بیش از چهار ماه از حمله حماس به اسرائیل میگذرد و چین یکی از کشورهایی که اقتصادش تحتتأثیر درگیریها در دریای سرخ قرار گرفته؛ اما تاکنون به حوثیها حمله نظامی انجام نداده است. چرا چین با وجود ضررهای اقتصادی تاکنون در برابر حوثیها صبور بوده و چه گزینههایی در برابر چینیها در صورت استمرار وضع فعلی وجود دارد؟
به گزارش خبرآنلاین، سیاست چین در خاورمیانه بر دو محور شکل میگیرد: درک تهدید چین و محاسبات استراتژیک آن در مورد رقابت قدرتهای بزرگ با ایالات متحده. وقتی صحبت از برخورد با ایالات متحده میشود، رویکرد چین به سه «پاسخ منفی» کاهش مییابد: بدون همکاری، بدون حمایت و بدون رویارویی. این اعتقاد زیربنای تصمیم چین برای عقبنشینینکردن علیه حوثی یمن است در حالیکه آنها حملات هواپیماهای بدون سرنشین و موشکی را در خطوط کشتیرانی دریای سرخ انجام میدهند.
اگر بخواهیم حملات دریای سرخ که در پاسخ به جنگ اسرائیل علیه حماس در غزه رخ میدهد را مرور کنیم، تاکنون این حملات به طور مستقیم کشتیهای چینی را تهدید نکرده است و حوثیها اصرار دارند که این تغییر نخواهد کرد. یک مقام ارشد حوثی ماه گذشته میلادی اعلام کرد که چین تا زمانی که با اسرائیل ارتباط نداشته باشد، کشتیهای چینی یا روسی هدف قرار نخواهند گرفت. اما این حملات همچنان بر منافع اقتصادی چین تأثیر خواهد گذاشت. چه آنکه بزرگترین شرکت کشتیرانی چین به دلیل نگرانیهای امنیتی مجبور به تعلیق تمام حملونقل به اسرائیل شده است.
از سوی دیگر شناسایی کشتیها یا کشورهای پرچم آنها همیشه ساده نیست و حملونقل کشتیهایی که بر منافع چین تأثیر میگذارد هنوز هم میتواند هدف قرار گیرد. اما اجتناب از این منطقه درگیری با هزینه زیادی برای چین همراه بوده است. دریای سرخ یکی از حساسترین نقاط برای تجارت جهانی است. اگر کشتیهای چینی که به اروپا میروند باید بهجای دنبالکردن مسیر سنتی از طریق کانال سوئز، در اطراف دماغه امید نیک دور بزنند. سفری که در حالت عادی ۲۶ روز است و در شرایط فعلی به ۳۶ روز یافته است و این موضوع به طور قابل توجهی به هزینهها افزوده است.
مسیرهای حملونقل طولانیتر نیز میتواند نرخ واردات کالاها را افزایش دهد و به طور بالقوه تورم را در چین افزایش دهد. اگر قیمت نفت تحتتأثیر قرار گیرد اقتصاد چین که در حال حاضر در رکود است، تحتفشار بیشتری قرار خواهد گرفت. اما به طور گستردهتر ادامه اختلالات حملونقل مانع تلاشهای چین برای تقویت اقتصاد خود از طریق تجارت خارجی خواهد شد؛ بنابراین، چه یمنیها کشتیهای چینی را به طور مستقیم هدف قرار دهند یا نه حملات حوثیها به کشتیرانی دریای سرخ، اقتصادی چین را تضعیف میکند.
با اینحال، در حال حاضر، به نظر نمیرسد که چین تهدید حوثیها را فوری یا حاد تلقی کند. ناظران سیاسی میگویند مقامات چینی از ایران خواستهاند تا حوثیها را برای جلوگیری از حملات خود تحتفشار قرار دهند. گزارهای که تاکنون به طور رسمی تأیید نشده است؛ اما ازآنجاکه چین مهمترین شریک تجاری ایران در تحریمها است، تحلیلگران انتظار دارند پیامهای چین به یمن از کانال ایران انجام شده باشد. چه آنکه ایران نیز به طور کامل کنترل حوثیها را در دست ندارد و دیپلماتها و مقامات ایرانی بارها به استقلال کنش و نظر یمنیها اذعان کردند. در چنین شرایطی به نظر میرسد توانایی چین برای مهار دیپلماتیک حوثیها محدود است و بعید است که چین خیلی بیشتر پیش برود.
از آنجا که استراتژیستهای چینی تمایل دارند تحولات خاورمیانه را از لنز روابط چین و امریکا ببینند، حتی بیثباتی منطقهای ممکن است برای چین بد نباشد. کارشناسان چینی انتظار دارند زمانی که ایالات متحده مجبور به حمایت از اسرائیل به قیمت روابط استراتژیک خود با کشورهای مسلمان در منطقه میشود، چین از رقابت قدرتهای بزرگ که به درگیری در خاورمیانه کشیده میشود حداکثر بهره را نماید.
مطمئناً چین به نظر نمیرسد که برای بهرهبرداری از حواسپرتی امریکا مثلاً با حرکت در تایوان، منافع خود را پیگیری کند. اما از کاهش اعتبار و رهبری امریکا در منطقه سود خواهد برد. هر چه امریکا بیشتر در کنار اسرائیل بایستد، چین فرصت بیشتری برای تحکیم روابط خود با دیگر کشورهای خاورمیانه خواهد داشت و رویکرد جایگزین معتبرتری برای امنیت منطقه به نظر خواهد رسید. این در حالی است که چین تحت هیچ شرایطی به ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده علیه حوثیها نخواهد پیوست. ناظران سیاسی معتقدند استدلال چین آن است که عدم اقدام علیه حوثیها باعث ایجاد توازن ظریف بین اسرائیل و جهان عرب و بین مسلمانان سنی و شیعه خواهد شد. بااینحال، واقعیت این است که فعالیتهای حوثیها در دریای سرخ برای چین هزینه دارد.
گزینههای چین چه خواهد بود؟ یک پاسخ احتمالی استقرار اسکورت دریایی برای کشتیهای باری است، همانطور که چین از سال ۲۰۰۸ در خلیج عدن چنین اقدامی را برای محافظت از کشتیهای خود در برابر حملات دزدان دریایی انجام میداده است. اما اسکورتهای خلیج عدن - بخشی از تلاشهای ضد دزدی دریایی - بر اساس قوانین سازمان ملل متحد بوده و چین بر اساس قطعنامه ۱۸۴۶ شورای امنیت مستقر شده بود. بدون چنین حکمی، چینیها تمایلی به پیگیری اقدامات مشابه در دریای سرخ ندارند هرچند اخیراً این کار را اغاز کرده اند.
اما برای چین، سادهترین و از نظر سیاسی راحتترین پاسخ به بحران فعلی خاورمیانه در جای دیگری قرار دارد. کلید اصلی این است که آشفتگی از زمان حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل را به شکست ایالات متحده و اسرائیل در دستیابی به راه حل دو کشور با فلسطینیها بازنمایی کند و مواجهه با چنین توافقی را به عنوان پیش شرط هر گونه راه حل عملی برای بحران جاری در نظر آورد. چین به خوبی میداند که دستیابی به راه حل دو کشور به این زودیها دور از تصور است، به ویژه به این دلیل که اساساً چشم انداز امنیت ملی اسرائیل و کل خاورمیانه را تغییر داده و معادلات خاورمیانه را تحت تاثیر خود قرار داده است. باید دید صبر چینیها تا چه زمانی است و چین تا چه حد در برابر ضروزیان ناشی از چالشهای امنیتی دریای سرخ، صبور خواهد بود.