یک فعال سیاسی اصلاحطلب، گفت: در هر حال خروجی این ماجرا رقابت بین سه چهره است. یکی پزشکیان، دوم قالیباف و سوم جلیلی، اگر این سه چهره در صحنه بمانند حتما انتخابات با مشارکت زیر ۵۵ درصدی دو مرحلهای خواهد شد.
محمد عطریانفر اظهار داشت: قالیباف در قیاس با دو دوره قبل هوشمندانهتر وارد شده است. حتما مشاوران و دوستانشان به ایشان مشورتهایی دادهاند که به هیچ عنوان عصبانی نشود و غیر اخلاقی رفتار نکند و به کسی گیر ندهد.
به گزارش خبرآنلاین، شمارش معکوس برای انتخابات ریاست جمهوری آغاز شده است و تکلیف رئیس دولت آینده یا در جمعه پیش رو یا در جمعه ۱۵ تیرماه مشخص خواهد شد. در همین راستا گمانه زنیها درباره انصرافها و ائتلافها و دوگانه سازیهای انتخاباتی داغ است.
عطریانفر درباره اجماع اصولگرایان بیان کرد: «اگر جمع بندی آقایان پشت صحنه مدیریت اصولگرایی این باشد که یک نامزد در صحنه بیشتر نباید باشد، مسلما آقای زاکانی هم برخلاف اظهار نظر ناخواستهاش از صحنه خارج خواهد شد. آقایان اصولگرا قائل به این هستند بین آقای قالیباف و آقای جلیلی هم باید دست به انتخاب بزنند گرچه بین طرفدارانشان هم اختلاف است. برخی بر این باورند آقای قالیباف باید صحنه را به نفع آقای جلیلی ترک کند و گروهی هم اعتقاد دارند آقای جلیلی باید به نفع آقای قالیباف صحنه را واگذار کند.»
وی همچنین درباره آینده سیاسی قالیباف و جلیلی ادامه داد: «اگر آقای قالیباف کنار برود ایشان به مجلس باز میگردد و بعد از چهار بار که خود را عرضه کرده و ناموفق بوده در آینده دیگر به حوزه انتخابات ریاست جمهوری ورود نخواهد کرد. آقای جلیلی یکبار بیشترنیامده و این بار دوم است. باز امکان این که مجددا در انتخابات اینده خود را عرضه کند وجود دارد.»
عطریانفر پزشکیان را گزینه مناسب جریان اصلاحات میداند و تاکید دارد؛ «پزشگیان با مجموعه شرایط موجود و محدودیتهایی که به لحاظ فرصت تشکیل ستاد ایشان بوده به اعتقاد من نقشی که ایفا کرده قابل ستایش است و ارزیابی خوبی از او داریم.»
مشروح گفتگوی محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی را در زیر بخوانید:
آقای عطریانفر، تحلیل شما مناظرت برگزار شده چیست؟ آیا مناظرههای برگزار شده توانسته فضای جامعه را یک تحرک ببخشد تا افرادی که مردد و قشر خاکستری هستند را وارد انتخابات کند؟
واقعیت اینکه برای امر مهمی مانند انتخابات ریاست جمهوری و این که قرار است دو اندیشه مشخصا سیاسی با رویکردهای اجتماعی متفاوت در کشور باهم رقابت کنند و برنامههای خودشان را ارائه کنند، این شیوههای تبلیغی ترویجی که دو سه دوره است ارائه میشود کفایت امر را نمیکند. اینکه در یک فرصت بسیار کوتاه، چهرههایی که نامزد انتخابات میشوند بدون این که از یک پشتوانه نیرومند فکر تشکیلاتی و اطلاعات سامان یافته برخوردار باشند، میآیند مجموعه شعارهایی را مطرح میکنند، اینها وافی به مقصود برای اداره کشور در تراز و منزلت ملت شریف ایران نیست.
فکر میکنم منطقیترین روند برای آینده ایران این است که نظام سیاسی این فرصت را برای احزاب مهم و کلیدی کشور فراهم کند تا احزاب به صورت نیرومند، حرفهای و متکی بر نظریه علمی اجرایی و واجد برنامه شکل بگیرند و احزاب نامزدهای انتخاباتی خود را ابتدا طی رقابتهای درون حزبی هوشمندانه و دمکراتیک انتخاب کنند و آن چهرهای که به صحنه جامعه ایران معرفی میشود با پشتوانه علمی و برنامهای باشد که بتواند از برنامههای حزب دفاع کند و حزب هم متقابلا پشتیبانیهای کافی هم در بحث برنامه و هم در رابطه با تطبیق شعارها با واقعیت و نظام برنامهریزی ایران و هم حمایتهای پس از پیروزی و در نهایت ارزیابی و سنجش عملکردها را ملاک کار برای نامزد قرار دهد.
متاسفانه الآن رقابتهایمان از همه این مباحثی که از آن به عنوان یک کار درست نام بردم همه محروم هستیم. حضور پزشکیان فرصتی فراهم کرده تا حدودی از جذابیتهای رقابتی معنادار شکل بگیرد.
اما بقدر استطاعت موجود به هر حال این فرصت فراهم شده انتخاباتی مهم در ظرف زمانی کمتر از یک ماه بعد از حادثه فوت آقای رئیسی باید به نتیجه برسد، این فرصت تاریخی در اختیار حضرات سیاسیون قرار گرفته و اینها هم با شرایطی مانند حضور در دقیقه نود، دارند با هم رقابت میکنند. از این جهت به نظرم رویکرد توجیهی تبلیغی آقایان نامزدها نیاز اطلاعاتی و معرفت سیاسی جامعه مخاطب را بقدر کفایت بمنظور اخذ تصمیمی پایدار و غیر مردد تامین نمیکند.
ولی به هر حال در حد بضاعت موجود، آثاری از خود به جا گذاشته است. اگر از این زاویه نگاه حداقلی به ماجرای انتخابات زودرس فعلی کنیم، میتوان گفت حداقل اصلاح طلبها توانستهاند یک نامزد انتخاباتی در میان نامزدهای تاییدصلاحیت شده داشته باشند. با حضور جناب پرشکیان بعنوان نامزد مورد اتفاق جریان اصلاحات، فرصتی فراهم شده تا حدودی از جذابیتهای رقابتی معنادار شکل بگیرد.
این ظرفیت به طور محدود، اثر اجتماعی خود را بجا گذاشته است. ولی این اثر محدود نیاز مورد انتظار اصلاح طلبان را هنوز تامین نکرده است. اگر بخواهم با عدد، آمار و نظرسنجیهایی که انتشار داده سخن بگوییم، میتوان امیدوار بود که این حجم از گفتگوها، مناظرهها، رقابتها و کشتی گرفتنهای سیاسی توانسته است ظرفیت آرای مشارکت مردم را به بالاتر از ۵۳ درصد ارتقا دهد.
با این عدد ۱۳-۱۴ درصد افزایش نسبت به نصاب ۴۰درصدی مشارکت انتخابات سال ۱۴۰۰، رقابت قطع به یقین بین ۳ نفر اصلی جذاب، راهگشا و ارزشمند خواهد شد. باید این ظرفیت در اختیار، شادابتر، پرنشاطتر و با دغدغههای واقع بینانه بیشتری از ناحیه نامزدهای انتخاباتی دنبال شود و سامانه تبلیغاتی نامزدها رویکردهایش را طوری سر و سامان و تطبیق دهد که بتوان این ۵۴ درصد را تا مرز ۶۰ درصد رساند.
اگر ظرفیت ۶۰ درصدی مشارکت شهروندان را در رقابتها شاهد باشیم، طبعا انتخاباتی پرشور خواهیم داشت. مطالبهای که مورد نیاز شرایط فعلی جهانی است و ایران باید متکی بر آن ظرفیت، گفتمان جهانی خودش را تقویت شده ارائه کند، این حقیقت جزو الزاماتی است که پیش روی ما برای حضور موثر و مقتدرانه ایران در پیشبرد اهداف خود در ساحت جهانی بخصوص در مناقشه هستهای و تحریم است.
تحلیل شما از عملکرد آقای پزشکیان در مناظرهها و نوع ارائه برنامههایی که داشتند، چیست؟
لزوما نمیتوان تصور کرد آقای پزشکیان پدیدهای باشد که ما علاقمندان ایشان آن را میپسندیم و هر کس تمایلات خود را در آیینه وجود این برادر عزیز تمام عیار ببیند. آقای پزشکیان وجود ارجمندی است با شاکله، توانمندی و مختصات روحی و اعتقادی منحصر به خودش. ما ایشان را با همین مختصات دیدهایم، پذیرفتهایم و پسندیدهایم. او یک شخصیت ممتاز است، تجارب ارزشمند مدیریتی داشته، در پارلمان بوده و کار اجرایی کرده است. صداقت در گفتار و رفتار در او موج میزند و متکی بر ظرفیتهای اعتقادی حرکت میکند.
با مجموعه شرایط موجود و محدودیتهایی که به لحاظ فرصت تشکیل ستاد ایشان بوده به اعتقاد من نقشی که ایفا کرده قابل ستایش است و ارزیابی خوبی از او داریم و احساس میکنیم از آغاز تایید صلاحیت تا به امروز پله پله موقعیتش در جامعه بیشتر شناخته شده و در ارزیابیها و نظرسنجیها هم به مراتب شرایط بهتری دارد. امیدواریم در سه چهار روز آینده تا جمعه، موقعیت ایشان بهتر بشود.
پیش بینی میشود که دو کاندیدای انتخابات یعنی آقایان زاکانی و قاضیزاده، بخواهند از انتخابات انصراف دهند. تحلیل شما چیست؟ ممکن است در لحظه آخر انصراف دهند و اگر کنار نروند، سبد رای اصولگرایان چه تاثیری پیدا خواهد کرد؟
آقای قاضیزاده در چارچوب اخلاقی نسبتا مناسبی در این رقابت حضور پیدا کرده است اگر چه بعضی اوقات نقدهای ناموجهی علیه جریان اصلاحطلبان و آقای پزشکیان مطرح میکند. ولی در مجموع رفتارش قابل قبول و اخلاقی است.
جناب آقای زاکانی فیالجمله انسان پرخاشگری است و نوعا به فرمایشاتشان خیلی نمیتوان اعتماد داشت. متاسفانه خلاف واقع هم کم نمیگویند. ظاهرا ماموریت و هدف تعریف شده برای ایشان همچون دوره قبل در این انتخابات نیز تخریب رقیب آقای پزشکیان است. بنظر میرسد ایشان ماموریت دیگری ندارند.
نکته دیگر اینکه جناب قاضیزاده چندی پیش اعلام کردند چه بسا در آخر ماجرای تبلیغات جریان اصولگرایی تصمیم بگیرد روی یک نفر تمرکز کند و آن فرد نماینده کل جریان اصولگرا شود؛ لذا خود آقای قاضی زاده بر این نکته معترف است که چه بسا ایشان از صحنه انتخابات خارج خواهد شد.
بخصوص که مرتبا درخلال مناظرهها تعیین تکلیف میکند که جریان دولت مرحوم رئیسی را مدیریت میکند. ولی با توجه به این که قدرت رأی آقای قالیباف و آقای جلیلی بیشتر است منطقا آقای قاضیزاده از صحنه خارج میشود. آقای زاکانی هم همین مسیر را طی میکند. ولی از مناظره سوم اسیر چالش هوشمندانهای از سوی آقای پزشکیان شد و گفت تا آخر هستم، ولی در همین موضع هم بنظر میرسد استوار نخواهد ماند.
اگر جمع بندی آقایان پشت صحنه مدیریت اصولگرایی این باشد که یک نامزد در صحنه بیشتر نباید باشد، مسلما آقای زاکانی هم برخلاف اظهار نظر ناخواستهاش از صحنه خارج خواهد شد. آقایان اصولگرا قائل به این هستند بین آقای قالیباف و آقای جلیلی هم باید دست به انتخاب بزنند گرچه بین طرفدارانشان هم اختلاف است. برخی بر این باورند آقای قالیباف باید صحنه را به نفع آقای جلیلی ترک کند و گروهی هم اعتقاد دارند آقای جلیلی باید به نفع آقای قالیباف صحنه را واگذار کند. ظاهرا میخواهند سیاست نظرسنجی در دوره دوشنبه، سه شنبه و چهارشنبه بمنظور انتخاب نیروی مقبولتر را انجام دهند. هر کدام که موقعیتشان مناسبتر باشند در صحنه میماند و دیگری کنار خواهد رفت.
البته به باور من دیدگاههای آقای جلیلی که عموما بیان مدرسهای غالب داشته و دارد منحصر در فهم خود ایشان است و حتی شاید آقای قالیباف هم خیلی متوجه مبانی ایشان نمیشود که او چه میگوید. متقابلا آقای جلیلی هم خیلی سیاستهای آقای قالیباف را قبول ندارد؛ لذا ممکن است علیرغم این که نیروهای پشتیبانشان قائل به این هستند که باید یکی به نفع دیگری کنار برود، اما به اعتبار نظام فکری کاملا متفاوت آنها نسبت به یکدیگر ممکن است هر دو در صحنه بمانند.
در هر حال خروجی این ماجرا رقابت بین سه چهره است. یکی پزشکیان، دوم قالیباف و سوم جلیلی. اگر این سه چهره در صحنه بمانند حتما انتخابات با مشارکت زیر ۵۵ درصدی دو مرحلهای خواهد شد و در هر دو مرحله شخصیتی که در صحنه باقی خواهد ماند و طبعا در مرحله دوم پزشکیان با آقای قالیباف یا با آقای جلیلی رقابت خواهد کرد. ولی اگر آقای قالیباف یا جلیلی به نفع یکدیگر کنار بروند رقابت بین آقای پزشکیان و دیگری خواهد بود. به نظر میرسد در این فرض احتمالی در مرحله اول انتخابات به نتیجه و فرجام خود برسد. شاید آقای پزشکیان بتواند بالای ۵۰ درصد رأی بیاورد.
البته آقای پورمحمدی هم مد نظر است. اگر چه بسیار خوب ظاهر شد و تفکر توسعه یافته، مدرن و ارزشمندی داشت علیرغم این که ایشان درگذشته شخصیت امنیتی بوده و تجارب حوزههای اطلاعاتی داشته و بعد ماموریتهایی که به عنوان وزیر کشور یا وزیر دادگستری یا رئیس بازرسی دستگاه قضایی داشته، فرصتهای متنوع گذشته به او ظرفیتی داده که به خوبی از مجموعه دیدگاههای خود دفاع کند.
ایشان هم حضورش معنادار خواهد بود. البته به نظر نمیآید رأی قابل توجهی را در اختیار بگیرد. حضور ایشان در صحنه تا پایان و یا عدم حضورش در مرحله اول که یا کلا از صحنه خارج شود یا به نفع قالیباف یا پزشکیان کنار برود دور از دسترس نیست؛ لذا با این تفاصیل به نظر میآید روی آرای سه چهره قالیباف، پزشکیان و جلیلی بیشتر باید متمرکز شویم.
آقای عطریانفر، اگر آقای قالیباف یا جلیلی هر کدام به نفع دیگری کنار بروند، آینده سیاسی آنها چطور میشود؟
اگر آقای قالیباف کنار برود ایشان به مجلس باز میگردد و بعد از چهار بار که خود را عرضه کرده و ناموفق بوده در آینده دیگر به حوزه انتخابات ریاست جمهوری ورود نخواهد کرد. آقای جلیلی یکبار بیشترنیامده و این بار دوم است. باز امکان این که مجددا در انتخابات اینده خود را عرضه کند وجود دارد. اگر چنانچه آقای پزشکیان پیروز نشود، آقای قالیباف بقدرت برسد علیرغم هم جناحی بودن ایشان با آقای جلیلی، برای آقای جلیلی موقعیتی در دولت یا در پیرامون دولت متصور نخواهیم بود.
با توجه به این که آقای جلیلی خود را ادامه دهنده راه دولت سیزدهم میداند و افرادی که در ستاد ایشان هستند از دولتمردان سیزدهم هستند، آقای قاضیزاده هم خود را ادامه دهنده دولت سیزدهم میداند. فکر میکنید یک رقابت میان آقای جلیلی و قاضیزاده برای کسب رأی آقای رئیسی است؟ به نظر شما سبد رأی آقای رئیسی به سمت کدام کاندیدا ریخته میشود؟
واقعیتش هر دو. یعنی آرایی که احتمالا در دوره گذشته آقای رئیسی داشته ظرفیت مشترکی بین دیدگاههای آقای قالیباف و آقای جلیلی بوده است؛ لذا نمیتوان گفت کلا علاقمندان به آقای رئیسی رأیشان یکپارچه به سمت یک نفر خواهد رفت. آرای تشکیل شده کل اصولگراها از منتهاالیه چپ تا منتهاالیه راست اصولگرایی در دور قبل همه به پای آقای رئیسی ریخته شده بود.
امروز که همان ظرفیت در صحنه رقابتها میخواهد رأی بدهد؛ این آرا بین آقای جلیلی، آقای قالیباف، زاکانی و قاضیزاده تقسیم شده است. اما نهایتا، چون پیشبینی میکنیم آقایان قاضیزاده و زاکانی به نفع آقای جلیلی صحنه را ترک کنند طبعا آرایشان به سمت آقای جلیلی خواهد رفت، به هرحال مجموعه رأی متعلق به آقای رئیسی در این دوره بین آقای جلیلی و آقای قالیباف تقسیم میشود.
آقای زاکانی در مناظرات گفتند که دارید با یک رئیسجمهور صحبت میکنید. به نظر شما این ادعاست یا شوخی است و بر چه اساسی این حرف را زدهاند؟
جوابی که به ایشان میشود داد واجد دو نکته است. اولا آرزو بر جوانان عیب نیست. از این جهت به عنوان یک آرزو ایشان مطرح کردند. ولی نکته مهمتر و دقیقتر این است که باید گفت: «آرزو میخواه، لیک اندازه خواه». این مصرع از این شعر را باید در وصف ایشان گفت.
ایشان با توجه به تجاربی که در گذشته داشتهاند باید کمی ادبیات و اخلاق مدیریت عالی در جمهوری اسلامی را آموزش ببینند و در عین حال به سلاح اخلاق، انصاف، مدیریت و فهم درست مسلح شوند و بعد به رقابت بیایند. از این رو جامعه مخاطب آقای زاکانی را در این قامت که خودشان مطرح کردند باور نمیکند.
نکته دیگر، این عبارت خودپسندانه که از زبان ایشان آمد بیشتر پاسخ به آن جمله تاریخی آقای پزشکیان به ایشان بود که «تا آخر کار میمانی؟» و ایشان ناگهان مواجه با یک سوال کلیدی شد. اگر بگوید بله، شاید بر خلاف مدیریت مشترک اصولگرایی حرف زده باشد و اگر بگوید نه، که از اول رقیب گفته بود پوششی آمده است و بازی میکند؛ لذا ایشان از سر استیصال این صحبت را در جواب به آقای پزشکیان گفت؛ لذا خیلی نباید برای این فرمایش وقعی قائل بود.
آقای عطریانفر، قالیباف در مناظرات و تبلیغات، ژست رئیسجمهور بودن را گرفته بود و این اعتماد به نفس در چهره ایشان دیده میشود. کمتر هم وارد مباحثه با دیگر کاندیداها میشد و تمرکزش روی شعارها و وعدههایی است که داده میشود. برخی معتقدند او میترسید که دیگر نامزدها وارد مسائل شخصی و خانوادگیشان شوند، نظر شما چیست؟
بله، آقای قالیباف در قیاس با دو دوره قبل هوشمندانهتر وارد شده است. حتما مشاوران و دوستانشان به ایشان مشورتهایی دادهاند که به هیچ عنوان عصبانی نشود و غیر اخلاقی رفتار نکند و به کسی گیر ندهد. چون به حد کافی برای ایشان موضوعات و نکاتی هست که رقبا علیه ایشان اقامه کنند؛ لذا به شدت آقای قالیباف به گونهای گفتگو کرد که مبادا کسی به دست و پای ایشان بپیچد. از این جهت فکر میکنم تصمیمش کاملا درست است و هوشمندانه کار را پیش میبرد. همین هم در آرای نظرسنجی مثبت ایشان تاثیر داشته است.