اگر کاستنر توانسته با وجود نقدهای منفی فیلم سهساعته وسترن خود را در کن به نمایش بگذارد، مشخص است که این ژانر همچنان در سینما جایگاه خود را دارد.
اگر به فیلمهای محبوب سال ۲۰۲۴ نگاه کنیم، باید بگوییم که ژانر وسترن هنوز زنده است.
به گزارش روزیاتو؛ امسال، کوین کاستنر اولین فیلم از مجموعه افق (Horizon) را که خودش کارگردانی کرده بود، در جشنواره کن به نمایش گذاشت. این فیلم سه ساعته، با سرمایهگذاری شخصی کاستنر ساخته شد.
اگر کاستنر توانسته با وجود نقدهای منفی فیلم سهساعته وسترن خود را در کن به نمایش بگذارد، مشخص است که این ژانر همچنان در سینما جایگاه خود را دارد.
فیلمهایی مانند بیشه (The Thicket)، آخرین توقف در شهرستان یوما (The Last Stop in Yuma County)، مردهها صدمه نمیبینند (The Dead Don’t Hurt)، مهاجران (The Settlers) و جای استخوانها (Place of Bones) باعث افزایش توجه و محبوبیت دوباره ژانر وسترن شدهاند.
آنچه که این فیلمها را از فیلمهای وسترن قدیمی متمایز میکند، فقط کیفیت بالای تولید آنها نیست؛ بلکه دیدگاه جدیدتر این فیلمهاست. دیدگاههای واقعگرایانهتر نسبت به مهاجران، در دوران بازنگری ژانر وسترن در اواخر دهه ۱۹۶۰ به فیلمها راه یافتند.
اما چرا سال ۲۰۲۴ سال خوبی برای ژانر وسترن بوده است؟ این موضوع چه چیزی درباره علاقه ما به داستانهای قدیمی از نبرد میان خیر و شر میگوید؟ آیا نشانههایی از احیای دوباره این ژانر وجود دارد
عناصر اصلی ژانر وسترن، یعنی نبرد میان خیر و شر، هنوز هم در بخش عمدهای از فیلمهای امروزی دیده میشوند. شاید این مفاهیم به شکلهای پیچیدهتری ارائه شوند، اما ریشههای وسترن همچنان در سینمای معاصر حضور دارند.
برخی فیلمها مانند اگر سنگ از آسمان ببارد (Hell or High Water) و رودخانه ویند (Wind River) از تیلور شریدان نمونههای آشکارتری از یک داستان وسترن مدرن هستند. حتی فیلمی ابرقهرمانی مثل لوگان (Logan) میتواند با فیلم وسترن شین (Shane) مقایسه شود. در لوگان شخصیتها بخشی از فیلم شین را تماشا میکنند که نشاندهنده این مقایسه تعمدی است.
در فیلمهایی مثل اگر سنگ از آسمان ببارد، رودخانه ویند و لوگان، شخصیتهای کابوی وسترن به افرادی تبدیل شدهاند که یا به دنبال عدالت هستند یا در آخرین روزهای زندگی خود به سر میبرند.
این همان نوع شخصیتهایی است که در فیلمهای دهه ۱۹۶۰ مانند مردی که لیبرتی والانس را کشت (The Man Who Shot Liberty Vallance) و روزی روزگاری در غرب (Once Upon a Time in the West) دیده میشود؛ فیلمهایی که جزء آثار تاریکتر این ژانر به حساب میآیند.
این ژانر شاید جدیدتر شده باشد، اما اصول اساسی آن بدون اینکه حذف شوند، تغییر شکل دادهاند.
وسترنهای قرن بیستویکم، مانند افق کاستنر، از این مزیت برخوردارند که نگاهی تاریخیتر و دقیقتر به وقایع داشته باشند؛ چیزی که فیلمهای دوران اوج این ژانر از آن بیبهره بودند.
امروزه با استفاده از تکنیکهای مدرن فیلمسازی و سلیقه مخاطبان معاصر که علاقهمند به نمایش پیچیدگیهای اخلاقی در شخصیتها هستند، میتوانیم نگاه جامعتر و دقیق تری به آن دوره تاریخی داشته باشیم.
فیلمهای وسترن ۲۰۲۴ اهداف متفاوتی نسبت به آثار دهه ۲۰۱۰ دارند. امسال، سالی غیرقابل پیشبینی برای فیلمها بوده است. مثلا فیلمی با بودجه نسبتاً کم میتواند در شبکههای اجتماعی سر و صدای زیادی به پا کند، مانند فیلم لنگدرازها (Longlegs).
یا اینکه درست زمانی که مردم فکر میکردند پیکسار به پایان راه رسیده، با انتشار درون و بیرون ۲ (Inside Out ۲) موفق به کسب یک میلیارد دلار درآمد شد. امسال، ژانر وسترن به شکل غیرمنتظرهای از این فضای سینمایی بهره برده است.
این مسئله میتواند نشاندهنده یک میل جمعی برای تغییر باشد. اگرچه فیلم ددپول و ولورین (Deadpool & Wolverine) در باکس آفیس با موفقیت مواجه شد، هنوز مشخص نیست که آیا این فیلم توانسته نظر مخاطبان را درباره فیلمهای ابرقهرمانی تغییر دهد یا خیر. این امر نشان میدهد که این ژانر ممکن است رو به افول باشد و ژانر وسترن دوباره محبوبیت قبلی اش را پیدا کند.