی برای نقش لیلا دعوت به همکاری کرد. بازیگری که پیشتر نقشهایی کوتاه در «قلب یخی» و «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» بازی کرده بود، اما به چشم نیامده بود. بهبهانی در این فیلم نقش زنی از طبقه فرودست را داشت که همسرش در کشتارگاه مشغول به کار بود. وقتی میفهمید علت مرگ پسرشان، مرغهای مردهای است که همسرش با قیمت پایین خریده، خونش به جوش میآمد و با همسرش درگیر چالشی اساسی میشد. او احساس زنی که فرزندش را از دست داده و دیگر توانایی مواجه شدن با همسرش را ندارد بسیار باورپذیر به تصویر کشید. بعد از این فیلم حضورش کمرنگ شد.
حالا باید دید دایانا حبیبی که این روزها پس از انتشار نسخه غیرقانونی فیلم «شب، داخلی، دیوار»، بازیاش بسیار به چشم آمده است، در ادامه چه عملکردی در عرصه بازیگری خواهد داشت.