بازیگری که به عنوان یکی از نمادهای پرده نقرهای ایتالیا و جهان شناخته میشود ۹۰ ساله شد.
به گزارش مهر، سوفیا لورن طی دههها بازی در سینما از ایفای نقشهای مختلف؛ از نقش مادری در دوران فاشیسم ایتالیا تا فیلم برنده جایزه اسکارش در نقش مادری که از وحشت دوران جنگ فرار میکند و بازی در کمدیترین فیلمها، غافل نشده است.
گاردین برای گرامی داشتن ۹۰ سالگی این بازیگر، ۲۰ فیلم از بهترین فیلمهای وی را ردهبندی و معرفی کرده است.
چهاردهمین و آخرین همکاری لورن با مارچلو ماسترویانی یک فیلم طنز از دنیای مد است که لورن برای بازی در آن جایزه گلدن گلوب دریافت کرد.
آخرین فیلم چارلز چاپلین به عنوان کارگردان (و بازیگر نقشی کوتاه در فیلم) و اولین فیلم رنگی او، فیلم موفقی در گیشه نبود و حضور مارلون براندو هم کمکی به آن نکرد. اما حضور لورن در نقش یک کنتس بیتابعیت روسی که در کابین کشتی زندگی میکند، به یادماندنی است. چاپلین در زمان ساخت فیلم ۷۸ ساله بود و در این فیلم نقش کمرنگ یک پیشخدمت کشتی را ارایه کرد.
یک فیلم کمدی با بازی والتر ماتائو و جک لمون و لورن. هر سه بازیگر در کمدیهای بهتری بازی کرده اند، اما آنها نماد هستند و میتوان از تماشای این فیلم هنوز لذت برد.
لورن در این اقتباس ناموفق از نمایشنامه جورج برنارد شاو، نقش ثروتمندترین زن جهان را بازی میکند، اما در کنار یک پزشک نوع دوست با بازی پیتر سلرز با چهره قهوهای مخاطب را جذب میکنند.
لورن در صحرا با جان وین همراه است تا به عنوان راهنما کمک کند تا یک شهر گمشده را پیدا کند. داستان ماجراجویی کارگردان، اما مدتها قبل از تمام شدن قدرت شخصیتهایش تمام میشود.
کری گرانت و لورن در این فیلم در کنار هم بازی کردهاند.
در این وسترن کوچک، اما رنگارنگ، لورن در نقش بازیگری ظاهر شده که با گروه تئاتری که متعلق به آنتونی کوئین است، در غرب قدیم در حال سفر است. تهیه کننده فیلم کارلو پونتی همسر مشهور سوفیا لورن بود.
در این کمدی رمانتیک کلارک گیبل در فیلم ماقبل آخرش، در نقش یک وکیل آمریکایی بازی کرده که متوجه میشود برادر فقیدش پسری هشت ساله دارد که اکنون توسط خالهاش (لورن) در کاپری نگهداری میشود. رنگ محلی و فضاهای رمانتیک ماههای میتا سپتامبر هنوز تماشایی است. لورن برای این فیلم نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن فیلم موزیکال یا کمدی شد و جایزه هنریتا را دریافت کرد.
لورن از دوران بازنشستگی بیرون آمد تا در این درام به نویسندگی و کارگردانی پسرش، ادواردو پونتی، نقش یک بازمانده هولوکاست و یک کارگر سابق جنسی را ایفا کند که در یکی از بندرهای جنوب ایتالیا مهدکودک دارد. او با یک بچه خیابانی ۱۲ ساله سنگالی که کیف او را میدزدد پیوند میخورد. این فیلم با اقتباس از رمان رومن گاری ساخته و لورن برای آن بهترین بازیگر زن جایزه دیوید دی دوناتلو معادل اسکار ایتالیا شد.
اولین فیلم انگلیسی زبان لورن، که در آن او نقش یک غواص اسفنجی یونانی را بازی میکند که مجسمهای باستانی را پیدا میکند و بین یک باستانشناس اخلاقگرا و یک کلکسیونر هولناک درگیر میشود. این اولین محصول هالیوودی بود که در یونان فیلمبرداری شد.
لورن و ماسترویانی دوباره در یک ملودرام رمانتیک با هم جلوی دوربین میروند، اما نه برای مدت طولانی! افسوس که جنگ جهانی دوم است و ماسترویانی به جبهه روسیه اعزام میشود. وقتی جنگ تمام میشود، لورن در سراسر اتحاد جماهیر شوروی به دنبال او میگردد و در نهایت برنده جایزه دیوید دی دوناتلو ایتالیا میشود.
مانند بسیاری از کهنه سربازان هالیوود در دهه ۱۹۷۰، لورن هم بخشی از یک گروه پرستاره در یک فیلم ژانر فاجعه شد. او و همسر سابقش (با بازی ریچارد هریس) مسافران قطاری اروپایی هستند که یک مرد مسافر آلوده به طاعون مرگبار هم در آن است. نه تنها قطار آنها با سرعت به سمت یک مسیر خطرناک میرود، بلکه بالادستیها هم نمیخواهند مسافران از این حادثه جان سالم به در ببرند.
در یک سناریوی الهام گرفته از ادوارد گیبون (که بخشی از آن در فیلم «گلادیاتور» بازیافت شده است)، لورن نقش دختر مارکوس اورلیوس را بازی میکند که به محبوبش (استفان بوید) میپیوندد تا امپراتور مستبد کومودوس (کریستوفر پلامر) را سرنگون کنند.
استنلی دانن در این فیلم جاسوسی لورن تقریباً به تنهایی باعث میشود که این فیلم شیک انگلیسی ارزش دیدن داشته باشد. گریگوری پک دیگر بازیگر فیلم است.
ویلیام هولدن نقش یک کاپیتان یدککش کانادایی را بازی میکند که ماموریت انتحاری نجات کشتیرانی از زیر قایقها در جنگ جهانی دوم را بر عهده دارد. مانند اسلاف کشته شده خود، او به آپارتمان یک مهاجر سوییسی با بازی لورن پناه میبرد.
در این کمدی عاشقانه، لورن در نقش محبوب یک تاجر بدبین (ماسترویانی، به نوعی این شخصیت نفرتانگیز را دوست داشتنی میکند) بازی کرده که تا زمانی که او وانمود میکند در حال مرگ است، نمیتواند رابطهشان را جدی بگیرد. لورن برای بازی در این فیلم نامزدی اسکار را کسب کرد.
در اولین فیلم حماسی آنتونی مان، لورن نقش چیمن را بازی میکند، که ازدواجش با قهرمان قرن یازدهمی (چارلتون هستون) زمانی که پدرش را در یک دوئل میکشد، شروعی دشوار دارد، اما آنها آشتی میکنند و او در نهایت رواقی نجیبانه را در حالی که شوهرش سوار بر افسانهها میشود، تاب میآورد.
لورن و ماسترویانی بار دیگر در نقش یک زوج ایتالیایی در این فیلم کمدی که برنده اسکار بهترین فیلم خارجی و بفتا شد، ظاهر شدهاند. لورن جایزه دیوید دی دوناتلو را هم برای این فیلم دریافت کرد.
درام نئورئالیستی دوران جنگ دسیکا، اقتباسی از رمانی از آلبرت موراویا، اما بر اساس وقایع واقعی وحشتناک، به لورن یکی از غنیترین نقشهای حرفهایاش را میدهد و جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را برای او به ارمغان میآورد و وی را برنده بفتا، جایزه جشنواره کن، حلقه منتقدان نیویورک و دیوید دی دوناتلو میکند. او نقش مادری را بازی میکند که همراه دخترش از بمباران رم توسط متفقین فرار میکند، اما بدتر از آن در راه است و یک داستان دلخراش از بقا پیش روست. ژان پل بلموندو دیگر بازیگر این فیلم است.
فیلمی با رنگ مایه قهوهای از دوره فاشیسم که داستانش در سال ۱۹۳۸ اتفاق میافتد. در جریان دیدار دولتی هیتلر از رم، لورن نقش یک زن خانهدار پرکار را بازی میکند که شوهر و ۶ فرزندش با همسایههایشان برای تماشای رژه رفتهاند و آپارتمان خالی است و جز یک گوینده رادیویی (ماسترویانی) که در انتظار اخراج است، کسی در آپارتمان نیست. این دو به روشی بعید به هم پیوند میخورند و یکی از بهترین زوجهای سینما را در اوج بازی خود خلق میکنند. فیلم کاندید بهترین فیلم خارجی زبان و بازیگر مرد در جشنواره اسکار و برنده بهترین فیلم خارجی از جشنواره سزار شد و جایزه بهترین کارگردانی و بازیگر زن (سوفیا لورن) را از جوایز دیوید دی دوناتلو کسب کرد.
سوفیا لورن زاده ۲۰ سپتامبر ۱۹۳۴ و یکی از آخرین ستارگان مشهور بازمانده از عصر طلایی سینمای هالیوود و تنها شخص زنده فهرست انستیتوی فیلم آمریکا است. جایزه اسکار افتخاری و جایزه گلدن گلوب سیسیل بی. دمیل، جایزه شیر طلای افتخاری ونیز، سزار و خرس برلیناله همه برای گرامیداشت این بازیگر به وی اهدا شدهاست.