نزدیک به نیمه مردادیم و انتظار نمیرود که در چنین ایامی و در اوج گرما، هشدار درباره بارش و وقوع سیلاب و توفان گرد و خاک و وزش باد شدید، بشنویم، ولی هفته اول مرداد هشدارهایی درباره شدت گرفتن بارشها و احتمال وقوع سیلاب در ۱۳ استان کشور اعلام شد و روز جمعه سازمان هواشناسی درباره رگبار باران، رعد و برق و وزش باد شدید در استانهای آذربایجانغربی، فارس و هرمزگان هشدار داد و دیروز هم، اخباری از طغیان رودخانههای فصلی و آبگرفتگی معابر و وزش باد شدید در ۴ استان سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کرمان و فارس به دلیل فعالیت شدید ناپایداریهای موسمی منتشر شد و رییس سازمان امداد و نجات جمعیت هلالاحمر هم گفت که نیروهای عملیاتی هلالاحمر در این استانها در حالت آمادهباش کامل قرار گرفتهاند و رییس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک پلیس راهور فراجا هم اعلام کرد علاوه بر بارش باران در برخی محورهای استان مازندران، در برخی محورهای استانهای قم و مرکزی و اصفهان شاهد وزش باد و گرد و خاکیم.
به گزارش اعتماد، این هشدارها وقتی در کنار خبر گرمازدگی ۴۰۴ نفر در سراسر کشور در فاصله سوم تا دوازدهم مرداد و ثبت گرمترین دمای جهان در شهرهای زابل و طبس در روزهای ۶ و ۷ تیر امسال و آمادهباش سازمان اورژانس در مناطق گرم ایران و هشدار اداره کل هواشناسی استان تهران درباره گرمتر شدن هوا تا پایان هفته جاری قرار میگیرد به یک نگرانی جدی درباره تبعات تغییرات اقلیمی و مخاطرات ناشی از خشکسالی و مداخلات انسانی در برهم زدن تعادل اقلیم و محیطزیست تبدیل میشود چنانکه چند هفته قبل یکی از مسوولان سازمان بازرسی کل کشور در توضیح برخی دلایل سیلی که ۲۶ اردیبهشت امسال در شهرهای مشهد و فریمان جاری شد و جان ۱۰ نفر از مردم را گرفت، به خبرگزاری ایرنا گفت که «قصور و تقصیر در وقوع سیل ۲۶ اردیبهشت ماه مشهد وجود دارد. بخشی از حوادث روی داده در سیل مذکور به دلیل ایراداتی است که وجود داشته و مثلا اگر دیوارکشی صورت گرفته، باید ملاحظات سیل نیز در منطقه انجام میگرفته است. به عنوان نمونه کانالهای زیر پل انقلاب مشهد پاسخگوی تخلیه آب جمع شده سیل نبود که اگر پاسخگو بود آن مقدار آب زیر پل جمع نمیشد.»
احد وظیفه؛ رییس مرکز ملی اقلیم سازمان هواشناسی کشور هم در همین استدلال و نگرانیها را دارد؛ اینکه مداخلات و تصمیمهای غیرکارشناسانه مسوولان در دهههای اخیر و تا امروز، شرایط اقلیمی منطقه را بدتر کرده و نابود کردن جنگلها و پوشش گیاهی و سدسازیهای بیرویه، باعث شده که مثلا در جادههای اطراف تهران شاهد وقوع سیل و مرگ مردم باشیم و به دلیل برداشت بیرویه آب از منابع زیرزمینی، تعداد زیادی از جمعیت کشور از نعمت آب شرب بهداشتی محروم بمانند و نرخ فرونشست در دشتهایمان رکورد جهانی را بشکند و فرونشست به سطح شهرها و اتوبانهای شهری برسد و در استان و شهر تهران، مرز «تنش آبی» را رد کنیم و وارد مرحله بحرانی «تنش شدید» شویم به گونهای که میزان آب موجود حتی به اندازه سرانه سالانه جمعیت استان هم کفایت نداشته باشد.
در سه ماه امسال، برخلاف سالها و دهههای قبل همچنان شاهد بارشهای شدید، وقوع سیل و توفانهای گرد و خاک در اقصی نقاط کشور و به خصوص، شهر و استان تهران بودیم. سازمانهای بینالمللی هشدار دادهاند که ایران با تغییرات اقلیمی مواجه است.این تغییرات آب و هوایی و از جمله سیلی که هفته پایانی خرداد در جادههای منتهی به تهران اتفاق افتاد را چطور تحلیل میکنید؟ آیا این رخدادها ربطی به تغییرات اقلیمی دارد؟
درست است که تغییرات اقلیم، جهانی است و منطقه ما هم از آن متاثر میشود، اما نمیتوان تمام رخدادهای سیل و توفان، به خصوص سیل و توفانهای اخیر در استان تهران را بهطور قطعی به تغییرات اقلیمی نسبت داد، چون نسبت دادن یک رویداد مجزا به تغییرات اقلیمی دشوار است و شواهد کافی برای اثبات سهم دقیق تغییرات اقلیمی در هر رویداد مجزا وجود ندارد. بنابراین، وقوع توفانهای مجزا را نمیتوان بهطور دقیق به تغییر اقلیم نسبت داد، اما تغییر معنیدار در فراوانی یا شدت و گستره پدیدهها مانند توفان در یک بازه زمانی مشخص نسبت به دورههای مشابه در گذشته را میتوان به تغییر اقلیم نسبت داد. بنابراین، اگر در فصل بهار چند دهه قبل، تعداد توفانهای شدید تهران کمتر بوده و در سالهای اخیر فراوانی یا شدت آنها در شهر تهران افزایش یافته، میتوان وقوع آنها را به تغییر شرایط اقلیمی نسبت داد.
سازوکار وقوع باد و توفانها در شهر تهران غالبا به دلیل این است که این توفانها در منطقهای رخ میدهند که لایههای زیرین جو فاقد رطوبت کافی است و جریانهای پایین سو از پایه ابرهای جوششی که معمولا در بعدازظهر و اوایل شب رخ میدهند، به دلیل کمبود رطوبت با سرعت قابل ملاحظهای با هوای گرم سطوح مجاور سطح زمین جایگزین میشود و به همین دلیل موجب وزش تندباد شدید و توفان میشود. در صورت وجود رطوبت کافی در لایههای زیرین جو، سرعت وزش باد تعدیل میشد و اینگونه گرد و خاک ایجاد نمیکرد. بنابراین به دلیل تشدید خشکی منطقه بر اثر افزایش خشکسالیها و کاهش بارش میانگین در منطقه، وقوع توفان با تندبادهای لحظهای را افزایش داده است. از این نظر میتوان تغییر اقلیم را یکی از عوامل مهم در فراوانی این توفانها در نظر گرفت.
ضمن اینکه ایران از مناطق گرم و خشک دنیاست و از اواخر خرداد و تابستانهای ایران غالبا با هوای گرم و خشک درگیر میشود و وزش توفان گرد و خاک، پدیده معمول این منطقه است و در سالهای خشک تعداد این توفانها به سبب عوامل گفته شده قبلی بیشتر میشود، چون با محیط و سطح خاک خشکتر، رویش گیاهی ضعیفتر بوده و بنابراین، زمینه برای خیزش گرد و خاک مستعدتر است. این عوامل باعث میشود بروز این توفانهای شدید بیشتر باشد چنانکه در بهار امسال شاهد بودیم که هم سرعت وزش باد و هم خیزش گرد و خاک در شهر تهران افزایش پیدا کرد در حالی که حجم زیادی از این گرد و خاک محلی است و از مناطق خارج از استان یا منطقه منتقل نشده است. از ابتدای سال آبی تا اوایل تیرماه امسال مجموع متوسط بارش در استان تهران حدود ۲۵ درصد کمتر از نرمال است و جریان رودخانهها و منابع آبی استان ضعیفتر از شرایط معمول و حجم آب پشت سدها کمتر از میزان نرمال است.
منابع آبی پیرامون استان تهران مثل دریاچه نمک قم، دریاچههای جنوب قزوین و البرز یا دریاچههای محلی کوچک به دلیل کم آبی و خشکی محیط و کاهش میزان رویش گیاهی، غالبا به کانونهای خیزش گرد و خاک تبدیل شدهاند و به همین دلیل امروزه بیش از گذشته با توفانها مواجه هستیم.
یعنی تهران با وجود بارندگیهای سه ماه امسال، باز هم با خطر خشکسالی و کمبود آب مواجه است؟
امسال میانگین بارش در کل کشور نرمال است یعنی بارش متوسط دریافتی کشور برابر با میانگین بارش دریافتی طی سی سال اخیر است، اما در استانهای تهران، قزوین و سمنان، بارشها برای چهارمین سال پیاپی حدود ۲۵ تا ۳۵ درصد کمتر از نرمال است و این کمبودهای سنواتی و با سابقه از حافظه طبیعت پاک نمیشود. وقتی در منطقهای هر سال با ۲۰ تا ۴۰ درصد کمبود بارش مواجه باشیم، اثر این کم بارشی سالانه به تدریج بیشتر بر طبیعت تحمیل و نتایج آن نمایان میشود. بابت تقاضا و مصرف آب، اما با تقاضا و مصرف بیشتر مواجهیم و رشد تقاضا و مصرف آب همچنان وجود دارد که حتی به دلیل افزایش جمعیت و توسعه شهرها و سایر کاربریها روند صعودی دارد که در نتیجه، برداشت آب از منابع زیرسطحی بیش از گذشته و همچنان با شدت ادامه دارد. در نتیجه با فقیرتر شدن منابع زیرزمینی در غالب دشتهای کشور و به خصوص استان تهران مواجهیم. با برداشت بیرویه از منابع آبی زیر سطحی، امروزه یکی از بحرانهای مربوط به تغییر اقلیم و آب، علاوه بر توفانهای گرد و خاک، فرونشست زمین است که بسیاری از مناطق کشور و از جمله جنوب شهر و استان تهران را شامل میشود. با کاهش سطح ارتفاع آب در آبخوانها، ریشه درختان نمیتواند به آب برسد و خشک شدن محیط و از بین رفتن پوشش سبز توسعه مییابد و طبیعت خشکتر میشود. طولانی شدن دورههای خشک و افزایش دما حتی سبب عبور از خشکسالی به خشکی محیط و بیابانی شدن اقلیم منجر میشود. خشکی محیط به این معناست که، چون طبیعت بهطور مداوم کمتر از سهم مورد نیاز نرمال و طبیعی آب دریافت میکند، به تدریج خشکی بر طبیعت چیره شده و خشکی و بیابانی شدن، چهره عام منطقه میشود که نمونهاش مناطق کویری هستند.
این مناطق ممکن است در طول سال به ندرت باران دریافت کنند. استان تهران به لطف مناطق کوهستانی بالادست، بارشهای قابل توجهی دریافت میکند و این بارشها از طریق رودخانههایی مثل رودخانه کرج و جاجرود و طالقان به سمت دشتهای جنوب سرازیر میشود که البته رودخانه طالقان تا پیش از این به سمت سد سفیدرود گیلان میرفت، اما ما چه کردیم؟ برای تامین آب شرب یا آب مورد نیاز صنعت و کشاورزی، در مناطق بالادست سدهای زیادی احداث کردیم که این سدها در سالهای اخیر به دلیل کم بارشی، هیچ وقت پر نمیشوند و درصد زیادی از حجم این سدها، همیشه خالی میماند و در نتیجه، آب کافی برای رهاسازی به سمت دشتها موجود نیست و آب سدها برای مصرف آب شرب ذخیره میشوند.
کمبود آب شرب مورد نیاز و همینطور آب برای کشاورزی و صنعت نیز از سفرههای زیرزمینی در دشتها برداشت میشود. در حالی که میزان برداشت آب بسیار بیشتر از آبی است که از طریق باران یا رودخانهها به عنوان منابع تجدیدپذیر از بالادست به سمت دشتها میآید. بنابراین ناترازی بین برداشت و تامین و تجدید آب در دشتها روز به روز بیشتر میشود که اثر این اتفاق، خشک شدن دریاچهها و تبدیل دریاچهها به کانونهای گرد و غبار و فرونشست زمین است. امروزه وسعت فرونشست دشت قزوین و دشتهای جنوب تهران و البرز، افزایش یافته به حدی که بسیار نگرانیم از اینکه مبادا این فرونشستها منجر به حادثه شده و مثلا باعث شکستگی خط آهن یا شکستگی خطوط انتقال نفت و گاز و آب یا فرونشست اتوبان یا جادهها و حادثه ترافیکی شود.
وقوع سیل صرفا به دلیل تغییرات آب و هوایی نیست و غالب سیلها به دلیل مداخله انسان رخ میدهد. مداخلات انسانی در مناطق کوهستانی پرشیب مانند احداث جادههای متعدد و شهرکسازی در مناطق پرشیب بدون لحاظ کردن خروجی مناسب برای آب در بارشهای سنگین، از بین بردن پوشش گیاهی مناطق کوهستانی و جنگلزدایی یکی از علتهای اصلی وقوع سیل است. بنا بر گزارشها، سیل اخیر مشهد به دلیل تبدیل مسیر آب به خیابان در گذشته و احداث دیوار در مقابل مسیر آب و تجمع آب با بارش شدید و تخریب دیوار رخ داد که متاسفانه حدود ۱۰ نفر هم تلفات داشت. بارش شدید، یک اتفاق طبیعی است ولی اگر همین بارش شدید در منطقهای که دستکاری نشده رخ دهد و آب در مسیر طبیعی خودش جریان پیدا کند، بدون خسارت تخلیه میشود و شاهد این خسارات و تلفات نخواهیم بود.
دلیل وقوع سیل در تابستان ۱۴۰۱ در امامزاده داوود تهران و ایجاد خسارات و تلفات، کانالکشی بدون در نظر گرفتن ظرفیت کانال برای بارشهای شدید بالادست بود. با تخریب سطح زمین و کاهش پوشش سبز، بارش شدید با شستوشوی خاک تبدیل به گلولای میشود و جریان آب چگالتر و قدرت تخریبی بالاتری دارد. وجود سازههایی مثل دیوارهای حائل غیر اصولی در مسیر آب هم مزید بر علت میشود و با تجمع آب پشت این موانع و شکست آنها، سیل در مناطق پاییندست توان تخریبی بیشتری دارد. غالب سیلهایی که در اغلب نقاط ایران و شاید جهان رخ میدهد، چنین دلایلی دارد و غالبا ماحصل دخالتهای ناروا در طبیعت است.
به شکستگی خطوط راهآهن یا لولههای زیرزمینی آب و برق به دلیل فرونشست اشاره کردید. طی سالهای اخیر بارها درباره تهدید جدی فرونشست و شکستگی خطوط راهآهن هشدارهایی مطرح شده، خرداد ۱۳۹۵ شاهد شکستگی خط لوله گاز در منطقه شهران به دلیل فرونشست زمین بودیم و اسفند پارسال هم خط لوله انتقال فاضلاب در اصفهان به دلیل فرونشست زمین و خشک شدن زایندهرود شکست و هشدارهایی هم مطرح است که فرونشست در تهران به سطح اتوبانهای داخل شهر و از جمله اتوبان همت رسیده است.
در حالی که نرخ فرونشست در ایران چند برابر استاندارد جهانی است، با توجه به تراکم ۱۰ میلیون نفری جمعیت ثابت و تردد ۴ میلیون نفر جمعیت سیار در شهر تهران، شرایط پایتخت بابت مخاطرات طبیعی را چطور تحلیل میکنید؟
تهران با تراکم بسیار زیاد جمعیت مواجه است. مجموع جمعیت استانهای تهران و البرز، حدود ۲۰ الی ۲۵ درصد جمعیت کشور است. بنابراین، ما در استان تهران با جمعیتی متراکم در منطقهای بسیار محدود مواجهیم. امروز تهران و کرج، به هم متصلند و میتوانیم تهران و کرج را یک شهر فرض کنیم، چون فاصله بین تهران و کرج با شهرکهای اقماری بسیاری پر شده و تهران تا قلعه حسن خان و شهریار و فردیس و گرمدره و ... گسترش پیدا کرده و اتوبان تهران- کرج، دیگر اتوبان بین شهری نیست، بلکه اتوبان درون شهری محسوب میشود. علاوه بر اینکه مهاجران افغان در شهرکهای اطراف تهران هم جمعیت بسیار زیادی دارند. این تراکم جمعیت با اقلیم طبیعی تهران همخوانی ندارد. میانگین بارش سالانه در استان تهران ۲۸۰ میلیمتر است که با ضرب این عدد در مساحت تهران به حدود ۴ میلیارد مترمکعب میرسیم که حدود ۳ میلیارد مترمکعب از این حجم بارش، تبخیر میشود و حدود یک میلیارد مترمکعب توان آبدهی دارد ولی با توجه به سهم آببری صنعت و کشاورزی و طبیعت و دریاچهها، میبینیم که منابع آبی استان تهران خیلی محدود است و سرانه آب موجود در استان تهران، حتی از آستانه تنش هم کمتر است.
طبق استاندارد جهانی، اگر سرانه سالانه آب برای هر نفر کمتر از ۱۱۰۰ مترمکعب باشد، به آستانه تنش وارد میشود و اگر این سرانه در سال به ۵۰۰ مترمکعب برسد، وارد تنش شدید آب میشود. امروزه در استان تهران سرانه سالانه آب برای هر نفر کمتر از ۵۰۰ مترمکعب است. با چنین شرایطی، مدیریت منابع آب به عنوان یکی از مهمترین منابع طبیعی برای انسان در این کره خاکی بسیار حایز اهمیت است. در استان تهران، بیش از ۵۰ درصد مصارف آب، برای شرب است در حالی که در باقی کشور، میزان مصرف آب شرب کمتر از ۱۰ درصد است. ما در استان و شهر تهران با تنش آبی شدید مواجهیم.
از یک طرف با کاهش بارش و افزایش دما که تقاضای آب را افزایش میدهد و از طرف دیگر با افزایش جمعیت مواجهیم که البته این افزایش جمعیت، نه به دلیل زاد و ولد، بلکه به دلیل افزایش مهاجرت به قصد کسب درآمد یا اشتغال است و منابع آبی این استان، برای این جمعیت کافی نیست. افزایش جمعیت مهاجر و کاهش بارش به دلیل تغییرات اقلیمی، وضع موجود را تشدید میکند به این معنا که منابع آبی استان، هر سال نسبت به سال قبل کمتر میشود.
۱۰ سال قبل، آب سد طالقان به تهران منتقل نمیشد ولی امروز از سد طالقان آب به تهران میفرستند و با این حال باز هم منابع آبی تهران کفاف جمعیت استان را نمیدهد در حالی که افزایش تقاضا برای آب همچنان رشد دارد و شهرکهای اقماری زیادی اطراف پایتخت ایجاد شده و تردد روزانه جمعیت سیار را هم شاهدیم، علاوه بر این هوای تهران هم در فصل سرد سال بسیار آلوده است. تراکم جمعیت در شرایط کم آبی و آلودگی هوا، مشکلات جدی استانهای تهران و البرز است که با توجه به روند تغییرات اقلیمی میتواند با محدودیتهای بیشتری در آینده مواجه باشد. باید برای بهبود وضعیت محیط زیستی و بهبود وضعیت منابع آبی استان، به جایگزینی سیستمهای حمل و نقل کارآمدتر و فراگیر شدن اتومبیلهای برقی به جای اتومبیلهای بنزینی و گازی روی بیاوریم و برای کاهش آلودگی هوا، افزایش استفاده از انرژی خورشیدی و بادی به جای انرژی فسیلی، راهحلهایی است که لازم است اجرا شود.
مشکلات آب و انرژی استان تهران نیازمند راهکار عاجل از سوی بالاترین مقامات اجرایی کشور است تا زندگی در کلانشهر تهران در آینده بتواند به صورت پایدار تداوم پیدا کند. هر انسانی موظف است شرایط را به گونهای مدیریت کند که آیندگان در شرایط بهتری زندگی کنند. فرزندان فردای این سرزمین به هوای خوب، آب سالم و کافی نیاز دارند در حالی که تداوم اقدامات گذشته وضعیت امروز را با شرایط ناپایدارتری در آینده تحویل میدهد.
سالهاست که این اصطلاح در دنیا مطرح شده که به دلیل کاهش منابع آبی، جنگ جهانی بعدی، جنگ آب خواهد بود و آب حتی اهمیتی بیشتر از غذا پیدا کرده است. مصداق مشکلات ناشی از بیآبی را در کشور خودمان شاهدیم؛ خالی شدن روستاها به دلیل خشکسالی، افزایش وسعت فرونشست، افزایش آسیبهای اجتماعی به دلیل رشد حاشیهنشینی. وقتی دنبال مقصر میگردیم میبینیم مقصر همه این اتفاقات، بیآبی و کم بارشی از حدود دو دهه قبل است چنانکه امروز جمعیت بسیاری از روستاها و شهرهای سیستان و بلوچستان، کرمان و خراسان جنوبی در حاشیه ۸ کلانشهر بزرگ زندگی میکنند.
آیا باید از تنش آبی بترسیم؟
اگر بخواهیم به همان رفتارهای قبلیمان ادامه دهیم، بله تنش آبی ترسناک است. اما میتوانیم هوشمندانه روند مدیریت آیندهمان را به گونه دیگری رقم بزنیم. امروز تکنولوژیهای جدید در بخش آب و از جمله کشت گلخانهای و کشت محصولات مقاوم به خشکی و کشتهای فراسرزمینی با رویکرد حفظ اقتصاد کشاورزی و خانواده به کمک انسانها آمده است. آب و کشاورزی را نمیتوانیم از هم جدا کنیم. آب پشتوانه امنیت غذایی است. وقتی در یک منطقه با افزایش جمعیت مواجهیم، امنیت غذایی مهمتر هم میشود. برای غلبه بر مشکلات آتی باید از تکنولوژیها و فناوریها استفاده کنیم تا با آینده پایداری مواجه باشیم و نسبت به پدیدههای مخرب مانند خشکسالی جامعه مقاومتری داشته باشیم. درست است که ایران، کشور نسبتا خشک و کم آبی است ولی مناطقی از سرزمینمان، به دلیل برخورداری از آب کافی، مستعد کشت و بسیار حاصلخیز است. خوزستان و شمال کشور و شمال غرب و دشت مغان، قطبهای کشاورزی هستند ولی متاسفانه در همین مناطق مانند روستاهای شمال کشور و حتی استان تهران، با وجود منابع سرشار آب، به جای توسعه کشاورزی با روشهای مدرن، ویلاسازی و شهرکسازی را توسعه دادهایم و حتی جنگلها به نفع ساخت شهرکهای مسکونی خوشنشین، نابود شدهاند در حالی که این شهرکها غالبا برای استفادههای تفریحی است و مالکان آنها ممکن است یک ماه از سال از آنها استفاده کنند.
اینها نمونههای بینظمی یا سوءمدیریت است که از گذشته شروع شده و ادامه دارد و آثارش را کم و بیش امروز شاهدیم. چنانچه همین روندها ادامه یابند، با روند تغییر اقلیم در خاورمیانه و ایران، آینده بسیار ناخوشایند خواهد بود مگر اینکه رویکردها عوض شود و سیاستهای جدیدی بر مبنای احترام به طبیعت و درک لازم از ارزش اقتصادی و اهمیت آب و خاک در امنیت غذایی را لحاظ کنیم. خاک، نعمت بسیار با ارزش و حتی مهمتر از آب است که متاسفانه بیتوجهیهای سالهای گذشته به خاک، برای آیندهمان بسیار خطرناک شده است. برای مثال، خشک شدن کرمان و سیستان و بلوچستان و توسعه فرونشست در اصفهان را نمیتوان نادیده گرفت. در فلات مرکزی حجم عظیمی از صنایع جانمایی شده که مهاجرت و تراکم جمعیت در فلات مرکزی را در پی داشته است.
فلات مرکزی بهطور طبیعی و از نظر اقلیمی و به دلیل محدودیت منابع طبیعی شرایط لازم برای تداوم پایدار فعالیتها و استقرار چنین حجمی از جمعیت و صنعت را نداشته و امروزه با کمبود منابع مانند آب مواجه است و تاثیر عدم توجه به پتانسیلهای اقلیمی در توسعه را با خشکی تالابها و دریاچهها و افزایش کانونهای گردوخاک و همچنین فرونشستهای متعدد در فلات مرکزی ایران لمس میکنیم. لازم است نوع مدیریت و رفتارمان را در قبال طبیعت تغییر بدهیم و باید اقدامات عاجل هم در جامعه و هم به خصوص در نهادهای حاکمیتی در دستور کار جدی قرار بگیرد.