فرارو- دانشمندان با ردیابی امواج مغزی و حرکات چشم دریافتند که شاهکار ورمیر، بازدیدکنندگان را در دام یک «حلقه بصری پایدار» میاندازد.
به گزارش فرارو به نقل از تایمز، از مارتین دن اوتر خواسته شد چگونگی واکنش بینندگان به نقاشی مشهور ورمیر را بررسی کند. این عصب میگوید: «معمولاً وقتی به یک شخص نگاه میکنید، به چشمها و سپس به دهانش نگاه میکنید. نگاهی اجمالی به این ویژگیها معمولاً برای ارزیابی سریع روحیه و نیت آنها کافی است، اما این نگاه اجمالی برای درک نقاشی دختری با گوشواره مروارید کافی نیست.»
اسکنهای مغزی نشان میدهند نگاه بینندگان از چشمها به دهان و سپس به سمت گوشوارههای مروارید حرکت میکند و دوباره به چشمها، به دهان و به گوشواره بازمیگردد؛ بنابراین بیننده در یک حلقه گیر میافتد، که باعث میشود مدتی طولانی به این نقاشی خیره بماند. این مطالعه شامل نصب هدستی برای ۲۰ شرکت کننده بود که سطوح فعالیت مناطق مختلف مغز آنها را ردیابی میکرد.
دادهها هنگامی که داوطلبان از گالریهای مختلف در موزه مائریتشویس در لاهه، جایی که این نقاشی نگهداری میشود، بازدید میکردند و به نقاشیهای مختلف نگاه میکردند، جمع آوری شد. این هدست همچنین دارای دستگاهی بود که حرکات چشم آنها را ردیابی میکرد. دن اوتر گفت: «این فناوری به ما امکان داد امواج مغزی را با چیزی که شرکتکننده در آن لحظه به آن نگاه میکرد پیوند دهیم.» به گفته موزه، که این مطالعه را سفارش داده است، واکنش شرکت کنندهها در هنگام مواجهه با نقاشی ده برابر بیشتر از واکنشی است که در هنگام نمایش عکسی از این نقاشی مشاهده شد.
دن اوتر ادامه داد: «بازدید از موزه یک تجربه شگفت انگیز است. این پرتره در حدود سال ۱۶۶۵ کشیده شد و مدتهاست که هنردوستان را فریفته کرده است.» ورمیر در زمان حیاتش نسبتاً ناشناخته بود. او در قرن نوزدهم دوباره کشف شد و اکنون همراه با رامبراند به عنوان بزرگترین نقاش عصر طلایی هلند شناخته میشود. اطلاعات کمی در مورد ورمیر وجود دارد به جز اینکه او تمام عمر خود را در دلفت زندگی کرد، با یک زن کاتولیک ازدواج کرد، ۱۱ فرزند داشت و ۳۵ نقاشی کشید. دختری با گوشواره مروارید دومین پرتره مهشور از یک زن در جهان بعد از مونالیزا است.
با این حال، مورخان هنر نمیدانند که این خانم چه کسی است. برخلاف رمان اقتباس گرفته شده از این نقاشی در واقعیت مشخص نیست که آیا این دختر واقعی یا زاییده تخیل هنرمند بوده است. این مطالعه جدید اولین تلاش دانشمندان برای درک رمز و راز این نقاشی نیست. در سال ۲۰۲۰، محققان از انواع تکنیکهای تصویربرداری برای اسکن این نقاشی استفاده کردند.
آنها به این نتیجه رسیدند که او مژه دارد، اگرچه اکنون برای بیننده نامرئی است و در مقابل پردهای سبز رنگ کشیده شده است که اکنون از نظرها محو شده است. کشف موهای صورت این دختر در اسکنها به عنوان نشانهای تعبیر شد که ورمیر یک شخص واقعی را مشاهده میکرد و نه یک چهره ایده آل. این تحقیق همچنین منشأ رنگدانههای مورد استفاده این هنرمند را نشان داد؛ گوشواره مروارید با استفاده از رنگ سفید سربی از منطقه انگلیسی پیک به تصویر کشیده شده است.
در سال ۲۰۰۱، کتابی به نام دوربین ورمیر، این مورد را مطرح کرد که هنرمند از دوربین ابسکورا برای کمک به روند نقاشی کشیدنش استفاده میکرد. این استدلال چندین مورخ هنر را متقاعد کرده است، اما هیچ مدرک مستندی برای تأیید این ادعا وجود ندارد. این پیشنهاد اولین بار در سال ۱۸۹۱ توسط گرافیست آمریکایی، جوزف پنل، برای تحلیل یکی دیگر از نقاشیهای ورمیر ارائه شد. در این نقاشی، سر افسر تقریباً دو برابر پهنای سر دختر است که اگرچه از نظر هندسی درست است، اما در نقاشیهای قرن هفدهم غیرمعمول بود.
مورخان هنر همچنین متوجه شدهاند که نقشههای آویزان شده روی دیوار در تعدادی از نقاشیهای ورمیر بسیار دقیق و وقادارانه به هنر آن زمان نقاشی شدهاند. ورمیر این نوع دقت را میتوانست با کمک از یک دوربین ابسکرا به دست آورد. این نوع دوربینها در قرن ۱۸ و ۱۹ به طور گسترده استفاده میشدند، اما در دوران حرفهای ورمیر کمتر رایج بودند.