فرارو- انتصاب استانداران برخی استانها از جمله تهران، فارس، یزد و اصفهان، باعث شده است منتقدان دولت چهاردهم درباره برخی تصمیمها در کابینه مسعود پزشکیان، ابراز نگرانی کنند. این در حالیست که گروهی دیگر معتقدند به کارگیری چهرههای گوناگون از ابتدا، در دستور کار دولت قرار داشته و مسئله وفاق را با همین موضوع معنا میکنند.
به گزارش فرارو، با توجه به این که برخی چهرههای سرشناس اصلاح طلب و حتی اصولگرا نقدهایی را نسبت به برخی انتصابات اخیر، به ویژه درباره اعضای حزب پایداری، عنوان کرده اند، پرسشهایی مطرح است از جمله این که آیا همه این اقدامات و انتصابات بخشی از همان پروژه وفاق است که مدنظر رئیس جمهور بود و چرا تعدادی از چهرههای حامی پزشکیان اکنون منتقد وی شده اند؟ رسول منتجب نیا، دبیرکل حزب جمهوریت ایران اسلامی و فعال سیاسی اصلاح طلب در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
رسول منتجب نیا، به فرارو گفت: «روسای جمهوری در دورههای مختلف تفکرات، سیاست و برنامههای خاص خود را داشتند و بر اساس آن عمل میکردند. آقای خاتمی، اصلاح طلب بود و طبیعتا دولت و سیاستهای او نیز اصلاح طلبانه بود. آقای احمدی نژاد از اصولگرایان بود و در نتیجه برنامههای وی با سیاستهای اصولگرایان منطبق بود، هر چند در اواخر دولت وی شاهد اختلافات وی با همین جبهه بودیم. آقای روحانی نه اصلاح طلب بود و نه اصولگرا، بلکه اعتدال گرا بود و اصلاح طلبها به دلایلی از ایشان حمایت کردند و ایشان هم بر اساس روش خود عمل کرد. مرحوم رئیسی کاملا اصولگرا بود و سیاست همین جبهه را نیز در پیش گرفت. یارگیری، تشکیل کابینه و عملکرد هر یک از این روسای جمهور نیز منطبق بر باورهای آنان بود. برای مثال، آقای خاتمی کابینهای اصلاح طلب و آقایان احمدی نژاد و رئیسی نه فقط کابینه خود، بلکه تا پایین رده مسئولان را اصولگرا انتخاب کردند. آقای روحانی با روش و خط مشی خود جمعی را از اصلاح طلبان و جمعی را هم از اصولگرایان انتخاب کرد، هر چند که سعی میکرد تابلو دارها را کمتر استفاده کند، اما معجونی از ۲ جناح را در هم آمیخت و نام این روش را هم «اعتدال گرایی» گذاشت.»
وی افزود: «جناب آقای دکتر پزشکیان، خودشان گفته اند که اصلاح طلب هستم، اما عضو هیچ طیفی نیستم. بله در این که ایشان اصلاح طلب است، هیچ بحثی نیست. شعارهای ایشان نیز عمدتا اصلاح طلبانه است و ایشان هرگز نگفته طرفدار گشت ارشاد، فیلترینگ و امثالهم هستند و مدام شعارهای اصلاح طلبانه داده است. اما وفاق که ایشان مطرح کرد سوال برانگیز است. صرف نظر از ایراد لغوی که من به این کلمه دارم، شاید بتوان گفت منظور ایشان ایجاد وحدت و اتحاد یا جذب همه جناحها است. اگر منظور همینها است، ایشان باید یک محور، هسته مرکزی یا برنامهای داشته باشند و بگویند بر اساس این سیاست گذاری، همه برای حمایت وارد عمل شوید و آنها هم قبول کنند. با این خط مشی ایشان میتوانند بگویند من منادی اتحاد و وحدت و اتفاق نظر هستم و همه را به کار گرفته ام، اما متاسفانه تا این لحظه ایشان نه سیاستی و نه برنامهای را اعلام کرده اند. ایشان فقط به شکل کلی میگویند همه با هم همراه شویم و اختلاف نداشته باشیم.»
این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه گفت: «این نوع دعوت به وحدت، نمیتواند منتج به نتیجه شود. از طرفی دیگر، از این فضای به وجود آمده جناحهای مقابل آقای پزشکیان نهایت استفاده را کرده اند. جناح اصولگرای سنتی، در صحنه وارد شده اند، هر چند که هیچ اشکالی هم ندارد. جبهه پایداری که به شدت مخالف تفکر ایشان و تفکر اصلاح طلبان هستند و دارای اندیشه منحصر به فردی هستند نیز اطراف ایشان را محاصره کرده اند و هم در دولت حضور دارند و هم در استانها، یکی پس از دیگری به عنوان استاندار مشغول به کار میشوند؛ بنابراین ما نمیدانیم که منظور ایشان از مدیریت شرایط چیست؟ من خودم را به جای یک وزیر میگذارم که اصلاح طلب یا اصولگرای سنتی یا نئواصولگراست. این وزرا چه تعریفی برای وفاق ملی دارند؟ آیا شعارهایی که آقای پزشکیان داده همان شعارهایی است که پیاده خواهد شد؟ این که مخالف عقیده اصولگرای مدرن و سنتی است. اصلاح طلبها هم اگر بخواهند با دیگران وفاق داشته باشند و تابع آرمانهای دیگر طیفها باشند نمیشود. من وقتی خودم را به جای وزرا میگذارم، کاملا گیج میشوم که یک وزیر در انتخاب معاونان، مدیران کل و امثالهم چگونه باید عمل کند؟ به طور اخص این موضوع در حوزه وزارت کشور صادق است. وزیر کشور یک شخص اصولگراست و طبیعیست که وقتی این شخص میخواهد برای ۳۱ استان، استاندار انتخاب کند، استاندارانی را اگر بخواهد انتخاب کند که مخالف افکارش باشد به یک شکل و اگر موافق افکارش باشد به شکلی دیگر متحمل خسارت میشود.»
وی افزود: «استانداریها چگونه قرار است با هم همکاری کنند وقتی افکار جبهه پایداری زمین تا آسمان با دیگران متفاوت است. پایداریها میگویند اگر نصف دنیا هم کشته شوند میارزد و باید در جنگ کشته شوند. اصلاح طلبان و اصولگرایان سنتی حرف دیگری میزنند. این شرایط همه را گیج و متحیر کرده است، چون نه سیاستی وجود دارد و نه برنامه ای. حتی در حوزه اقتصادی هم همین شرایط را داریم. آیا تابع اقتصاد بازاریم؟ حتی اقتصادمان هم مانده چگونه رفتار کند؟ در زمینه مسائل فرهنگی هم این چنددستگیها آسیب زا است. آقای پزشکیان قول داده بود که فیلترینگ را بر میدارد، آیا این اتفاق رخ میدهد؟ آیا اجازه داده میشود؟ آیا دولت میتواند فیلترینگ را بر دارد؟ مگر گفته نشد که مخالف گشت ارشادیم؟ آیا آزادی در دانشگاهها، مدارس، جامعه میتواند یا اجازه داده میشود اجرایی شود؟ به نظر من شرایطی عجیب را شاهدیم که در تاریخ ایران بی سابقه است و نتیجه این سیاست غیر منضبط این است که اصلاح طلبها اکثرا به شدت ناراضی هستند و بسیاری از مردم نیز از بی برنامگیها دلخورند.»
دبیرکل حزب جمهوریت ایران اسلامی در ادامه گفت: «وضعیت اقتصادی کشور کمرشکن است و اکنون نیز که سایه درگیری گسترده با اسرائیل بر کشور افتاده است که باز هم این موضوع بر قیمتها تاثیر گذاشته است. در این وضعیت نه فقط اصلاح طلب ها، بلکه اصولگرایان سنتی هم ناراضی هستند. در این ماجراها فقط یک مجموعه اندک به نام جبهه پایداری خوشحالند و جشن گرفته اند. آنها در سایه عنوان وفاق ملی میدانی را که در اختیارشان قرار داده نمیشد به دست آورده اند، وزیر میشوند، استاندار میشوند و زیر مجموعه درست میکنند و کم کم وارد صحنه میشوند. در عمل شاهد تضاد بسیار شدید در هیئت دولت و استانها و بین اصلاح طلبان و اصولگرایان سنتی و جبهه پایداری خواهیم بود. همه اینها تجربه تلخی بوده است. من بارها گفته ام که جناب آقای پزشکیان یک بار برای همیشه بگویید اگر اصلاح طلب هستید، برنامه اصلاح طلبی شما چیست و اگر اصولگرا هستید برنامه شما چیست؟ شرایط بینابینی، نتایج مثبتی ندارد و اعتراض همه را بر میانگیزد.»