bato-adv

آیا همه تمدن‌های بزرگ محکوم به فنا هستند؟

آیا همه تمدن‌های بزرگ محکوم به فنا هستند؟
تمدن‌ها به دلایل زیادی از جمله درگیری‌های داخلی، هجوم ارتش‌های مهاجم، طاعون و بلایای طبیعی احتمالا ازجمله فوران‌های آتشفشانی که آسمان را برای سال‌ها تاریک می‌کرد، سقوط کردند.
تاریخ انتشار: ۲۱:۱۳ - ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳

آیا همه تمدن‌های بزرگ محکوم به فنا هستند؟ / آیا تمام تمدن‌های بزرگ محکوم به نابودی هستند؟ (یادداشت)فرارو- دیوید ابوالعفیا؛ پژوهشگر و مورخ بریتانیایی است که در حوزه  تاریخ ایتالیا، اسپانیا، همچنین تاریخ مدیترانه در قرون وسطی و رنسانس فعالیت می‌کند. او بخش اعظمی از فعالیت‌های آکادمیک خود را در دانشگاه کمبریج گذارند. پروفسور ابوالعفیا همچنین مدیر دانشکده تاریخ دانشگاه کمبریج از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ بود و به‌عنوان عضو شورای سیاست‌گذاری دانشگاه کمبریج در سال ۲۰۰۸ انتخاب شد.

او عضو  آکادمی بریتانیا، همچنین آکادمی یوروپیا است. ابوالعفیا در سال ۲۰۱۳ میلادی برای اثرش «تاریخ مدیترانه» مدال آکادمی بریتانیا را دریافت کرد و کتاب «دریای بیکران: تاریخِ انسانی اقیانوس‌ها» نیز در سال ۲۰۲۰ جایزه تاریخ ولفسان را دریافت نمود. یکی از تاثیرگذارترین کتاب‌های او «فردریش دوم: یک امپراتور قرون وسطی» است که برای اولین‌بار در سال ۱۹۸۸ در انگلستان منتشر شد و بار‌ها در چندین نسخه به زبان ایتالیایی تجدیدچاپ شد. او به پاس نوشته‌هایش درمورد تاریخ ایتالیا به‌ویژه تاریخ سیسیل از طرف رئیس‌جمهور ایتالیا نشان ستاره همبستگی ایتالیا را دریافت کرده است.

به گزارش فرارو به نقل از اسپکتیتر، «ما محکوم به فنا هستیم، محکومیم»! به نظر می‌رسد این پیام مجموعه مقالات بسیار خواندنی «پل کوپر» درمورد چگونگی و چرایی نابودی ۱۴ تمدن باعظمت بوده است. آن روزنامه‌نگار و آرشیویست کار خود را با پژوهش درباره سومری‌ها در هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح در منتهی‌الیه شمالی خلیج فارس شروع می‌کند و با جزیره ایستر در قرن هجدهم به پایان می‌رساند. او سپس با پیشگویی‌های تاریک درمورد اینکه چند قرن بعد، سیاره عصر فراصنعتی بیش از حد گرم می‌شود، نتیجه‌گیری می‌کند. کوپر روایت خود را از مطالعه دقیق منابع اصلی و نوشته‌های کاشفان و باستان‌شناسانی ساخته است که مکان‌هایی مانند اور در عراق، چیچن ایتزا در گواتمالا و انگکور در کامبوج را در طول چند قرن گذشته باز کردند و نشان داده‌اند.

برخی از فصل‌ها موفق‌تر از سایر فصول هستند. یکی از نقاط قوت او توانایی‌اش در ترسیم و توصیف فضای فیزیکی شهر‌های بزرگ است که در قلب امپراتوری‌ها قرار داشته‌اند. اگر او واقعا از آن مکان‌ها بازدید نکرده باشد، تصویر بسیار خوبی از فضای آنجا ارائه داده است. او زمانی که با بقایای فیزیکی سروکار دارد، چه آثار باستانی باقی‌مانده از دیوار هادریان، چه معابد تاریخی مانند زیگورات اور و نینوا و مکان‌های عظیم هندو و بودایی در آنگکور، در بهترین حالت خود به تشریح موضوع می‌پردازد.

کوپر با قراردادن ماهرانه معابد هرمی مایا‌های باستانی در کنار بحث خود درباره انگکور، نشان می‌دهد چگونه می‌توان دوران شکوه دو تمدن گمشده را از خلال مجسمه‌ها و کتیبه‌ها بازسازی کرد: کتابخانه‌های آن تمدن‌ها مدت‌ها پیش با تخریب بی‌مورد یا به این دلیل که مطالبی روی آن نوشته می‌شد، مانند برگ خرما در طول اعصار از بین رفته و نابود شده‌اند. بااین‌وجود، حتی ویرانی‌های ناخواسته نیز روزنه امیدی را در خود جای داده‌اند.

لوح‌های گلی سومری و آشوری که با متون خط میخی نوشته شده‌اند، به‌سختی در آتش مهاجمان پخته می‌شدند، درنتیجه امروزه می‌توانیم اشعاری را بخوانیم که ۳۰۰۰ سال پیش سروده شده‌اند. در فصل بعدی وارد جهان‌های ناآشنایی از اندیشه‌های دینی می‌شویم که خدایان گاه وحشتناکی را به تصویر می‌کشند و درمورد مایا‌ها و آزتک‌ها درخواست‌های وحشیانه‌ای برای خون قربانی انسان داشتند، مانند خدایان کارتاژنی‌ها.

انتخاب کوپر برای بررسی بریتانیای رومی به جای کل امپراتوری روم به‌عنوان یکی از تمدن‌های آن، این فرصت را فراهم می‌کند تا در گوشه‌ای دورافتاده از آن امپراتوری، تاثیر مخرب گروه‌های مهاجم بر جامعه را که از اسکاتلند و دریای شمال سرازیر می‌شدند، نشان بدهد. درگیری داخلی بین ژنرال‌های جاه‌طلب رومی مشکلات را تشدید کرد. بریتانیا به پایگاهی تبدیل شد که برخی از آن ژنرال‌ها از آنجا به سراسر قاره سفر کردند تا ادعای خود را برای تاج و تخت امپراتوری ابراز کنند. مشهورترین آنها کنستانتین کبیر، اولین‌بار به‌عنوان امپراتور در یورک موردتحسین و استقبال قرار گرفت.

این تصویر محلی جذاب از سقوط امپراتوری روم به‌خوبی با انتخاب بیزانس از طرف کوپر به‌عنوان یک امپراتوری شکست‌خورده دیگر مطابقت ندارد که درنهایت شکست خورد، اما آنچه درموردش چشمگیر بود، توانایی آن امپراتوری برای زنده‌ماندن طولانی‌مدت بود. مشکل اینجا است که کوپر با ۱۱۰۰ سال تاریخ سروکار دارد که عمدتا حول محور قسطنطنیه می‌چرخید و با فراز و نشیب‌های شدید مشخص می‌شد. او در اثر خودش و در فصل چین که مربوط به دوره هان (۲۰۲ پیش از میلاد مسیح تا ۲۲۰ پس از میلاد مسیح) است، تاثیر پیشرفت‌های تکنولوژیکی چین بر جهان را به شکلی مبالغه‌آمیز مطرح می‌کند.

چین تا قرن دوازدهم از قطب‌نما در ناوبری استفاده نمی‌کرد. در آن زمان قطب‌نما‌های مغناطیسی در اروپای غربی اختراع شدند. برای بازه زمانی ۱۵۰۰ سال پیش از آن، چینی‌ها علاقه زیادی به دریا نداشتند و از قطب‌نما‌های خود برای هدف دیگری استفاده می‌کردند مثل ساختن ساختمان‌ها براساس قوانین فنگ‌شویی. اگرچه کوپر اغلب از تغییرات آب و هوایی به‌عنوان عاملی تاثیرگذار در فروپاشی امپراتوری‌ها یاد می‌کند،  با آن مولفه به‌عنوان یک عامل احتمالی به جای یک علت انحصاری برخورد می‌کند.

با نگاهی به فروپاشی ناگهانی فرهنگ جزیره ایستر که به خاطر مجسمه‌های بزرگ موآی معروف بود، کوپر توضیحات بسیار قابل‌قبول دیگری را درباره علت کاهش سریع جمعیت آن جزیره در قرن هجدهم همراه با سرنگونی مجسمه‌ها دارد. بیماری‌های غربی آن جزیره را ویران کردند، همان‌طور که بعد از سال ۱۴۹۲ قاره آمریکا را ویران کرده بودند.

تمدن‌ها به دلایل زیادی ازجمله درگیری‌های داخلی، ارتش‌های مهاجم، طاعون و بلایای طبیعی احتمالا ازجمله فوران‌های آتشفشانی که آسمان را برای سال‌ها تاریک می‌کرد، سقوط کرده‌اند. هریک از این عوامل در ترکیب با عوامل دیگر خطرناک‌تر بودند. کوپر نظریه بزرگی از فروپاشی تمدن ارائه نمی‌دهد، مگر در توضیح افول مرموز آنگکور.

این همان چیزی بود که او آن را «شکست سیستم‌های زنجیره‌ای و آبشاری» نامیده است. از آنجا که پایتخت نفوذ خود را به‌عنوان مرکز مدیریت کارآمد و عبادت مذهبی از دست داد، منابع کم‌تری صرف حفظ زیرساخت‌های آن شد. تامین آب از کار افتاد، سرویس بهداشتی خراب شد و جمعیت روبه کاهش قادر به مقابله با تعمیر و نگهداری شبکه‌های تامینی نبود که در زمان اوج خود جمعیت وسیعی را که ۴۰ برابر بزرگ‌تر از جمعیت لندن قرن دوازدهم بود، تغذیه می‌کرد. کانال‌ها، مخازن و دیگر عناصر حیاتی روبه افول گذاشتند و شهر وارد یک مارپیچ غیرقابل‌توقف زوال شد.

افسوس که این رخداد در دنیای خودمان بسیار آشنا به نظر می‌رسد. جایی که زیرساخت‌های اساسی امری بدیهی، تلقی می‌شوند، اما در بزنگاه‌ها به‌گونه‌ای تخریب می‌شوند که ما را غافلگیر می‌کنند، همان‌طور که دیده‌ایم در مورد سرویس سلامت ملی بریتانیا و شبکه حمل و نقل مخالفمان این اتفاق رخ داده است.

کتاب کوپر چندین نمونه از فاجعه‌های ناگهانی را ارائه می‌دهد، اما به نظر می‌رسد کهنگی و منسوخ‌شدگی تدریجی، رایج‌ترین شکل زوال است. اگر قصد داریم تمدن عصر صنعتی را حفظ کنیم، بهتر است به این فکر کنیم که چگونه ممکن است همه چیز اشتباه پیش برود و درنهایت از کنترل خارج شود.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین