رژیم بعث عراق در دوره ۸ ساله جنگ خود علیه ایران برای ارتکاب جنایت از همه ابزارها و رابطهها، ازجمله گروهک تروریستی منافقین استفاده کرد.
به گزارش میزان، رژیم بعث عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ تجاوز نظامی را به ایران با توهم اشغال بخشهایی از خاک کشورمان آغاز کرد؛ جنگی که صدام در ادامه آن با آگاهی از سراب توهمهایش، دست کمک و همکاری به سوی دشمنان ایران دراز کرد.
رژیم بعث گذشته از کشورهای معاند ایران که به جنگ از پیش شکستخورده صدام علیه کشورمان بهعنوان فرصتی برای پیش بردن روند خصومت مینگریستند، دست به همکاری با گروهک تروریستی منافقین زد.
همکاری رژیم بعث و گروهک تروریستی منافقین در جنگ هشت ساله علیه ایران تلاشی هماهنگ و البته شکستخورده ازسوی هویتهای تروریستی بود که در دشمنی و عناد با ایران وجه اشتراک داشتند.
این همکاری شوم برای رژیم بعث به حدی بود که صدام شخصا با مسعود رجوی، سرکرده گروهک تروریستی منافقین در این باره دیدار و گفتگو و مقامهای بلندپایه ارتش عراق را به همهگونه همکاری با این گروهک ملزم میکرد.
اگرچه مزدوری مشخصه شناختهشده گروهک تروریستی منافقین است، اما نمیتوان از چشمداشت صدام به این گروهک آواره برای دستیابی به اهداف موهوم ضدایرانی غفلت کرد؛ چراکه منافقین در تحریک صدام برای دست زدن به اقدام علیه ایران نقش غیرقابل کتمان و انکاری داشتند.
واقعیت این است که صدام با در نظر داشتن رابطهای که ۲ دهه عمر داشت، از زمان پناه دادن به گروهک تروریستی منافقین پس از فرار آنها از کشور درپی مقابله جمهوری اسلامی ایران با اقدامهای تروریستی این گروهک، اهداف خاصی را دنبال میکرد؛ از این منظر، غصب زمینهای عشایر عراقی در استان دیاله ازسوی صدام و دادن آن به منافقین در سال ۱۳۶۵ که به تاسیس اردوگاه فرقه جنایتکار منافقین با نام اشرف منجر شد، یک اقدام حمایتی ازسوی او برای پناه دادن به جمعی تروریست آواره و درجنگ با کشور خودشان نبود.
همانطور که مسعود رجوی، سرکرده گروهک تروریستی منافقین در اشرف به توهم قدرت خود پروبال میداد، صدام برای بهرهکشی بیشتر از این گروهک تلاش میکرد.
براساس اسناد و ویدیوهایی که درپی سرنگونی صدام به دست آمدند، نمایندگان گروهک تروریستی منافقین بارها با مقامهای ارشد دستگاه امنیتی صدام دیدار و گفتگو کردند؛ دیدارهایی که در نهایت به مزدوری رسمی منافقین برای حزب بعث منجر شد.
منافقین طی این دیدارها پذیرفتند که به ازای دریافت چند بشکه نفت، اطلاعاتی را از جبهههای جنگ به دست آورده و آنها را در اختیار بعثیها قرار دهند؛ تلاش منافقین برای به دست آوردن اطلاعات یادشده سبب شد تا همکاری آنها با بعثیها وارد مرحله جدیدی شود؛ ایجاد رعب و وحشت در داخل کشور از طریق انجام اقدامهای تروریستی و ایجاد فضای روانی و شایعهپردازی را میتوان نمونهای از این اقدامها نام برد.
شکستهای پیدرپی در محقق کردن توهمهای ضد ایرانی در جبهههای جنگ، صدام و رجوی را در توهم قدرت همراه کرد؛ در حالی که رجوی بهاصطلاح ارتش آزادیبخش در اشرف را برای محقق کردن توهمهای ضدایرانی خود از طریق دست زدن به اقدامهای تروریستی تشکیل میداد، صدام به فکر استفاده از توان محدود آنها بهعنوان پیادهنظام برای عملیات در داخل خاک ایران افتاد.
نتیجه این فکر، عملیاتهای ادعایی و شکستخورده آفتاب در ۸ فروردین ۱۳۶۸ با هدف تصرف فکه، چلچراغ در ۲۸ خرداد ۱۳۶۷ با هدف تصرف تهران و فروغ جاویدان در ۳ مرداد ۱۳۶۷ بود.
گروهک تروریستی منافقین یا همان ستون پنجم رژیم بعث عراق در ایام جنگ علیه ایران دست به خیانتهای نظامی و غیرنظامی متعددی علیه کشورمان زد.
شاداب عسگری، پژوهشگر و نویسنده تاریخ معاصر و دفاع مقدس، با اشاره به اینکه گروهک تروریستی منافقین از زمان پیروزی انقلاب اسلامی جنایتهای مختلفی را علیه کشورمان انجام داد، گفت: از سال ۱۳۶۱ بعد از عملیات محرم، عملیات والفجر مقدماتی برگزار شد و متاسفانه نتایج مورد نظر را نداشت؛ بعدها متوجه شدیم که منافقین اطلاعاتی را به طرف عراق داده بودند؛ از همان سال تا پایان جنگ تحمیلی اینها تمام قد در خدمت صدام بودند و دست به ترورهای داخلی و بمبگذاری کردند.
این کارشناس تاریخ معاصر با اشاره به اینکه منافقین هیچ تعلق خاطری به ایران ندارند، بیان کرد: کاری نبود که منافقین برای صدام انجام ندهند؛ ابعاد جنایتهای منافقین بسیار گسترده است؛ این گروهک همچنین در عراق عملیات مروارید را علیه کردهای عراقی انجام داده و قتلعامی هولناک را به راه انداختند.
با در نظر داشتن همه موارد پیشگفته، رابطه صدام و گروهک تروریستی منافقین در جنگ تحمیلی یک رابطه یکسویه و تکبعدی نبود.
بررسی این رابطه از دیدگاههای مختلف قابل بررسی است، اما مهمترین منظری که میتوان برای بررسی این رابطه به آن توجه کرد، این است که منافقین به ازای دریافت پول اقدام به مزدوری برای صدام کردند و صدام برای فرار از شکست دست همکاری به سوی منافقین دراز کرد.