محمدحسین باقی در دنیای اقتصاد نوشت: افغانستان بهعنوان کشوری محصور در خشکی، دههها (و بلکه قرنها) است که نامش با جنگ و فلاکت، ناامنی، خشونت داخلی، مهاجرت و البته طالبان گره خورده است.
افغانستان سرزمینی بکر، مملو از فرصت و غنی از منابع زیرزمینی است، به طوری که گفته شده ارزش ذخایر معدنی این کشور ۳ تریلیون دلار است. طی دهههای گذشته، این سرزمین محل تاخت و تاز قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای و صحنه جنگهای داخلی خونین بود و کسی رغبت ورود به این کشور را نداشت.
با روی کار آمدن دولت دوم طالبان در ۱۶ شهریور ۱۴۰۰، به نظر میرسد سرمایهگذاران و شرکتهایی از نقاط مختلف دنیا چشم به افغانستان دوختهاند تا شاید بتوانند رد پایی در این کشور بیابند. اما نکته مهم این است که طالبان هم اگرچه در داخل رویکرد سرکوب و خشونت را در پیش گرفته، اما همزمان میکوشد سیاست خارجی اقتصادمحور را در کنار فعال کردن کریدورهای حملونقلی دنبال کند تا ضمن به رسمیت شناخته شدن سیاسی در جهان، بتواند از مزیتهای اقتصادی ارتباط با همسایگان و دنیا هم برخوردار شود.
در این میان، یک یادداشت کوتاه را هم که در مورد مزیتهای «کریدور ترانس-افغان» در وبگاه رسمی امارت اسلامی نوشته شده است آوردهام که نشان میدهد طالبان فهمیده است که نمیتواند در انزوا به زیست خود ادامه دهد و برای بقا و دوام حکومتش عملگرایی اقتصادی و بهبود رابطه با همسایگان را سرلوحه کار قرار داده تا بتواند در عرصه سیاسی نیز به رسمیت شناخته شود. در این پرونده از «باشگاه اقتصاددانان»، سیاست خارجی اقتصادمحور طالبان و کریدور «ترانس-افغان» از زوایای مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است.