فرارو - یازدهم مردادماه، حکم انتصاب محمدجواد ظریف به عنوان معاون راهبردی رئیسجمهور از سوی مسعود پزشکیان صادر شد. بیراه نگفتهایم اگر واکنش عناصر تندرو به این انتصاب را همسنگ با واکنشهای آنان به ترور اسماعیل هنیه در تهران بدانیم. گویا از نظر آنان ضربهای که این انتصاب به کشور زد، چیزی کم از ضربه اسرائیل در ترور هنیه، به ایران نداشت.
به گزارش فرارو، در حکم انتصاب ظریف آمده است: «به استناد اصل یکصد و بیست و چهارم قانون اساسی و با توجه به مراتب شایستگی و تجارب ارزشمند مدیریتی سوابق دانشگاهی و اجرایی به موجب این حکم جنابعالی را به سمت «معاون راهبردی رئیس جمهور» منصوب مینمایم. انتظار میرود با بهرهگیری از تجربههای انباشته مدیران ارشد کشور در دهههای گذشته و توانمندیهای گسترده علمی، تخصصی و کاربردی، نخبگان، اندیشکدهها و نهادهای جامعه مدنی، تحولات کلان داخلی و بینالمللی و میزان توفیق در دستیابی به اهداف قانون اساسی، سند چشمانداز و سیاستهای کلی مصوب مقام معظم رهبری مدظله العالی را رصد نموده، مستقیماً به اینجانب منعکس نمایید. در انجام این وظیفه توجه به تعهدات انتخاباتی و ظرفیتهای نظارتی مردمی ضروری است. به منظور جلوگیری از اضافه کردن ساختار و تشکیلات جدید و استفاده بهینه از ظرفیتهای موجود شایسته است مسئولیت مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری را بر عهده گرفته و وظایف و کارویژههای این مرکز را به تشکیلات مناسب برای معاونت راهبردی ریاست جمهوری تبدیل کنید. بدیهی است به منظور اجرای وظایف این معاونت دستگاهها و نهادهای دولتی همکاری لازم را به عمل خواهند آورد.»
پس از انتشار خبر انتصاب ظریف، کاربران شبکههای اجتماعی به خصوص توئیتر، واکنشهای مختلفی نشان دادند. منفیترین واکنشها مربوط به کاربران موسوم به سایبری بود که شناختهشده هستند. آنها ابتدا تلاش کردند هشتگ ظریف دروغگو را ترند کنند، اما موفق نبودند. برخی نیز که در میان سایبریها دستهبندی نمیشوند، اما به عنوان کاربران ارزشی مشهور هستند، واکنشهای معقولتری نسبت به این مساله داشتند و یادآوری کردند که ظریف پیش از این گفته بود مسئولیتی در دولت پزشکیان نمیپذیرد. محمدجواد ظریف در واکنش به یکی از همین کاربرها نوشت:
«همانطور که در زمان مبارزات انتخاباتی و در سه هفتهای که افتخار ریاست شورای راهبری را بر عهده داشتم بارها اظهار داشتم، باور دارم که باید به فکر نو و نگرشهای جدید برای حل مشکلات و پیمون مسیر توسعه، فرصت حضور در مدیریت عالی کشور را داد. دوستانی که افتخار داشتم در کنارشان در کمیتهها و شورای راهبری باشم شهادت خواهند داد که بالاترین اولویت بنده و بسیاری از دوستانم تضمین ورود متخصصین جوان و پرتوان بوده است. امیدوارم و میکوشم با درایت و شجاعت دکتر پزشکیان عزیز، برآیند این تعهد و کوشش، کام مردم را در مشاهده ترکیب هیئت دولت شیرین کند.
بر بنیان همین باور، قرار نداشتم در دولت مسئولیتی را قبول کنم. ولی در چند روز گذشته، نگرانی، دلخوری و اصرار هم میهنان بزرگوار، به ویژه در فضای مجازی، باعث شد که ناگزیر شوم آن نگاه را قدری تغییر دهم؛ ولی صرفا در حد رسمیت یافتن یک مسئولیت مشورتی که بارها گفتهبودم در خدمت رئیس جمهور عزیز خواهم بود. پیشنهاد بیشتر دوستان پذیرفتن معاونت سیاسی رئیس جمهور بود. اما آن سمت از یک سو مسئولیتی اجرایی بود، و از سوی دیگر باعث تداخل در وظایف و شائبه تضعیف وزارتخانههای سیاسی میشد، که آن را به مصلحت نمیدانم.
بر این اساس، با مشورت دوستان، پیشنویس حکم معاونت راهبردی رئیس جمهور با چند هدف تهیه شد و با امضای تفقدآمیز ریاست محترم جمهوری رسمیت یافت: هیچ دیوانسالاری و سازوکار جدیدی درست نشود و باری بر بودجه دولت و سفره مردم نباشد. هیچ تداخلی در کار دستگاهها ایجاد نشود، هیچ دستگاهی تضعیف نشود. حلقه وصل دولت با مردم، اندیشکدهها و نهادهای مدنی نظارتی همچون کمند باشد. با توجه به اصرار دکتر پزشکیان بر استفاده از فکر نو و توانمندیهای جدید از یک سو و ضرورت بهرهگیری از تجربه انباشته مدیران با تجربه چهل سال گذشته از سوی دیگر، مسئولیت جدید بتواند جایگاهی رسمی برای این مهم ایجاد کند.»
یکی از جالب توجهترین واکنشها را حمید رسایی، نماینده تهران در مجلس نشان داد. رسایی با بازنشر ویدیویی از سخنرانی ظریف که میگوید مردم از هزینه دادن خسته شدند، نوشت: «آقای پزشکیان! انتصاب این فرد با چنین نگاه آمریکا پسندانه ای، به عنوان معاون درست یک روز بعداز شهادت هنیه توسط عوامل نفوذی صهیونیست در تهران و بعداز مراسم تشییع باشکوه پیکر این شهید مقاومت توسط مردم، پیام خوبی به جامعه منتقل نمیکند هرچند قطعا آمریکاییها و صهیونیستها را خوشحال میکند.»
این ویدیو به نشست «مسأله فلسطین از دیدگاه حقوق بین الملل با تأکید بر تحولات اخیر» مربوط میشود که آبان ۱۴۰۲ برگزار شد. ظریف گفت: «اگر به سیاستی انتقاد داریم راهحل ما نباید عوض کردن جای ظالم و مظلوم باشد. راهحل همانطور که قانون اساسی ما گفته این است که ایران از مستضعفین دفاع کند، اما قرار نیست ما جای مستضعفین بجنگیم. ما در سیاست خارجی یک بحث نفوذ داریم و یک بحث حضور. این دو بحث با هم متضاد هستند. من هم معتقدم مردم از پرداخت هزینه خسته شدهاند. نیازی هم نیست ما هزینه بپردازیم. ما میتوانیم از حق دفاع کنیم. قرار نیست ما جای مستضعفین بجنگیم. الان که کشور سیاست معقولی دارد، با موضعگیریهای تند آب به کاسه تندروی نریزیم. تندروها برای حیاتشان نیاز به تندروی دارند.» رسایی، اما توضیح نمیدهد که این تفکر چطور در انتخابات اخیر با تمام تلاشها و امکانات شکست خورد، اگر بخشی از مردم ایران از هزینهدادنها خسته نشدند.
کیهان واکنشی از همان جنس ادبیات همیشگیش داشت: «سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که آقای ظریف غیر از سوءمدیریت در حوزه دیپلماسی و تحمیل خسارتهای سنگین یک توافق نامتوازن و بیپشتوانه به نام برجام که موجب دو برابر شدن تحریمها شد، چه تخصص و دانش دیگری مثلاً در فهم بدیهیات مدیریت اقتصادی و وزارتخانههای تخصصی ذیربط دارد که بخواهد معاونتی به نام معاونت راهبردی را برای تعیین راهبرد دولت به عهده بگیرد؟!»
این نشریه برای تخریب ظریف به اظهارنظر حسین دهباشی متوسل شد: «بیصداقتی و مواضع متناقض ظریف موجب اعتراض گسترده برخی حامیان سیاسی شد، چنان که حسین دهباشى (تهیهکننده فیلم انتخاباتی روحانی و طراح عبارت چرخش همزمان چرخ سانتریفیوژ و اقتصاد) خطاب به ظریف نوشت:
«با سلام و احترام. جناب ظریفِ عزیز، باوجود آنهمه تلاش مؤثر در انتخابات، تصاحب میزی مهم سهم شما و جناب جهرمی بود و در مقایسه با امثال آقای عارف نیز جوانتر و لایقتر هستید، ولی واقعاً نیازی نبود که در ایام انتخابات و برای تحبیب قلوب و تحصیل آرا-، چون همیشه- وعده کذب دهید. در نوبتی که به گلایه، ساعاتی به «واخ» نرفتید و شایع شد که همکارانتان به اعتراض و همراهی استعفا داده و به کشور بازمیگردند، نگارنده جسارت کرد و نوشت که اینها نمایش است و ظریف حاضر است فرزندش را پیش رویش سر ببرند، ولی یکروز از حق ماموریت سفر خارجیاش کم نشود. در ایام رقابتهای اخیر نیز نوشت که دیپلماتی چنین کارکشته و با سابقهای چنین روشن در پنهانکاری، بیهوده کت از تن درنیاورده و کف بر لب نمیآورد و این قدرت و سهمخواهی برای من از عطسه بز بیارزشتر است و اینها، تنها در قواره علی (ع) است، و خر که از پل گذشت، شما دوباره سوارش شده و به درستی میفرمایید که حقتان هست و خودتان انتخاب کردید! دوستان البته بر تحقق قولتان شرط بستند و باختند و اکنون میزی چنان رفیع، حقالزحمه شما شد و چند دست چلوکباب حاصل شرطبندی اینجانب، نوش جان هردویمان و باقی بقایتان. تصدی معاونت راهبردی از سوی ظریف همچنین مورد انتقاد گسترده منتقدانی قرار گرفته که با اشاره به سوابق ظریف در آمریکاهراسی و القای ناتوانی نظامی ایران، التماس انتخاباتی در شورای روابط خارجی آمریکا در سال ۱۳۹۴، و اعتماد بلاوجه به شیطان بزرگ، او را فاقد اهلیت تصدی جایگاههای حساس میدانند. در عین حال گفته شده که ظریف با یقین به این که در مجلس رد خواهد شد، نامزد تصدی وزارت نشد.»
عناصر سیاسی تندرو در ایران شاید بر هیچ کس به اندازه محمدجواد ظریف حساس نباشند. در حال حاضر نیز مشخص است که همان حساسیتهای قدیمی بر مساله واگذاری نتیجه انتخابات اضافه شده و ترجیح میدهند از همین ابتدا موضع خود را مشخص کنند. موجی که با استخدام مفاهیمی مانند دولت سوم خاتمی و دولت سوم روحانی قرار بود که زمینههای شکست مسعود پزشکیان را فراهم کند، اما در نهایت کارگر نیفتاد. اظهارنظر این عناصر سیاسی و رسانهای از آن جهت قابل تفسیر است که دولت چهاردهم از قصد خود برای حرکت به سمت تنشزدایی پردهبرداری کرده است. تنشزدایی نیز جز با گفتگو، تبادل امتیاز و در نهایت تفاهم به دست نمیآید. در نتیجه، خروجی مطلوب دولت چهاردهم، خروجی نامطلوبی برای تندروهاست. به همین دلیل ظریف را بیش از پیش میکوبند.
نکته مهم این است که میگویند ظریف و اقتصاد چه ارتباطی دارند. بخشی از سیاهچاله مشکلات ایران با سیاست خارجی نامتوازن و گاه ماجراجویانه بدون نگاه به منافع ملی ایجاد شده و محمدجواد ظریف هم در حوزه سیاست خارجی تخصص دارد. در دوران مبارزات انتخاباتی، بارها بر این مساله تاکید شد که مشکلات اقتصادی ایران گره به مسائل سیاست خارجی خورده است. بنابراین، انتصاب ظریف در یک جایگاه مشورتی و تصمیمساز در کنار رئیسجمهور اقدامی پسندیده و مهم است. چنین حضوری، به طور قطع مناسب عناصر سیاسی و رسانهای تندرو نیست.