وقتی پای کودک کوچک ما به دنیای مدیتیشن یا مراقبه باز میشود، بهتر میتواند با خودش و با محیط اش ارتباط بگیرد. احساساتش را میشناسد و مدیریت شان میکند. تمرکز بالایی دارد و حواسش را جمع میکند.
به گزارش سواد زندگی؛ بیایید همت کنیم و پیش از آنکه گوشی تلفن همراه مان را در اختیار کودک خردسال مان بگذاریم تا سرگرم شود، ذهن آگاهی، این حکمت و شیوه پرورش باستانی را به وی بیاموزیم، یا بهتر است بگوییم کمی برای کودک مان وقت بگذاریم و با او ذهن آگاهی بازی کنیم.
ذهن آگاهی یا مایندفولنس توجه آگاهانه در زمان حال، همراه با کنجکاوی و پذیرش است، بدون اینکه در مورد خودمان یا تجارب مان قضاوت یا انتقاد کنیم. ذهن آگاهی نوعی تمرین کردن مراقبه است که در ابتدا با تمرکز بر شیوه تنفس، ذهن سرگردان را آرام و متمرکز بر لحظه حال میکند.
بر هیچ کس پوشیده نیست که در دنیای پیچیده امروز و زندگی در هزارتوهایش، تمرکز حواس و توجه چه تاثیر مهمی بر زندگی حرفهای و شخصی هر کسی دارد. در دنیای بزرگسالی با هجوم فشارهای زندگی مدرن آن جا که کوچکترین چیزی تاثیری بر ما و نشانی از خود در ما باقی میگذارد، در هجمهی استرس و اضطراب، تمرین ذهن آگاهی و مراقبه مفری است که اگر از کودکی بیاموزیمش چه بسیار که از جادوی خرسندی این حکمت خردمندانه کهن منتفع خواهیم شد.
ذهن آگاهی دریچهای ازامکانات جدید برای شاد بودن و سلامتی را به روی فرزندان مان میگشاید. توجه و تمرکز کودکان را بالا میبرد؛ و کارکرد مغز را برای همدلی و مهربانی، آرامش و مدیریت احساسات و عواطف بهبود میبخشد.
وقتی پای کودک کوچک ما به دنیای مدیتیشن یا مراقبه باز میشود، بهتر میتواند با خودش ارتباط بگیرد. پس بیایید مکان امنی برای فرزندان مان پیدا کنیم. مکانی عاری از استرس و اضطراب. بیایید از ذهن آگاهی بهره ببریم و با آموختن آن به کودکان مان به آنها نشان دهیم که این فضای امن کجاست. بیایید کمک شان کنیم تا آرامش را دریابند و راه به جایی ببرند که آن جا بهتر میتوانند احساسات و خود واقعی شان را درک کنند.
وقتی ثابت شده است که این تکنیکها و راهکارهای مبتنی بر حکمتی چند هزارساله چه تاثیر ژرفی بر زندگی بزرگسالان میگذارند، چرا کودکان مان را با آنها آشنا نکنیم؟ خوشبختانه امروزه در بسیاری از کشورهای جهان این حکمت، همچون یک درس، در بسیاری از مدارس تدریس میشود.
تمرین تنفس درست و عمیق، مراقبه و تمرین ذهن آگاهی در حال حاضر در کشورهایی مانند بریتانیا، هلند، کانادا، استرالیا و آمریکا در برنامه آموزشی کودکان گنجانده شده اند و به آنها کمک میکنند که بهتر مراحل رشد خود را پشت سر بگذارند.
با این حال بسیار مهم است که آموختن این تمرینات را به کودکان از سنین پایینتر شروع کنیم. میدانیم که مثلا تمرینهای آرامش ذهن یا تمدد اعصاب که گاهی برای نوجوانان مقطع راهنمایی یا دبیرستان به کار برده میشوند، خیلی سخت و کندد پیش میروند.
نیاز است که کودکان در سنین بین ۳ تا ۴ سال تمرینهای لازم برای ذهن آگاهی را بیاموزند. اینکه چه طور زمانی را در سکوت بگذرانند و روی تنفس خود کار کنند. این بچهها با آموختن این مهارت بسیاری از مهارت دیگر را با کیفیت و سرعت بالاتری فرا میگیرند.
یکی از اهداف اصلی ذهن آگاهی، برانگیختن حس کنجکاوی و توجه و تمرکز بر دنیای اطراف است. هدف در ذهن آگاهی اصلا این نیست که با توجه و تمرکز به درون از دنیای بیرون غافل شویم. در تمرین ذهن آگاهی با کودک، ارتباط او با دنیای بیرون در هماهنگی با تمرکز به ندای درون، و با حفظ آرامش و اعتماد به نفس کامل میسر میشود.
قابلیت تمرکز کردن بر روی چیزی خاص سبب میشود قوه تمرکز و توجه کودک تقویت شود. کودک در دنیای امروز که محرکها بسیار زیادند، فاقد آن فیلترهای عقلانی یا منطقی است که در بزرگسالان عمل میکنند. تمرین ذهن آگاهی به کودک یاد میدهد که حواسش را جمع کند.
میدانیم که تمرکز حواس مبتنی بر تمرینهایی است که باید استمرار داشته باشند و به صورت یک روش در کل زندگی درآیند. تمرینهای ذهن آگاهی نگاه کودک ما را به دنیای اطرافش تغییر میدهند. کودک میفهمد که غم، شادی یا خشم از کجا میآیند و میتوانند کنترل آن را در دست بگیرند.
این به نوبه خود بر مهارتهای اجتماعی و ارتباطی آنها تاثیر بسیار مثبتی خواهد گذاشت. دانش آموزی که در خردسالی تمرین ذهن آگاهی کرده است، در کلاس درس به ندرت پرخاش میکند.
ذهن آگاهی ابزاری است که کمک میکند کودک انسان بهتری باشد. درک حضور و بودن در جهان، و حس زیباییهای آن، آگاهی از جهان اطراف و دنیای درون تلاشی است برای اینکه کودک بیش از همه چیز رو به انسانیتی والاتر رشد کند.
مطمئنا ذهن آگاهی فقط به شیوه تمرکز بر تنفس و یا آرامش ذهن یا مراقبه محدود نمیشود. ذهن آگاهی بسیار با رژیم غذایی کودک و تمرینهای بدنی و ورزشهای روزانه، ارتباط با دیگران و کار روزانه در پیوند است.
برای اینکه کودک را ترغیب کنیم که این تمرینها را یاد بگیرد در وهله اول این تمرینها باید به صورت یک بازی سرگرم کننده و بسیار ساده و در عین حال شاد انجام گیرند. چنانچه کودک خردسال باشد در فاصله سنی ۳ تا ۶ سال اصل سادگی و سرگرم کنندگی باید مد نظر قرار گیرد.
در ابتدا به کودک تان بگویید که امروز قرار است بازی سوپرمن یا دختر شگفت انگیز را انجام بدهیم. ما در این بازی به حالت " قدرت" میایستیم. حالت قدرت یعنی پشت کاملاً صاف، شکم داخل و منقبض، قوز نمیکنیم و دستها را روی باسن میگذاریم و چشمها را میبندیم.
ببینیم در این بازی چه کسی ابر قهرمان است. ما با چشمهای بسته حواس مان را کاملا جمع میکنیم. مثل یک رادار قوی حتی به کوچکترین صداهای اطراف مان توجه میکنیم. در سکوت کامل توجه میکنیم. ابر قهرمان کاملا آرام و مطمئن است، حرف نمیزند و فقط گوش میدهد؛ و متوجه صداهای اطرافش هست.
این بازی را هر روز یا هفتهای چند روز انجام میدهیم و رکورد کودک ابرقهرمان مان را هر روز بیشتر میکنیم. حوصله داشته باشید. این بازی را برای خودتان هم جدی بگیرید. شما هم تمرین کنید. خلاق باشید. بازی را به هر شیوهای جذاب و شاد کنید. کودک را ترغیب به بازی کنید.
شاید بهترین زمان مناسب برای این تمرین زمان خواب کودک باشد. از کودک بخواهید که در جای خوابش قرار بگیرد و به پشت دراز بکشد. آرام باشد و بدنش را شل و ریلکس کند. با همان ادبیات کودکانه، اکنون عروسک را روی شکم کودک قرار دهید. اسم عروسک را به زبان بیاورید؛ و مثلاً بگویید: " گوگو" روی شکم آرمیتای کوچولوی مامان خوابیده و خروپف میکند.
بعد از کودک بخواهید به اندازه شمردن از یک تا چهار نفسش را از راه بینی فرو ببرد، این کار را که بکند، خود به خود عروسک و شکم برآمده میشوند و بالا میآیند. بعد از یک تا سه در ذهنش بشمرد و نفسش را نگه دارد. سپس از طریق دهان بازدم کند و نفسش را بیرون بدهد. با این کار عروسک و شکم پایین میآیند. کودک را تشویق کنید؛ و بخواهید این کار را ده مرتبه انجام دهد. بعد بگویید: حالا گوگو خوابش برد. مطمئن باشید بعد از ده بار تمرین، و تنفس عمیق شکمی، کودک شما همراه با عروسکش به خواب میرود.
یکی از راهکارهایی که میتوان کودک را متوجه احساساتش کرد. راهکاری است که خانم الین استل در کتابش با عنوان نشستن مثل قورباغه به والدین برای مراقبه به همراه کودکان شان ارائه میدهد.
بنا بر این راهکار به کودک میگوییم که بازی آب و هوا بکنیم. از او میخواهیم که چشم هایش را ببندد و از خودش بپرسد امروز هوای حال و احوال من چطوری است؟ و به احساساتش توجه کند و آنها را با آب و هوا ربط دهد. مثلا اگر شاد باشد، یعنی هوا آفتابی است. اگر غمگین باشد، هوا ابری و بارانی است و اگر خشمگین باشد هوا طوفانی است.
بکوشید از این طریق کودک تان را بهتر بشناسید. حتی میتوان با این بازی پی به خستگی یا گرسنگی خردسال برد. یا وقتی حسی دارد که از شما پنهان میکند، حالتی مثل ترس با بازی آب و هوا هم کودک را متوجه آن کنید و هم خودتان به آن پی ببرید.
کودکان بسیار فعال و پر جنب و جوش هستند. یکی از تمرینهای دیگر ذهن آگاهی متوجه کردن آنها به محیط پیرامون شان در حین پیاده روی است. مثلا وقتی دارید آنها را از مدرسه یا مهد به خانه میآورید. یا وقتی دارید با هم به پارک میروید به آنها بگویید: بیایید با هم بازی " توجه" بکنیم. همین طور که راه میرویم، کاملا توجه کنیم که چه میبینیم و چه میشنویم.
حتی جزئیترین چیزها. مثلا مامان الان دید که یه مامان غمگین رد شد. یا من شنیدم یکی دورتر از ما میخندد. " من دیدم که.. "؛ " من متوجه شدم که... "؛ " من فهمیدم که... "؛ "من شنیدم که... "
بازی را همین طور ادامه دهید و بکوشید در عین جدی بودن تمرین، برای کودک مفرح و بامزه باشد. او را خسته نکنید.
حتما از قبل دقت کنید کودک گرسنه نباشد، خسته نباشد. تمرینها را در حالی انجام دهید که کودک سر حال باشد، حوصله داشته باشد و از آن لذت ببرد. در نتیجه باید گفت که شیوهها و روشهای بسیار بسیار زیادی برای کار و تمرین ذهن آگاهی با کودک مناسب سن او و شخصیت اش وجود دارد. والدین خلاق شیوههای خودشان را هم اضافه میکنند.
اما هرگز فراموش نکنید که بزرگترین الگوی کودک در حفظ آرامش، خونسری، اعتماد به نفس و مهربانی و محبت پایدار خود شما هستید. لذت بودن با کودک تان را فراموش نکنید. از این لحظات خاطره بسازید. شما در همین لحظهها با شادی و عشق انسانی را میپرورانید که شادی و عشق به جهان هدیه میدهد.