رضا صائمی در عصر ایران نوشت: «بازنده» از سریالهای جدید در شبکه نمایش خانگی است که در فضایی معمایی- پلیسی به یک قصۀ خانوادگی گره خورده که البته با لایههایی از روانکاوی شخصیتها آمیخته و سویههای کارآگاهی آن را با نوعی مکاشفه روانکاوانه کاراکترها پیوند میزند.
سریالی که با توجه به شیوه رمزگشایی و فضاسازی فیزیکی آن، بتواند مخاطب را با خود همراه کند. جلوههای بصری آن برجسته بوده و مخاطب را در محیط و فضای تازهای قرار میدهد.
با وجود خلاقیتهای بصری و جذابیت تعلیقی قصه که تا اینجای کار توانسته یک قصه معمایی ایرانی قابل قبول ترسیم کند، اما جای یک پرسش وجود دارد که چرا تیتراژ این سریال به زبان انگلیسی طراحی شده است.
البته به تازگی و بعد از اعتراض شورای پاسداشت زبان فارسی به انگلیسی بودن عنوان و اسامی تهیهکننده و کارگردان در تیتراژ ابتدایی سریال «بازنده» تیتراژ انگلیسی سریال تغییر کرد.
در دو قسمت ابتدایی سریال «بازنده»، نام و عوامل فیلم صرفا انگلیسی آمده بود و در تیتراژ اسامی به صورت فارسی و انگلیسی نوشته شده بودند. بعد از اعتراض دبیر شورای هماهنگی پاسداشت زبان فارسی، تیتراژ سریال تغییر کرد و نوشتههایش فارسی و انگلیسی شد.
امین حسینپور، کارگردان سریال «بازنده» در مینیسریال قبلیاش با نام «درمانگر» هم تیتراژ ابتداییاش را کاملا انگلیسی طراحی کرده بود. زمان شروع هر قسمت به جای عنوان «درمانگر»، «THE THERAPIST» روی صفحه نقش میبست و اسامی بازیگران هم به انگلیسی روی صفحه میآمد. درعوض تیتراژ پایانی فقط ایرانی بود.
مسأله این است که چرا وقتی قصه و تمام عوامل ساخت این سریال و مخاطبان آن ایرانی و فارسی زبان هستند چه دلیل منطقی وجود دارد برای اینکه تیتراژ سریال به زبان انگلیسی باشد.
بدیهی است که اگر قرار باشد یک فیلم یا سریال ایرانی برای مخاطبان غیر فارسی زبان و در شبکههای خارجی پخش شود طراحی و تولید تیتراژ انگلیسی یا غیرفارسی ضرورت پیدا کند. همچنان که دوبله آن به زبان غیر فارسی از بدیهیات است، اما وقتی مدیوم نمایش و مخاطبان یک اثر فارسی زبان هستند هیچ دلیلی برای طراخی تیتراژ به زبانی غیر فارسی منطقی و جایز به نظر نمیرسد.
حامد بارئی طبری طراح تیتراژ فیلم «مصادره»، «شنای پروانه» و سریالهای «سالهای دور از خانه»، «یاغی»، «زخم کاری» در این باره معتقد است:
«یک اثر فارسی با فونت انگلیسی بینالمللی نمیشود!» به گفته او: «با توجه به موضوعی که اتفاق افتاد، به نظر میرسد قانون شده است، ولی در وهلهی اول ـ چه قانون بشود یا نه ـ خود طراحان تیتراژ باید حساسیتشان نسبت به این مسئله بیشتر شود. نوشتار فارسی دارای طرحهای گرافیکی غنی است و اگر شما نتوانید از آن استفاده درست کنید طبیعتا پناه به فونت انگلیسی میبرید و فونت انگلیسی هم، چون ساختار تازهای دارد روی هر محتوایی بگذارید شکل خوبی پیدا میکند. اما به نظرم هنر این است که محتوایی که در داخل تولید میشود را با استفاده از زبان فارسی و نوشتار فارسی به بهترین شکل طراحی کنید و به دست مخاطب برسانید.»
واقعیت این است که تمام عناصر یک فیلم یا سریال از قابلیت دراماتیک برای انتقال معنا برخوردارند و در کنار هم هویت اثر را برمی سازند. تیتراژ و پوستر و طراحی گرافیکی آن یکی از مهمترین مولفههایی است که هویت بصری یک اثر را تعیین میکنند.
ممکن است تیتراژ انگلیسی به زبان امروزهای قابی لاکچری خلق کند، اما به آن اعتبار بیشتری نمیبخشد یا مثلا به آن اعتبار بین اللملی نمیدهد. اتفاقا فارسی فارغ از هویت زبانی، از قابلیت گرافیکی و بصری و زبایی شناختی برخوردار است که میتوان از ظرفیت آن برای جذابیت بیشتر اثر استفاده کرد. به جای تیتراژ انگلیسی باید به خلاقیتهای گرافیکی و بصری در تیتراژ با استفاده از حروف و الفبای فارسی توجه کرد. همان دغدغهای که عباس کیارستمی داشت و در طراحی تیتراژ از آن بهره میبرد.