احمد زیدآبادی در کانال تلگرام خود نوشت: در دمکراسیهای نهادینهشده، در مقابل حزب حاکم، یک حزب اپوزیسیون قانونی وجود دارد، که دولت سایه را تشکیل میدهد.
برای مثال، تا کنون که در بریتانیا حزب محافظهکار حاکم بود، در مقابلش حزب کارگر به عنوان حزب اپوزیسیون، دولت سایه را تشکیل داده بود. دولت سایه، به لحاظ شکلی کاملاً مشابه دولت حاکم است و اعضای آن، تمام اطلاعات مربوط به وضعیت کشور را که در اختیار اعضای دولت مستقر است، دریافت میکنند.
فلسفۀ تشکیل دولت سایه توسط حزب اپوزیسیون، اولاً امکان نقد علمی و کارشناسی عملکرد حزب حاکم و ثانیاً اطلاع و اشراف اعضای آن از وضعیت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور است تا به محض آنکه در انتخابات پیروز شدند، با آگاهی از شرایط، دولت را تشکیل دهند و نخواهند چرخ را از ابتدا اختراع کنند!
الان که حزب محافظهکار در انتخابات پارلمانی شکست خورده است، دولت در سایۀ حزب کارگر جای آن را میگیرد و در مقابل، حزب محافظهکار به عنوان حزب اپوزیسیون فعالیت خود را آغاز میکند و دلت در سایه تشکیل میدهد. این یک سازوکار کاملاً قانونی و همراه با استفاده از امکانات مالی و غیرمالی تعریف شده در قوانین است.
در کشور، اما اولاً حزب فراگیر وجود ندارد که بتوان از حزب حاکم سخن به میان آورد. ثانیاً چیزی تحت عنوان اپوزیسیون به رسمیت شناخته نمیشود؛ بنابراین تشکیل دولت سایه نه محمل قانونی و نه محلی از اعراب دارد!
با این حساب، مشخص نیست که آقای سعید جلیلی برای چه نام گعده و محفل یاران خود را "دولت سایه" گذاشته است؟
اساساً او دبیرکل کدام حزب است؟ طبق کدام فرایند قانونی، گعدۀ خود را در موقعیت اپوزیسیون هر دولتی اعم از دولت روحانی و رئیسی و پزشکیان قلمداد میکند؟ امکانات این گعده مشخصاً از کجا تأمین میشود و چه نسبتی با تسهیلات دولتی دارد؟ او حق انحصاری دولت سایه را از کجا به دست آورده است؟ چرا نیروهای سیاسی مخالف او امکان تشکیل پدیدهای به اسم دولت سایه را ندارند؟ اگر گعدۀ او دولت در سایۀ مرحوم سید ابراهیم رئیسی بود، چگونه میخواهد دولت در سایۀ دولت مسعود پزشکیان هم باشد؟ و پرسشهای دیگر...