نشست تخصصی تاثیر فناوریهای نوین در هنر با نگاهی به نمایشگاه نقاشی «هوش مصنوعی» محمد تیتکانلو، با سخنرانی مرتضی گودرزی دیباج، فرزاد زادمحسن، محمود نورایی و محمدعلی سعیدی و با حضور جمعی از اساتید و کارشناسان هنری برگزار شد.
محمدعلی سعیدی هنرمند و مدیر گالری لاله در مورد آثار محمد محمدزاده تیتکانلو در رابطه با هنر و هوش مصنوعی عنوان کرد: کودکی تیتکانلو در خانوادهای سپری شد که همه آرتیست بودند. اصولا افرادی که از ابتدا با سینما و هنرهای نمایشی آشنا میشوند، فضای کافی برای ایدهیابی و خلق آثار هنری دارند و به بانک عاطفی خوبی دست پیدا میکنند. این بانک عاطفی به آنها کمک میکند که در دورههای مختلف بتوانند مجموعههای خوبی را شکل دهند. تنوع موضوعی و بافت خاصی که در آثار هنری تیتکانلو دیده میشود، آن را منحصر به فرد میکند. عقبه دیگری از این هنرمند در حوزه عکاسی، سینما، مجسمهسازی و سایر دغدغهها در ناخودآگاه این هنرمند قابل مشاهده است که مخاطب را به فضای مابعدالطبیعه، فرارزمینیها، آینده و سینمای سوررئالیستی میبرد.
به گزارش خبرآنلاین، وی اضافه کرد: رنگها در آثار استاد تیتکانلو به خوبی پخته شده و میتوان گفت دست خط استاد در این پختگی به وضوح قابل مشاهده است. برخی موجهای تکنولوژیک در ذهنیت هنرمند شکل میگیرد و نمود پیش بینیهای او را در آثارش میبینیم. البته این ویژگی شامل حال همه نمیشود و برخی یک خط را تا پایان عمر ادامه میدهند، اما هنرمندی که از او صحبت میکنیم اینطور نیست و میتوان گفت هر سال زمینه کاری و شیوه اجرای آثار هنری خود را تغییر میدهد.
سعیدی تاکید کرد: استاد تیتکانلو از نوجوانی دست به آچار بوده و هنرمند بودن و توان فنی موجب خلق حجمهایی با خروجی خیلی خوب به دست وی شده است. در آینده نزدیک مجموعههایی از این هنرمند به دست ما میرسد که زینت بخش گالریها و موزههای علاقهمندان خواهد بود.
در ادامه «محمود نورایی» کارشناس و منقد هنری با بیان اینکه هم اکنون ترسها و هراسهایی در مورد هوش مصنوعی و آینده هنر مطرح میکنند، اظهار کرد: نقد هنر، آفرینشهای هنری و جریان کلی هنر در آینده در مجاورت با هوش مصنوعی شاهد تحولاتی خواهد بود. اکنون در ابتدای راه عمومی شدن هوش مصنوعی هستیم بنابراین رویکردهایمان با هراس است.
نورایی ادامه داد: هوش مصنوعی امروز ترسی را به وجود آورده که تاریخ هنر میگوید نباید خیلی از آن بترسیم. اتفاقا این تحولات ممکن است محلی برای زایش هنرهای جدید باشد. در عصر صنعتی و رویکردهای هنر مدرنیستی، دیدیم که صنعت توانست به وسیله دستگاهها بازنمایی کند و عکاسی مبنای این تغییرات بود و پس از این تحول، شاهد زایش هنرهای جدید بودیم. وقتی که عکاسی در عصر صنعتی وارد گفتمان هنری شد، هنرمندان نقاش دوران را وادار به اندیشیدن در مورد گونههای دیگری از هنر کرد. اصلا پس از تولد عکاسی سبکهای گوناگون مدرن همه متاثر از مفاهیمی بازنمایی شده از سمت عکاسی رواج پیدا کردند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه برخی سبکها با سرعت شکل گرفته و استحاله پیدا کرده اند، گفت: همین امر نشان داد که بازنمایی هنر از سوی صنعت، هنر را به دنیای دیگری راهنمایی کرده است. مثلا در دهه ۶۰ میلادی ویدئو به عنوان ابزاری که به صورت عمومی وارد هنر شد، جریانات هنری را دچار دگردیسی کرد و پس از تجربیات هنری با ویدئو، تفکرات تازهای پیرامون هنر شکل گرفت و هنرهای جدید با ظهور ویدئو در هنر معاصر به وجود آمدند. اگر امروز هوش مصنوعی وارد هنر شود هم بازنماییهای تازهای را به ما ارائه خواهد کرد. با همین صورتی که پیش میرود اگر هوش مصنوعی در دسترس عموم قرار بگیرد، قطعا میتواند بازآفرینی تازهای در عرصه هنر رقم بزند.
نورایی تاکید کرد: اگر از این منظر به آثار تیتکانلو نگاه کنیم، شاید بتوانیم این آثار را نوعی تلاشهای هنرمند در بازشناسی عصر خود بدانیم. تاریخ هنر نشان داده در دورههایی، شرایط گذار لازم است و دوران گذار موجب آفرینش هنرهایی میشود که در آینده مورد بازخوانی قرار میگیرد نه امروز.
این منقد هنری عنوان کرد: آثار تیتکانلو و تلاشی که در رابطه با پیوند هوش مصنوعی و هنر دارند، ممکن است در آینده چنین شرایطی را تجربه کنند. در این آثار گرچه آشفتگی از منظر نقاشانه وجود دارد، اما هراسآور نیست و مخاطب شاهد وجوه هراس آوری از آینده در این آثار نیست و این نکته بسیار مهمی است. برخی نشانههای اثر به ما خبر از مواجهه با ناشناختهها میدهد، اما تلاش نقاش حفظ سنت نقاشی است.
نورایی در ادامه اضافه کرد: کاری که امپرسیونیستها در دورانی که دوربین عکاسی به وجود آمد انجام دادند این بود که میخواستند توان خود را بهتر از قبل با رنگ و نورپردازی ویژهتر در آثار و ضربههای تند قلمشان نشان دهد. تلاش هنرمندی مانند تیتکانلو هم ما را به حیات هنر ارجاع میدهد که با همه تهدیدات بازهم به زندگی ادامه میدهد و همیشه پیشروتر از هوش مصنوعی یا هر ابزار تکنولوژیک تازهای است که بعدا به وجود میآید. هنرمند در هر شرایطی، بازنمایی و بازآفرینی میکند و تمدن را با دست ساختههایش میآفریند.
«فرزاد زادمحسن» هنر معمار و عضو فرهنگستان هنر در ادامه در خصوص کلیت مفاهیم مربوط به هوش مصنوعی عنوان کرد: هوش مصنوعی یا هوش ماشین با دادهها و الگوریتم کار میکند و به همین جهت هوش ماشینی دارای ویژگیهای هوش انسانی نیست. در پیوند هنر و هوش مصنوعی در سال ۲۰۲۳ بوریس الداگسن، هنرمند آلمانی، با عکسی تحت عنوان «حافظه مخدوش» به عنوان برنده جایزه جهانی عکاسی سونی شناخته شد، عکسی که بعد اعلام کرد توسط هوش مصنوعی ساخته شده است. پیش از اینکه هنرمند چنین حقیقتی را بیان کند، کسی تفاوت هنر واقعی و هوش مصنوعی را نفهمیده بود. این اتفاق باب بسیاری از بحثها پیرامون هنر و هوش مصنوعی را باز کرد.
وی تصریح کرد: آندرئاس آندرئوپولوس در کتاب هنر در مقام الهیات نقل قولی از پاول فلورنسکی را بیان میکند و میگوید: در دورانی به هنر به این شکل نگریسته میشد که متکلف به مناسک قدسی، مناهج وصول معنوی و تشرف روحانی و ربانی را متکلف است. فلورنسکی میگوید روح هنرمند هنگام خلق اثر هنری از زمین به آسمان عروج میکند. نفس در آنجا از تامل در ذات والاترین سپهر مشحون میشود و ذات حقیقی اشیا را میشناسد. پس هنگامی که از این دانستگی سیراب شد دوباره به قلمرو زمین نزول میکند. در هند و چین باستان نیز کار هنر پرده برافکندن از حقایق اشیا بوده، چیزی که ما در معرفت دینی خودمان نیز داریم و اوج معرفتی پیامبر (ص) این بود که میفرمایند همه چیز را آنچنان که هست به من بنمایان. این اوج تشرف انسان به غایت توحید است.
زادمحسن اضافه کرد: زمانی که هنر به فلسفه هنر تبدیل میشود قداست خود را از دست میدهد بعد از اینکه اصولش در دانشگاهها به همگان آموزش داده شد، به صنعت تبدیل میشود و در دسترس همگان قرار میگیرد.
وی تاکید کرد: در ابتدا برخی ساده لوحانه میگفتند فقط از صنعت و تکنولوژی به عنوان بستر معنای خودمان در هنر استفاده میکنیم، اما نمیتوان اینطور به آن نگاه کرد. تکنولوژی نحوهای از انکشاف حقیقت است. رویکرد آن تجاوزآمیز است و همه چیز در این دوره در حکم منابع است. هایدگر ما را دعوت میکند چشم در چشم ذات تکنولوژی با آن مواجه شویم چرا که تکنولوژی امری خنثی نیست بلکه نحوهای از بودن و فکر است و هوش مصنوعی تجلی رسوخ تکنولوژی در ماهیت حیات انسانی است.
این کارشناس هنر یادآوری کرد: شاخصه مهم آثار تیتکانلو دغدغه مندی و پرسشگری در تعیین نسبت انسان هنرمند با جهان امروز است. در بیش از ۹۰ درصد هنرمندان امروزی چنین دغدغه مندی وجود ندارد. مبدا و مقصد هنرمندان مشخص نیست و نمیدانیم مخاطب آنها کیست؟! واین خلاها را در فرم و پیچیدگیهای فرمالیستی پنهان میکنند. در مواجهه با جهان آثار تیتکانلو تنوع و حداکثر انعطاف بخشی به فرمها و حجمهای خشن در جهت ارائه معناست. چنین ایدهای چالش حداکثری با فرم را میطلبد و تیتکانلو فرم را به حداکثر از نظر قرابت از مفهوم رسانده است. تخیل علمی و فضاهای غریب در آثارش نه تنها برای گفتن سخن نامانوس نیست بلکه به زندگی امروز مرتبط است.
محمد تیتکانلو هنرمند عکاس، نقاش، محقق تاریخ هنر در ادامه با بیان اینکه هنر بازتاب تمدن نوین است، گفت: اگر هنرمند بخواهد گذشته را تکرار کند اتفاقی نمیافتد و اگر از نشانها و المانهای گذشته بهره میبرد به این دلیل است که آنها از منظر عمومی شناخته شده اند. هنرمند پدیدهای ساکن نیست و حرکتش با تکنولوژی امروزی شتابان پیش میرود. برخی مانند من به دهکده جهانی هنر اعتقاد دارند. ما نمیتوانیم از عناوینی که در هنرهای جهان گذاشتهاند فرار کنیم و اینجاست که باید چاره اندیشی کنیم و ببینیم بر هنر تسلط داریم؟
وی افزود: در خصوص هنر و هوش مصنوعی اگر افراد جمع شوند بحثهایی شکل میگیرد و میتوانیم با جلوههای بصری مناسب در این مواجهه آشنا شویم. امروز هر کسی راه خودش را میرود و هنوز به جمعبندی در این موضوع نرسیدهایم. ما هنرمندان جهانی شناخته شده داریم، اما کافی نیست. حیطه زیباییشناسی وارد بعد جدیدی شده و تعریف هنر نیز متحول شده است. مسئله هنر و و زیباییشناسی هم دیگر امروز از هم جدا شده است. این جدایی یک باید است و ضرورت دنیای امروز است.
تیتکانلو یادآوری کرد: من هنرم را بر پایه همین ایدهها بنا میکنم و ترکیب علم و هنر از گذشته مورد توجه من بوده است. امپرسیونیستها و حتی پیکاسو نیز تحت تاثیر علم و دوربین عکاسی بود و حالا ما با یک تکنولوژی جدید هوش مصنوعی مواجه هستیم و میتواند مشابه تجربه امپرسیونیستها با دوربین عکاسی باشد.
وی گفت: فرهنگ تخیل علمی در ایران یک کمبود است. جوانان و دانشمندان ما با تخیل علمی خارجی مواجه هستند و حس میکنند ما نمیتوانیم در حالی که اینطور نیست. من هم در این مسیر ایدههایی داشتم که وزارت ارشاد نتوانست با من کار کند.
در ادامه نشست مرتضی گودرزی دیباج استاد دانشگاه، نقاش، منتقد و پژوهشگر هنری با اشاره به روح هنر در جهان هستی، با بیان اینکه خداوند در قرآن که مانیفست خودش را ارائه داده ابتدا سراغ پستترین در عالم یعنی گلی بیارزش میرود، افزود: در واقع کار هنر خدا شرف بخشیدن به ماده است. بعد مهندسی پیکره انسان را پی میگیرد؛ این درحالی است که سراغ محتوا و موضوع و روح ما نمیرود. در واقع به ما میآموزد ابتدا ساختار و کالبد ما برای اینکار باید زیبا و محکم آفریده شود و این اصل در کار هنری هم جواب میدهد. وقتی خدا کالبد را به بهترین شکا آفرید به انسان روح میدهد و در واقع موضوع و مفهوم بشری را به او میدمد و به خودش هم تبریک میگوید. هنر خدا میآموزد که باید کار هنری را مهندسی کرد.
این استاد هنرمند با اشاره به پیشگوییهای صورت گرفته در خصوص آینده هنر و تکنولوژیهایی مانند هوش مصنوعی افزود: هوش مصنوعی دادههایی که وجود دارد را براساس آنچه انسان میگوید جمعآوری و خلقی صورت میگیرد. پس باز هم در این کار یک طرف قضیه انسان است. انسان نسبت به تعهدات اجتماعی مسئول است چه هنرمند باشد چه نباشد. البته این مسئولیت هم حوزه دارد. اگر صرفا روایتگر وقایع باشد خبرنگار است و خبر اول را داده است و در مرحله بعد باید بگوید در قبال وقایع چه باید کرد و مسئولیتها چیست؟.
وی ادامه داد: مسئولیت اجتماعی ما در عالم هنر مطرح میشود پس نقد میکنیم هرچند که ما نقد هنر نداریم و کلا نقد هنر در کشور تعطیل است. همه میترسند نقد کنند؛ بنابراین مسئولیت اجتماعی در عالم هنر نیاز به بازتعریف دارد و برای این هدف باید روی هنر، کار علمی کرد.
گودرزی دیباج ضمن بیان اینکه هوش مصنوعی امروز ما را میترساند و هنرمندان هم فکر میکنند این تکنولوژی جای آنها را خواهد گرفت، گفت: در حالی که هوش مصنوعی میتواند دستیار هنرمند باشد و فعلا جای هنرمند را نخواهد گرفت. بسیاری از هنرمندان در شرایط جدید نگرانی اقتصادی دارند، اما نباید نگران بود چراکه همچنان هنر اصیل مهم است.
وی خاطرنشان کرد: خداوند در بشر تشخص انسانی قرار داده و هر فردی با دیگری متفاوت است و همین تشخص انسانی و تفاوتها اگر در کار هنری باشد جلوی نگرانیها را میگیرد. تا زمانی که اصالت هر اثر هنری مهم باشد که خوشبختانه هنوز مهم هست، هنر همراه با تشخص انسانی هر هنرمند خریدار دارد. در این وضعیت هوش مصنوعی رقیب انسان نخواهد بلکه همراه و دستیار است. امروز مهم است که چگونه از هوش انسانی و کمک آتلیه هوش مصنوعی برای خلق اثر استفاده کنیم. اگر چنین امکانی را میکل آنژ، رافائل و… داشتند، اتفاقات فوق بشری رخ میداد. آنها فقط قوه تخیل خود را داشتند و نهایتا در آتلیه هنرمندان معاصر خود میچرخیدند و یا از مجسمههای قدیمیتر کپی میکردند.
در ادامه گودرزی دیباج عنوان کرد: هوش مصنوعی فقط یک بستر است و هیچ سبکی هنری محسوب نمیشود بجای نگرانی از رقیب شدن هوش مصنوعی بیشتر باید نگران افزایش تنبلی و بیسوادی در عالم هنر بود. افراد بسیاری هستند که میخواهند یک شبه هنرمند شوند و در داوری هم نمیتوان راحت شیادی در هنر را فهمید. خطرات اصلی در مواجهه هنر و هوش مصنوعی همین موارد است و باید مراقب آن بود.