فرارو- "مارک مکلین" در طول ۲۳ سالی که به عنوان یک معلم فوق العاده مشغول به کار بود، با بازیگران، اشراف، ستارگان راک و خانواده سلطنتی دست و پنجه نرم کرد. او به حدود ۱۲۰۰ دانش آموز از جمله پسران و دختران مشتریان اَبَرثروتمند آموزش داده است. او میگوید:"برخی از خانوادهها سه پرستار بچه دارند. یک بچه هشت معلم داشت. این یک دنیای کاملا متفاوت است". مکلین به نقطه اوج نادری از یک سیستم آموزشی مخفی که به موازات مدرسه معمولی در حال اجراست رسیده جایی که معلمانی که تقاضا برای آنان زیاد است میتوانند مبالغ شش رقمی را برای تدریس به فرزندان والدین اَبَرثروتمند به دست آورند.
به گزارش فرارو به نقل از دیلی تلگراف، او که اهل غرب لندن است با مشاهده ولخرجی ابرثروتمندان در ابتدای کارش متعجب شده بود و میگوید در ابتدا برایش یک شوک بزرگ بوده است. او میگوید:"مثل فیلمها بود. یکبار از من خواسته شد که با یکی از دانش آموزان از طریق بالگرد به استون هنج بروم. شما باید فوق العاده باحال باشید تا بتوانید تدریس را برای دانش آموزانی که از خانوادههای ابرثروتمتد هستند جالب سازید. چند معلم را میشناسم که اخراج شدند، زیرا نمیتوانستند در مقابل مشتریان معروف شان خونسردی خود را حفظ کنند".
در صدر فهرست آرزوهای بسیاری از والدین ثروتمند ورود فرزندشان به معتبرترین مدارس دولتی بریتانیا قرار دارد. برای معلم استخدام شده توسط آن والدین برای فرزندان شان دستیابی به این هدف شامل حضور در کنار خانوادهها برای ماههای طولانی میباشد. برای این معلمان سفر به سراسر جهان توسط خانواده میتواند طاقت فرسا و شدید و البته از نظر مالی بسیار سودآور نیز باشد.
"کلئو" یک معلم خصوصی است. او میگوید:" به طور خاص در مورد افراد ابرثروتمند اگر آزمونی در راه باشد مانند آزمون GCSE* در تعطیلات به تدریس خصوصی بیشتری نیاز دارند. طولانیترین دوره زندگی او با یک دانش آموز به مدت ده ماه بود و به او برای شرکت در آزمون ۱۱+ آموزش داد تا بتواند در مدرسه فرانسیس هالند یک مدرسه خصوصی روزانه برتر در لندن پذیرفته شود.
او میگوید: " من در این مدت زیاد سفر کردم، زیرا برنامه تعطیلات آنان را دنبال میکردم". او حدود هشت هزار پوند حق التدریس از خانواده آن فرد در ازای هر ماه تدریس دریافت میکرد یعنی تا زمانی شاگردش در آزمون شرکت کرد ۸۰ هزار پوند درآمد داشت. او میافزاید: "هیچ یک از همکاران رده بالای من در لندن کمتر از ۱۰۰ پوند در ساعت دریافت نمیکنند، اما اگر شرکتی در فرآیند توافق نقش داشته باشد مشتری باید دو برابر آن مبلغ را پرداخت نماید". صنعت تدریس خصوصی ۷.۵ میلیارد پوندی بریتانیا و والدین طبقه متوسطی که میخواهند به فرزندان شان کمک کنند تا پیشرفت کنند به سرعت در حال رشد هستند.
آن چه روزگاری قدری شرم آور قلمداد میشد به جریان اصلی تبدیل شده است. طبق گزارش موسسه خیریه آموزشی ساتون تراست اکنون ۳۰ درصد از جوانان بریتانیایی از خدمات آموزش خصوصی استفاده میکنند که از میزان ۲۷ درصد پیش از پاندمی کووید بیشتر است. این میزان در سال ۲۰۰۵ میلادی تنها ۱۸ درصد بود.
با افزایش هزینههای مدارس مستقل بسیاری از والدین جاه طلب به معلمان خصوصی به عنوان جایگزین ارزان تری روی میآورند. با این وجود، برای افراد ثروتمند چنین ملاحظاتی ضروری نیست. "کلئو" میگوید:"افراد ثروتمند پول خود را صرف به دست آوردن دقیقا آن چه میخواهند میکنند. یک دهه پیش موجی از دانش آموزان از خانوادههای بسیار ثروتمند روس داشتیم که تلاش میکردند وارد مدارس برتر بریتانیا شوند. آنان از این موضوع به مثابه به اصطلاح قلابی کمک کننده برای ساختن زندگی شان در بریتانیا استفاده میکنند". در آن برهه زمانی بالاترین نرخ حق التدریس دریافتی مکلین به ۱۰۰۰ پوند در ساعت رسید. او تاکید میکند این حق التدریس دریافتی نادری بود و اغلب اوقات حدود نصف آن مبلغ را دریافت میکرد.
او میگوید آن برهه زمانی دوره طلایی تدریس خصوصی بود پیش از آن که برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) رخ دهد زمانی که لندن مرکزی برای ابرثروتمندان جهانی و به ویژه روسهای ثروتمند بود. او میگوید: "نوعی مسابقه آموزشی بین آن خانوادهها در جریان بود. یکی از دوستان معلم من با حق التدریسهای دریافتی در آن برهه زمانی چندین خودروی اسپرت برای خود خریداری نمود".
او میافزاید:"یک بار شرکتی واسطه از من پرسید که نرخ حق التدریس ام چقدر است و زمانی که مبلغ را گفتم به من گفت:"متاسفم، میدانم تو واقعا خوب هستی، اما اگر این نرخ را بگوییم خانواده دانش آموز تو را جدی نخواهند گرفت. آیا میتوانی نرخ را حداقل دو برابر بیشتر بگویی"؟
علیرغم دریافت مبالغ هنگفت توسط معلمان هیچ تضمینی از سوی آنان به خانواده شاگردان ارائه نمیشود.
والدین صرفا به شهرت معلم تکیه میکنند و استخدام بهترین معلمان به سادگی شانس این که فرزندشان در آزمونی مهم سطح A یا پذیرش برای ورودی را کسب کند به حداکثر میرساند.
مکلین مشتریای را به یاد میآورد که در کالج ایتن یکی از گران قیمتترین دبیرستانهای شبانه روزی پسرانه انگلستان بود. او میگوید:"یک روز والدین آن پسر به من گفتند که برای تدریس من بیش از شهریه مدرسه پول خرج میکنند و پسرشان فقط در تعطیلات مرا میبیند. من قدری خجالت کشیدم، اما آنان گفتند: "نه، نه، ارزش اش را دارد"!
در کنار حق التدریسهای بالا یافتن شغل به عنوان معلم فرزندان خانوادههای ابرثروتمند میتواند مزایای دیگری نیز به همراه داشته باشد از جمله دیدن دنیایی از ابرقایقهای تفریحی در شهر بندری و حضور در هواپیماهای شخصی. "کلئو" میگوید مشتریان اش اکثرا بسیار سخاوتمند هستند. او میافزاید:"این فقط حق التدریس نیست که به خوبی پرداخت میشود بلکه مزایای بزرگتری در آنجا وجود دارد! مشتری هزینه اقامت شما را در طول سفر و تعطیلات پرداخت میکند. زمان مرخصی و سرویسی برای حمل و نقل وجود دارد. این باعث میشود صورتحساب برای شان بسیار گران تمام شود"! او میافزاید: "شما در آن زمان به چیزهایی دسترسی دارید که اکثر مردم به آن دسترسی ندارند.
من سفر به جزایر گالاپاگوس در اقیانوس آرام را در یک قایق تفریحی خصوصی تجربه کردم. یکی از مشتریان ام در اوج تابستان مرا را از ورودی کارکنان گالری اوفیتزی از موزههای هنر ایتالیا به آنجا برده بود. از این دست تجربیات منحصربفرد در زندگی ام بسیار داشته ام. یکی از مشتریان ام که ترک بود پس از آن که ابراز علاقه من به کشورش ترکیه را دید از من و دوستم دعوت کرد تا تعطیلاتی پنج روزه را با پرداخت هزینه توسط او در کاپادوکیه بگذرانیم. او برای مان یک راهنمای خصوصی و یک مورخ را در طول سفر در نظر گرفت و به شدت تاکید داشت که ما هیچ هزینهای را پرداخت نکنیم و مهمان او باشیم. بهترین سوئیت را در هتل برای مان رزرو کردند و تعطیلاتی باورنکردنی را تجربه کردیم. این مبالغ برای آنان قطرهای در دریاست".
ناتانیل" معلمی با ۲۶ سال سابقه تدریس میگوید از فرود با چتر نجات از هواپیما تا تعقیب گوزنها و اسکی، سفر درون قایقهای تفریحی و پرواز با بالگردها که همگی سبک زندگی ابرثروتمندان بوده اند را در کنار تدریس به فرزندان آنان تجربه کرده است.
او میگوید: "با این وجود، همه چیز ناگهان تمام میشود و شما با یک خط پرواز معمولی به خانه باز میگردید و با خود میگویید خدای من آن چند روز چه اتفاقی رخ داد؟ آن هواپیمای شخصی لوکس کجاست؟ چندین هفته میگذرد تا به روال سابق بازگشته و به زندگی معمول خود عادت کنید".
ناتانیل میگوید یکی از خاطره انگیزترین تدریس هایش به پسری در یک کلبه زیبا در گوشهای دورافتاده در اسکاتلند بود. آن پسر قرار بود در آزمون ورودی یکی از مهمترین مدارس شبانه روزی بریتانیا شرکت کند. او میگوید: "من با هواپیمای شخصی والدین آن پسر به مقصد رسیدم. یک خودروی رنج روور در اختیارم قرار داده شد و از بهترین غذاها لذت میبردم. من در روز بیش از دو یا سه ساعت تدریس خصوصی انجام میدادم، زیرا بچهها در تعطیلات در خانه خانواده شان بسیار سرگرم بودند. سپس خانواده شاگرد من را به اسکی میبردند".
او در طول دو سال حدود ۱۰۰۰۰۰ پوند حق التدریس دریافت کرد. او میگوید: " محدوده دستمزد برای یک شغل تدریس خصوصی درجه یک بین ۸۰۰۰۰ پوند تا ۲۰۰ هزار پوند در سال است". او اشاره میکند در چنین سطح و ردهای کم درآمدترین معلم خصوصی روال زندگیای این چنینی دارد: یک سال را با یک خانواده در مادرید زندگی میکند چهار ساعت در روز تدریس میکند پنج روز در هفته همراه با تعطیلات و مزایای مالی کار میکند و احتمالا از حضور در یک ویلای خوب همراه با استخر بهره مند میشود.
او میگوید در این میان چالشهای فرهنگی نیز وجود دارند که باید لحاظ شود. او میافزاید:"تدریس خصوصی به این روش که ماهها دور از خانه هستید میتواند کار در تنهایی قلمداد شود".
مکلین نیز درباره چالشهای تدریس خصوصی به مشتریان ابرثروتمند میگوید: "بررسی و تحت نظر داشتن شما امری عادی قلمداد میشود. شما تا حد امکان از نظر امنیتی کنترل میشوید. والدین دانش آموز تا نام مادرتان را نیز میدانند این موضوع به ویژه اگر با مشتریانی که از سران کشورها سروکار دارید یا والدین شان از مقامهای بلند پایه میباشند بیشتر صدق میکند".
او میگوید برخی اوقات رعایت قوانین سخت گیرانه مشتریان دشوار است. او میافزاید:"یکبار در یک قایق تفریحی به مدت سه ماه متوالی به کودکی آموزش میدادم. با این وجود، جوی سمی درون خانواده حاکم بود. من هرگز در طول آن مدت نتوانستم به دریا بروم، زیرا پدر خانواده از شنا کردن دیگران خوش اش نمیآمد. برخی از خانوادههای ثروتمند قدیمی چنین قوانین سلسله مراتبی سخت گیرانهای دارند که میتواند برای یک معلم غیر قابل تحمل باشد. با این وجود، در اکثر موارد معلم خصوصی را به طور کامل به مثابه کارمندشان قلمداد نمیکنند بلکه بیشتر شبیه پسر عمویی هستید که مدتها او را ندیده بودند. آنان برای شما کلبههای کوچک اجاره میکنند و شما را با هواپیماهای شخصی به اینجا و آنجا میبرند".
او میافزاید:"در یک مورد یک خانواده دوست داشتنی ضمن پرداخت پول بلیت هواپیما از من خواستند برای روز شکرگزاری به باهاما پرواز کنم. قرار بود در آنجا تدریس کنم، اما وقتی به آنجا رسیدم به من گفتند:"خبری از تدریس نیست ما فقط تو را به اینجا دعوت کردیم، زیرا میخواستیم در کنارمان باشی".
کلئو میگوید: "این قبیل افراد اکثرا بسیار قدرتمند هستند. باید بدانید پیش از آن که شما را به عنوان معلم خصوصی بپذیرند پیشینه تان را به دقت و با جزئیات بررسی کرده اند".
"ناتاتیل" میگوید برای تدریس در چین خانوادههایی برخورداری از خلق و خوی مناسب شرطی کلیدی میباشد. او میگوید:" شما عضوی از خانواده میشوید. مهم است که مربیانی ساده، آرام، مؤدب و خلاق باشید. در چنین خانوادههایی شما صرفا برای تدریس به فرزندان شان انتخاب نشده اید بلکه قرار است با کل اعضای خانواده مدتی را سپری کنید. چیزی شبیه به بازیگری است افراد بسیار کمی در آن مهارت دارند حتی اگر در ظاهر آسان به نظر برسد".
آزمون GCSE (در پایان سال یازدهم تحصیلی در بریتانیا برگزار میشود و عنوانی برای مدرک عمومی پایان دوره آموزشی متوسطه است)