bato-adv
کد خبر: ۷۳۹۲۷۰

افراط و تفریط پاسداشت زبان‌فارسی در سایه پیشرفت روزمره علم و فناوری

افراط و تفریط پاسداشت زبان‌فارسی در سایه پیشرفت روزمره علم و فناوری
غالبا ادیبان پارسی‌­شناس در پاس­داشت زبان پارسی می‌­گویند و می‌­نویسند، حال آن‌که متخصصان سایر رشته‌­های علوم و فناوری نیز در تولید متون علمی به زبان پارسی سهم بسزایی دارند. چالش مضاعف این گروه، استفاده صحیح از زبان پارسی در کنار زبان‌­های تخصصی غیر پارسی است تا بتوانند متون علمی روان و روشنی را در قالب مقالات، کتب و رساله‌­های تحقیقاتی نگارش کرده و این فن شریف را به دانشجویان خود انتقال دهند.
تاریخ انتشار: ۰۰:۰۲ - ۰۷ خرداد ۱۴۰۳

به اعتقاد فناور بیوشیمی آلی پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری باید معیار‌های منطقی و واضحی را برای این اسم‌سازی مجدد به زبان پارسی در نظر داشت تا معادل ساخته شده مهجور نماند و واقعا به توسعه زبان پارسی کمک کند و برای آن لازم است فعالیت‌های ترویجی از صدا و سیما که آینه و بلندگوی جامعه و فرهنگ است، شروع شود.

دکتر کمال‌الدین حق‌بین، استاد بیوشیمی آلی پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری یادداشتی در خصوص افراط و تفریط‌های زبان فارسی در مواجهه با علم و توسعه فناوری به ایسنا ارسال کرده است که در ذیل آمده است:

«غالبا ادیبان پارسی‌­شناس در پاس­داشت زبان پارسی می‌­گویند و می‌­نویسند، حال آن‌که متخصصان سایر رشته‌­های علوم و فناوری نیز در تولید متون علمی به زبان پارسی سهم بسزایی دارند. چالش مضاعف این گروه، استفاده صحیح از زبان پارسی در کنار زبان‌­های تخصصی غیر پارسی است تا بتوانند متون علمی روان و روشنی را در قالب مقالات، کتب و رساله‌­های تحقیقاتی نگارش کرده و این فن شریف را به دانشجویان خود انتقال دهند.

برخی واژه‌­ها و عبارات به دلیل وابستگی به اعتقادات، ارزش­‌ها و هنجار‌های پذیرفته شده نقش اسکلتی در فرهنگ مردم دارند. حال آن که سایر کلمات به فراخور کاربرد‌هایی که در متن پیدا می‌­کنند، از شدت و ضعف ارزشی مختلفی برخوردارند. بنابراین، برخی از واژه‌ها در زبان یک ملت از جایگاه بسیار پایداری برخوردار می‌­شوند تا انعکاس‌دهنده نماد‌های فرهنگی و حتی تمدنی آن جامعه باشند.

مثلا در زبان پارسی واژه‌هایی، چون خدا، کتاب، عشق، مهمان‌نوازی، شهادت و بخشش را می­‌توان از این دست کلمات دانست. با این حال برای شرح درست معانی و مقاصدی که یک جامعه انسانی در حال پیشرفت دارد، زبان نیاز به توسعه دارد؛ و ام‌گیری واژه‌های مورد نیاز از سایر زبان‌­ها و خلق کلمات و عبارات جدید، دو روش اجتناب‌ناپذیری بوده که در حین تکامل و توسعه فرهنگ و تمدن جوامع مختلف روی داده است و البته ایران هم مستثنی از این راه حل­‌ها نبوده و نیست. اما آیا تغییرات در زبان یک ملت فقط از همین دو روش صورت می­‌گیرد؟

حتی یک بررسی سطحی تاریخ معاصر جهان به وضوح نشان می‌­دهد درست زمانی که برخی از کشور‌ها (عمدتا کشور‌های غربی) به دلیل خستگی مفرط از استبداد و در پرتو آشنایی با سبک زندگی مسلمانان به تکاپو افتادند تا خود را از تاریکی‌­های ذهنی مستبدان نجات دهند، ایران به عنوان یک کشور بزرگ و تاثیرگذار در سرنوشت آسیا و شمال آفریقا دچار تفرقه، کشمکش‌­های سیاسی فرسایشی و در نهایت رکود علمی تاسف­‌بار شد.

در واقع قرون هفدهم، هجدهم و نوزدهم را باید ایام گشایش‌­های علمی و نظری در تاریخ غرب و برعکس زمان افول و فرسایش ایران دانست. گرچه وجود بارقه‌های درخشان حاصل از زحمات فردی دانشمندان ایرانی را در این دوران نمی‌­توان انکار کرد، اما روند کلی جریانات سیاسی و علمی ایران به نحوی بود که نه تنها پیشرفت علمی-فناوری محسوسی نداشت، بلکه ضربات سهمگینی بر ساختار داشته‌­های قدیمی ایران نیز وارد کرد.

این عقب‌افتادگی علمی-فناوری به تدریج ایران را در روابط بین‌الملل در حالت انفعالی قرار داد، به طوری که در مقابل هجوم رنگارنگ اختراعات و ابداعات جدید که سیلی از واژه‌­ها و پیشنهادات نظری و فرهنگی را از شرق و غرب به کشور سرازیر کرده بود، فقط مقاومت اقلیتی فرهنگ‌شناس سنت‌­گرا به جا مانده بود و امید می‌­رفت که در پرتو شکوفایی علم در جهان، قرن بیستم عصر بیداری و بازسازی نقادانه، اما دانش‌بنیان، فرهنگ و تمدن جوامع مختلف باشد، اما قدرت طلبی و زیاده خواهی سیاستمداران کشور‌های صاحب علم و فناوری‌های جدید، دنیا را عرصه رقابت حریصانی کرد که با بی ­اخلاقی تمام، برای به خدمت گرفتن کشور‌های ضعیف و تصاحب منابع آنها، از هیچ راهکاری دریغ نورزیدند.

طبعا در این میدان رقابت، ابزار‌های فرهنگی که افکار عمومی را تحت‌الشعاع قرار می­‌داد، از ملزومات غیر قابل اجتناب بود. بنابراین، کشور‌هایی که جابرانه یا به اختیار با این قدرت­‌ها همکاری می­‌کردند تا از علم و تجربیات آن‌ها برای تحولات تمدنی مورد نیازشان بهره بگیرند، همزمان مورد آماج تبلیغات فرهنگی قرار می­‌گرفتند. آثار این امواج خواه ناخواه در سبک زندگی و زبان مردم نیز ظاهر می‌­شد.

پدیده شناخته شده دیگر، شیوع یک زبان بیگانه در یک کشور اشغال شده یا مستعمره است. بسیاری از کشور‌های امروزی امریکای جنوبی و افریقا شواهد واضحی از این پدیده هستند. اما روش‌­های تبلیغاتی که در پذیرنده حس رضایت و حتی تفاخر از پذیرش فرهنگ بیگانه را ایجاد کند، پاندومی نوظهوری بود.

حاصل این بیماری ذهنی می‌­توانست آدم‌­هایی باشد که به تاریخ، فرهنگ، تمدن و حتی سرزمین خود بی علاقه، اما واقعا شیفته تمدن و فرهنگ سلطه‌­گران باشند. بنابراین، واژه‌­های بیگانه، در زبان مردم راه می‌­یافت، نه به دلیل نیاز زبان به توسعه، بلکه از سر تبلیغات‌زد­گی. در این راستا، تاثیر شگرف پیشرفت‌­های علم و فناوری بر رشد و توسعه ابزار و روش‌­های تبلیغاتی را باید حتما در نظر داشت.

انقلاب اسلامی و احیای فرهنگ اسلامی

استقبال یکپارچه ایرانیان از جمهوری اسلامی پس از پیروزی انقلاب اســلامی در ربع آخر قرن بیستم نویدبخش احیای فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی بود. اما از همان ابتدا روشن بود که ابرقدرتان هیچ علاقه‌­ای به شکوفایی مجدد یک قدرت مستقل، آن هم در قلب خاورمیانه را ندارند، به‌ویژه آن که کشوری باشد با سابقه فرهنگی-سیاسی ایران که قرن‌­های متمادی رقیبی قدرتمند برای غربیان محسوب می‌شد. این بود که دام­‌های حوادث از ۶ جهت گسترده شدند تا اندیشمندان مؤمن به این انقلاب نتوانند الگوسازی کنند و در نتیجه شعار‌های آن‌ها یا بر زمین بماند یا همچون فواره‌ای بر سر خودشان واژگون شود.

اما رهبری نستوه و ایثار بی‌دریغ مؤمنان به آرمان‌های انقلاب اسلامی اسباب شکل‌گیری کشوری قدرتمند را در این منطقه فراهم آورد. هرچند، هر چه این حکومت قوی‌تر شود، حجم و پیچیدگی برنامه‌های مخالفان آن نیز افزایش می‌­یابد.

با این حال باید حتما به این نکته توجه داشت که آموزه‌های همان فرهنگ اصیل توانسته است مردم حامی انقلاب را تا به امروز در صحنه مقاومت برای حفظ ارزش‌هایشان نگاه دارد. نکته بسیار مهمتر این است که ارزش‌ها و راهکار‌های به هم ملقمه شده در تاریخ، ادبیات و فرهنگ ایران، شاید همان کلید‌های فراموش شده (اگر نه گمشده) برای بحران‌های متعدد و متنوع قفل شده جهان امروز باشند. بنابراین، از توجه خاص به زبان پارسی که دریچه زیبا و کارآمد انتقال همه مفاهیم این ارزش­‌های فرهنگی برای تمام پارسی‌زبانان است، نباید لحظه‌ای غفلت کرد.

اگر چه دانشمندان آگاه، دلسوز و متعهد این کشور در پاسداشت درست زبان پارسی درنگ و تردیدی ندارند، اما جفا‌های تأسف باری از سر زیاده‌روی و سستی در حق زبان فارسی روا داشته می­‌شود که باید اهل علم (فارغ از گرایش تخصصی آنها) به طور اصولی و منطقی به آن‌ها بپردازند.

هدف این مقاله نیز همین است تا زمینه تشویقی برای پویشی باشد تا اهل کلام و قلم این کشور به شکل استنادی و منطقی وارد این بحث شوند. از این رو، در ادامه این مقاله، چند مورد از افراط‌­ها و تفریط­‌ها که محل بحث و وارسی دارند، مطرح می­‌شود به این امید که علاقه‌مندان و صاحب نظران با طرح نظرات خود، تنور این مباحثه را گرم‌تر کرده تا به نصرت الهی پویش پاسداشت درست زبان پارسی فراگیر شده و آثار اجتماعی مطلوبی را رقم زند.

خاستگاه زبان فارسی

اولین موضوعی که باید به دور از افراط مورد توجه و بحث قرار گیرد، مربوط به زادگاه زبان پارسی است. این زبان در کشور ایران رشد و نمو کرده تا به شکل امروزی آن یعنی زبان فارسی به ما رسیده است. ایران این افتخار تاریخی را دارد که پایه‌گذار اولین نظام دولتی مستقل شناخته شده دنیا بوده که از آغاز تاریخ سیاسی خود ایالاتی از اقوام مختلف را در بر می­‌گرفته است.

به همین دلیل، همیشه برای زبان پارسی این فرصت بوده که از دایره لغات اقوام مختلفی که در ایران و تحت حکومت واحد ایرانیان در کنار هم زندگی می‌کردند، بهره ببرد. به همین ترتیب، ادیبان و فرهنگ‌شناسان شواهد بی‌شماری را می‌توانند نشان دهند که چگونه، نه تنها زبان پارسی، بلکه فرهنگ و تمدن ایران در گویش و زندگی اقوام دیگر که تحت حکومت ایران می‌زیستند، تاثیرگذار بوده است.

بررسی رشد زبان انگلیسی در سه سده اخیر به وضوح نشان می‌دهد که پس از بیداری سیاسی، انگلیسی‌­ها علیرغم اختلافات شدید بین اقوام ساکن در جزیره انگلیس، از کلیه کلمات اقوام مختلف برای غنای فرهنگی خود استفاده کرده و با افتخار تمام از لاتین نیز برای استعلای زبان علمی خود کمک گرفته­اند.

حال آیا زمانی از تاریخ را می‌شناسیم که ایران خالی از قوم عرب بوده باشد؟ اتفاق بسیار مهمی که در ایران پس از اسلام رخ داد، نهضت علمی بسیار وسیعی بود که جنبش‌­های تالیف و ترجمه را به همراه داشت. انقلاب علمی که منبعث از آموزه‌های قرآنی و توصیه­‌های مکرر پیامبر اسلام (ص) بود و تاثیر عمیق ایرانیان را نه تنها بر دنیای اسلام بلکه بر تاریخ علمی جهان رقم زد.

اتفاقی که حتی شبیه آن در قریب به ۲۵۰ سال سیطره یونانیان بر ایران رخ نداد. متاسفانه برخی بدون توجه به واقعیت و ماهیت تاریخی ایران، بجای احیا و ترویج کلمات و عبارات مصطلح اقوام مختلف ایرانی در زبان پارسی، چنان خشک و نأمانوس صحبت می­‌کنند تا مبادا کلمه‌­ایی از دایره لغات سایر اقوام در بیان آن‌ها راه یابد. سؤال این است که آیا این روش به ارتقاء فرهنگی و علمی ایرانیان کمک می­‌کند؟

معادل‌سازی واژه‌های علمی

دومین موضوعی که به‌دور از افراط باید مورد بررسی قرار گیرد، طبیعت زبان است. زبان، طبیعتی زنده و پویا دارد؛ چرا که ابزار بیان مقاصد انسان زنده و اندیشمند است. ناگزیر زبان نیاز به توسعه و رشد دارد. بدیهی است که به بهانه حفاظت از فرهنگ، هیچ صاحب اندیشه‌­ای موافق حصر همیشگی زبان در دامنه محدودی از واژه­‌ها نیست.

بنابراین، وام گرفتن درست و به‌جای برخی لغات، اجتناب‌ناپذیر است، شاید به همان اندازه که خلق کلمات و عبارات جدید الزامی است. حال این سؤال مطرح می‌شود که در ترجمه کلمات تخصصی حاصل از پیشرفت روزمره علم و فناوری، تا چه حد و به چه معیاری معادل‌سازی به پارسی نیاز هست؟

در متون تخصصی با کلمات متعددی مواجه می‌­شویم که معادل‌­های گویا و شفافی در پارسی دارند مانند لغات تخمیر، جذب و کاربرد به ترتیب برای "fermentation"، "Absorbance" و "Application". اما برخی از کلمات در ادبیات جهانی مسبوق به سابقه نیستند، بلکه ساخته شده‌­اند تا اسم یک پدیده، واکنش، اختراع یا مصنوعی جدید باشند مانند اینترنت، الکترولیز، رادیو و کامپوزیت. فرض کنید برای الکترولیز معادل پارسی "برق­کافت" را پیشنهاد کنیم. این معادل چه منفعتی برای دانشجویان ما دارد، زمانی که برای الکترون، الکترود و الکترولیت معادل‌­های مناسبی نتوانیم پیشنهاد کنیم؟

بنابراین، باید معیار‌های منطقی و واضحی را برای این اسم‌سازی مجدد به زبان پارسی در نظر داشت تا معادل ساخته شده مهجور نماند و واقعا به توسعه زبان پارسی کمک کند. شاید بررسی دلایل موفقیت برخی از این دست‌واژه‌­ها مانند نرم‌افزار و سخت‌افزار و عدم موفقیت برخی دیگر مانند معادل "دنیاگیری" برای "پاندمی" راه­گشا باشد.

امروزه اگر بخواهیم درباره "تفریط‌­ها" در پاسداشت زبان پارسی بنویسیم حقا می‌­مانیم که از کجا آغاز کنیم. از تن‌پوش­‌های تولید شده در ایران، اما منقش به نگاره‌­ها و کلمات بیگانه یا از سردر مغازه‌­های میوه فروشی که "فروت لند" شده‌­اند، "غذاخوری"­هایی که "فودکورت" شده‌­اند، خودرو‌هایی که "کوئیک" شده‌اند، آب­میوه‌­هایی که "سان ­استار" شده‌اند و یا ماست‌هایی که "یوگورت" شده‌اند.

هر چند می‌­دانیم برابر قانون اساسی جمهوری اسلامی پاسداشت زبان پارسی الزامی است، اما کجاست دلسوزی که متعهدانه به گزارشگران ورزشی و اخبار علمی و به همین ترتیب تهیه‌کنندگان برنامه­‌های صدا و سیما این وظیفه را یادآوری کند؟

گر چه ابعاد بی‌مهری به زبان و خط پارسی فراتر از این مثال هاست که ذکر شد. اما به نظر می‌­رسد باید با صدا و سیما که آینه و بلندگوی این جامعه و فرهنگ آن هست، تلاشی جدی را شروع کرد.

در جهت توسعه تلاش‌های آغاز شده، شاید بتوان برنامه‌­ای شاد و سر زنده با عنوان "پویش پارسی" ساخت که حامیان آن فعالان اقتصادی کشور باشند. در هر برنامه می‌توان یک مؤسسه اقتصادی و تولیدات و خدمات آن را به اختصار معرفی کرد و روش­‌های تبلیغی آن مجموعه را مورد ارزیابی مردمی و نقد ادبی-هنری و تخصصی قرار داد. خروجی این برنامه می­‌تواند به ساخت برنامه­‌های تبلیغی مؤثرتر و فاخرتر بینجامد.

امید است با دعوت اندیشمندان و نویسندگان مختلف از رشته‌ها و تخصص‌های مختلف راه برای اتخاذ روش‌­های علمی و نوین برای پاسداشت و شکوفایی هر چه بهتر این زبان ارزشمند هموار شود.»

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین