اختلال دوقطبی باعث میشود که فرد تغییرات خلقی شدیدی را تجربه کند، این تغییرات میتواند با تغییر در میل جنسی، اعتماد به نفس یا عملکرد جنسی رخ دهد.
به گزارش سلامت نیوز، اگرچه علائم از فردی به فرد دیگر متفاوت است، اختلال دوقطبی میتواند چندین جنبه از زندگی فرد، از جمله تمایلات جنسی را مختل کند.
در این مقاله به بررسی علائم جنسی اختلال دوقطبی و راههای مدیریت آن میپردازیم.
دو حالت متمایز میتواند اختلال دوقطبی را مشخص کند: شیدایی و افسردگی. اپیزودهای هر کدام میتواند تغییرات قابل توجهی در شخصیت افراد ایجاد کند و همچنین ممکن است بر روی جنسیت آنها تأثیر بگذارد.
تحقیقات زیادی در مورد ارتباط بین اختلال دوقطبی و رابطه جنسی انجام نشده است.
با این حال، نویسندگان یک مطالعه کوچک در مجله بین المللی اختلالات دوقطبی، شیوع بالایی از ناراحتی و نارضایتی جنسی را در میان شرکت کنندگان زن از این بیماری گزارش کرده اند.
نتایج یک مطالعه در سال ۲۰۱۸ در مجله پزشکی جنسی نشان میدهد که مردان مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است نسبت به افراد بدون این اختلال علائم اختلال نعوظ را تجربه کنند.
این بدان معنا نیست که همه مبتلایان به اختلال دوقطبی علائم جنسی را تجربه میکنند، فقط شیوع بالاتری در بین این گروه وجود دارد.
علائم جنسی معمولاً بسته به علائم دیگر اختلال تغییر میکند.
این اپیزودها به طور کلی باعث میشود که فرد احساس ناراحتی، اضطراب یا ناامیدی کند. در یک فرد مبتلا به اختلال دوقطبی، ممکن است به میل جنسی پایین نیز منجر شود که میل جنسی کم یا تقریباً وجود ندارد.
فرد مبتلا به تمایلات جنسی پایین ممکن است علائمی مانند:
عدم علاقه کامل به رابطه جنسی
احساس عدم جذابیت فیزیکی یا نامطلوب بودن
بی علاقگی به نظافت شخصی یا نظافت کلی
احساس آسیب پذیری یا بی ارزشی جنسی، که ممکن است آنها را از تعامل باز دارد
خستگی جسمانی که رابطه جنسی را دشوار میکند
همچنین ممکن است فرد نسبت به کمبود میل جنسی خود احساس گناه کند که میتواند چرخه شک و تردید به خود و احساس نامطلوب بودن را تشدید کند.
برخی از عوارض جانبی داروها ممکن است به این مشکل کمک کنند. برای مثال، مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs)، ممکن است باعث کاهش میل جنسی شوند. این عوارض جانبی همچنین میتواند منجر به تغییرات فیزیکی مانند مشکل در برانگیختگی شود.
توضیح دادن این تغییرات برای شریک جنسی یا همسر ممکن است چالش برانگیز باشد. همچنین، شریک زندگی فرد ممکن است احساس طرد شدن یا ناامیدی کند.
یک دوره شیدایی میتواند باعث شود که یک فرد مبتلا به اختلال دوقطبی، بیش از حد میل جنسی را تجربه کند. آنها ممکن است احساس کنند که میل جنسی آنها همیشه بسیار بالا است که میتواند مشکلاتی را ایجاد کند.
افرادی که بیش از حد میل جنسی بالا را تجربه میکنند ممکن است هرگز از رابطه جنسی احساس رضایت نکنند. آنها ممکن است بخواهند ساعتها به رابطه جنسی یا خودارضایی ادامه دهند بدون اینکه واقعاً احساس کنند که این عمل را انجام داده اند. این میتواند برای فرد و هر شریک استرس زا باشد.
در طول دورههای شیدایی، برخی افراد درگیر اعمال جنسی پرخطر میشوند یا در کنترل میلهای جنسی مشکل دارند.
به عنوان مثال، نویسندگان مطالعهای در Psychiatry Journal Trusted Source گزارش میدهند که شرکتکنندگان مرد مبتلا به اختلال دوقطبی تمایل بیشتری به داشتن شرکای جنسی دارند و بیشتر از افراد بدون این اختلال تمایل به داشتن رابطه جنسی بدون محافظت داشتند.
هنگامی که یک فرد مبتلا به اختلال دوقطبی بیش از حد جنسی را تجربه میکند، ممکن است خودارضایی کند یا با شرکای جنسی جدید به گونهای درگیر شود که شغل یا روابط موجود او را در معرض خطر قرار دهد.
نمونههایی از رفتارهای بیش از حد جنسی عبارتند از:
افزایش اعتماد به نفس جنسی
تمایل بیشتر برای آزمایش جنسی
رابطه جنسی با چندین شریک
رابطه جنسی پراکنده با غریبهها
مدام به رابطه جنسی فکر میکند
خودارضایی بسیار مکرر، به حدی که ممکن است فعالیتهای روزانه را مختل کند
افزایش تمایل برای مشاهده پورنوگرافی
رابطه جنسی اجباری با کارگران جنسی
بازدید مکرر از مؤسسات دارای گرایش جنسی
اعمال جنسی پرخطر، مانند رابطه جنسی محافظت نشده با چندین شریک نیمه ناشناس
نوجوانان جوان یا کودکان متمایل به رابطه جنسی بیش از حد ممکن است رفتارهای جنسی مانند معاشقه، لمس نامناسب بزرگسالان و استفاده بیش از حد از زبان جنسی از خود نشان دهند.
ممکن است بین داروهای یک فرد و تمایلات جنسی او ارتباط وجود داشته باشد.
به عنوان مثال، پزشکان معمولاً داروهای SSRI را برای درمان اختلالات خلقی مانند افسردگی تجویز میکنند. این داروها میتوانند به برخی از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی کمک کنند، اما بسیاری از این داروها باعث کاهش میل جنسی نیز میشوند.
این عارضه جانبی میتواند چالشهای خاصی را برای فردی که در طول یک دوره افسردگی دچار کمجنسگرایی میشود، ایجاد کند.
هر کسی که معتقد است دارو ممکن است بر میل جنسی آنها تأثیر بگذارد، ممکن است در مورد گزینههای دیگر با پزشک صحبت کند. قبل از صحبت با پزشک، مصرف داروها را قطع نکنید. انجام این کار ممکن است خطر شروع یک دوره شیدایی یا افسردگی را افزایش دهد.
حتی با درمان مؤثر پزشکی، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است همچنان در طول دورههای افسردگی و شیدایی، تمایلات پایین جنسی و تمایلات بالای جنسی را تجربه کنند.
استراتژیهای زیر میتواند به فرد در مدیریت این علائم کمک کند:
رابطه جنسی محافظت نشده میتواند فرد و شریک زندگی خود را در معرض خطر عفونتها یا بیماریهای مقاربتی قرار دهد. گاهی اوقات احتمال بارداری نیز افزایش مییابد.
برای فردی که در یک رابطه متعهدانه است، رابطه جنسی اجباری میتواند منجر به خیانت شود که میتواند رابطه را به خطر بیندازد.
افرادی که به طور منظم علائم جنسی اختلال دوقطبی را تجربه میکنند ممکن است بخواهند از داروهایی که این علائم را شدیدتر میکنند اجتناب کنند.
هر کسی که در مورد عوارض جانبی جنسی نگرانی دارد، باید با پزشک در مورد تغییر داروی دیگر صحبت کند.
شناخت علائم اولیه تغییر خلق و خو میتواند به افراد کمک کند تا بدانند چه زمانی باید برای کمک به آنها مراجعه کنند.
به عنوان مثال، زمانی که سطوح بالای استرس به دورههای افسردگی کمک میکند، ممکن است فرد از تمرین تکنیکهای طراحی شده برای مدیریت یا حذف استرس و تماس با پزشک خود بهرهمند شود.
در حالی که ممکن است روان درمانی در حال حاضر جزء برنامه درمانی فرد باشد، رابطه جنسی میتواند برای فردی که علائم جنسی چالش برانگیز را تجربه میکند، کلیدی باشد.
یک درمانگر رفتاری یا جنسی ممکن است بتواند به مدیریت علائم جنسی کمک کند و زوج درمانی ممکن است به حل مشکلات در روابط کمک کند.
گروه درمانی نیز ممکن است مفید باشد. مروری در مجله اعتیاد رفتاری نشان میدهد که جو گروه شرکتکنندگان را تشویق میکند کمتر احساس شرم و انزوا کنند. نویسندگان همچنین گزارش میدهند که گروه درمانی ممکن است به خوبی با درمان فردی و زوج درمانی همراه باشد.
گروههای حمایتی برای افراد مبتلا به اختلالات جنسی نیز میتوانند کمک کنند.
اختلال دوقطبی بر خلق و خوی تأثیر میگذارد و ممکن است به طور قابل توجهی تمایلات جنسی فرد را تغییر دهد. یک فرد ممکن است در طول یک فاز شیدایی شدیداً تمایلات جنسی داشته باشد، سپس در مرحله افسردگی میل جنسی کم یا اصلاً نداشته باشد.
هر موضوعی میتواند چالشهای متفاوتی ایجاد کند. یک برنامه درمانی باید شامل راههایی برای مدیریت این علائم جنسی بدون در معرض خطر قرار دادن فرد یا شریک جنسی او باشد.
برای افرادی که در روابط هستند، مهم است که شرکای خود را در این فرآیند بگنجانند و خطوط ارتباطی را باز نگه دارند. این میتواند به آنها کمک کند تا درک بهتری از علائمی که فرد با آن مواجه است به دست آورند.
کار با یک پزشک و یک متخصص سلامت روان میتواند به ایجاد ترکیبی از دارو و درمانی که علائم را مدیریت میکند کمک کند. گروههای پشتیبانی نیز میتوانند کمک کنند