پایان جنگ سرد تغییرات بزرگی در استراتژیهای نظامی جهانی، اولویتهای اقتصادی و نوآوریهای تکنولوژیک به همراه داشت که ماهیت جنگهای پستمدرن را شکل دادند. یکی از مهمترین تغییرات، کاهش نقش دولت در مدیریت مستقیم تحقیقات دفاعی و تولیدات نظامی بود که به شرکتهای بخش خصوصی امکان داد نقشی برجسته در این حوزه ایفا کنند. این تغییر باعث شد نوآوریهای نظامی بهسرعت در اقتصاد غیرنظامی ادغام شوند و پویایی عملیات جنگی را متحول کنند.
در طول جنگ سرد، دولتها بهویژه در ایالات متحده محرکهای اصلی نوآوریهای دفاعی بودند و تکنولوژیهایی پیشگامانه مانند رادار، موتورهای جت و اینترنت را تولید کردند. با این حال پس از جنگ سرد، هزینههای دولتی در زمینه دفاع کاهش یافت و شرکتهای خصوصی هم در توسعه فناوریهای دفاعی و هم در توسعه فناوریهای غیرنظامی پیشگام شدند. تجاریسازی فناوریهای نظامی منجر به کاربرد گستردهتر آنها در صنایع غیرنظامی شد و به افزایش استفاده از فناوریهای پیشرفته در زندگی روزمره انجامید.
به گزارش تجارت نیوز، با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی، شکل درگیری هم دستخوش تغییر شد. تغییراتی بنیادین که شاید مفهوم جنگ اولیه را دگرگون کرده باشد. با این حال، هوش مصنوعی یکی از جدیدترین فناوریهاییست که احتمالا در جنگها مورد استفاده قرار گیرند. مطلبی که باقی میماند شکل استفاده از این ابزار پیشرفته و انقلابی است.
در طول زمان عوامل متعددی دست به دست یکدیگر دادند تا این تغییر به مرحله ظهور برسد. یکی از این عوامل ظهور شرکتهای خصوصیای بود که توسعهدهنده شکل نظامی تکنولوژیک به حساب میآمدند.
یکی از تحولات مهم پس از جنگ سرد، ظهور شرکتهای نظامی خصوصی (PMCs) بود. این نهادها زمانی پدیدار شدند که دولتهای غربی شروع به برونسپاری وظایف نظامی به بخش خصوصی کردند. کاهش بودجههای دفاعی منجر به ایجاد ارتشهای کوچکتر شد که به طور فزایندهای به نوآوریهای تکنولوژیک مانند موشکهای هدایتشونده دقیق، پهپادها و سیستمهای نظارتی متکی بودند. ارتشهای کوچکتر و متمرکز بر فناوریهای پیشرفته، خدمات لجستیکی، تاکتیکی و حتی رزمی را به شرکتهای نظامی خصوصی واگذار کردند و مدلی ترکیبی از جنگ را ایجاد کردند که مرزهای بین قدرت نظامی خصوصی و دولتی را مبهم ساخت.
جنگ اول خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ نشان داد چگونه فناوری میتواند جنگ را متحول کند. نیروهای نظامی غربی توانستند از سلاحهای هدایتشونده دقیق، ماهوارهها و سیستمهای ارتباطی پیشرفته استفاده کنند تا دشمنانی را که از نظر فناوری کمتر تجهیز شده بودند شکست دهند. این منجر به تغییر در استراتژی نظامی شد که اغلب به عنوان «انقلاب در امور نظامی» (RMA) شناخته میشود. جایی که تمرکز از استقرار گسترده نیروها به استفاده از سلاحهای پیشرفته و حملات دوربرد تغییر یافت.
پیشرفتهای تکنولوژیک به کشورهای غربی اجازه داد به جنگی بپردازند که برخی از تحلیلگران آن را «جنگ بدون خطر» مینامند. در حالی که اهداف میتوانند با کمترین خطر برای سربازان نابود شوند. کمپین بمباران ناتو علیه صربستان در سال ۱۹۹۹ نمونهای از این روند بود. توانایی وارد کردن ضربات ویرانگر بدون به خطر انداختن سربازان در مرکز توجه سیاستگذاران و ارتشها قرار گرفت، بهویژه در دورهای که جنگها به طور فزایندهای با ملاحظات سیاسی و اقتصادی هدایت میشدند تا تهدیدات وجودی.
با وجود پایان جنگ سرد مجتمع نظامی-صنعتی (MIC) همچنان به بقای خود ادامه داد و حتی در دوران پس از جنگ سرد تکامل یافت. محققانی مانند دیوید کین استدلال کردهاند که تمرکز مداوم بر درگیریهای نظامی، به عنوان یک عملکرد اقتصادی قدرتمند خدمت میکند. ادغام فناوریهای نظامی در صنایع غیرنظامی، همراه با افزایش استفاده از هوش مصنوعی، رباتیک و سیستمهای بدون سرنشین، فرصتهای اقتصادی جدیدی را برای پیمانکاران دفاعی و شرکتهای فناوری ایجاد کرد. علاوه بر این، مداخلات نظامی پس از ۱۱ سپتامبر و عملیاتهای ضد شورشی، تقاضا برای فناوریهای پیشرفته نظامی را افزایش داد.
در آینده پیشرفتهای تکنولوژیک ناشی از انقلاب صنعتی چهارم نقش حیاتی در شکلگیری آینده جنگها ایفا خواهند کرد. نوآوریهایی مانند هوش مصنوعی (AI)، محاسبات کوانتومی و یادگیری ماشین در حال تغییر استراتژیهای نظامی هستند. هوش مصنوعی به مرحلهای رسیده است که اکنون در هر دو حوزه شناختی و فیزیکی انسانها را به چالش میکشد و به ماشینها این امکان را میدهد که وظایف پیچیدهای مانند تصمیمگیری و حل مسائل در میدان نبرد را انجام دهند. ادغام سیستمهای دیجیتال، بیولوژیکی و فیزیکی در حال ایجاد امکانات جدیدی برای جنگ است. وقتی که انسانها و ماشینها ممکن است در کنار هم بجنگند؛ یا حتی در مقابل یکدیگر.
در این آینده نیروهای متعارف به طور فزایندهای در محیطهای خودکار عمل خواهند کرد و هوش مصنوعی و رباتیک نقش بیشتری را ایفا خواهند کرد. ماشینها میتوانند سربازان انسانی را تقویت کنند یا در برخی از سناریوهای جنگی به طور کامل جایگزین آنها شوند. این آینده با برنامههایی مانند «استراتژی سوم افست» ارتش ایالات متحده در حال تحقق است که بر توسعه سیستمهای خودمختار و هوش مصنوعی برای حفظ برتری نظامی تاکید میکند.
چشمانداز جنگهای پستمدرن با ترکیب منافع دولتی و خصوصی تحت تاثیر پیشرفتهای تکنولوژیک که در دوران جنگ سرد آغاز شد و پس از آن شتاب گرفت مشخص میشود. شرکتهای نظامی خصوصی و فناوریهای پیشرفته نقش مهمی در شکل دهی به شیوههای جنگ ایفا میکنند. انقلاب صنعتی چهارم با تمرکز بر هوش مصنوعی و سیستمهای متصل احتمالاً تاثیر عمیقی بر جنگهای آینده خواهد گذاشت و نهتنها ماهیت درگیریها، بلکه نقش دولت در حفظ امنیت را نیز متحول خواهد کرد.
در دنیایی که خاستگاه جنگ و درگیری در آن بحثی مفصل و چهبسا بینتیجه باشد، پیشرفت جنگافزارها جنگطلبی را به هر بهانهای تقویت میکند. چرخهای که بارها و بارها در تاریخ تکرار شده است، این بار هم نشانههایی برای آنچه که در پرده بعدی اتفاق خواهد افتاد را برای حضار به جا گذاشته است؛ بنابراین زندگی در زمانی آشفته و پریشان، اولین بار نیست که اتفاق میافتد و شاید آخرین بار هم نباشد. در دورانی که از شمشیر و جنگآلات و سلاحهای سرد برای نبرد و رویارویی استفاده میشد، منشاء جنگ و درگیری همان است که امروز.
از هوش مصنوعی به عنوان ابزاری که موجب انقلاب صنعتی چهارم شد یاد میکنند. در حالی که این ابزار میتوان تاثیر بسیاری در شکل و شیوه زیستن انسانها به جا بگذارد، میتوان از آن برای غلبه بر دیگران نیز در جنگ استفاده کرد. استفادهای که شاید در برخی موارد جزوی از اطلاعات محرمانه باشد و درز اطلاعاتی آنها یک اشتباه استراتژیک به شمار رود.