روزنامه اعتماد ملی می نویسد: شايد شنيدن اين خبر كه ناوگان هوايي شهري بريتانيا پس از جنگ جهاني دوم 600 سال) هيچ سقوطي را ثبت نكرده است، لبخند استهزا بر لبان برخي بنشاند! يا اين كه به گفته گاردين، مامور كنترل پرواز فرودگاه هيثرو در سيامين سال خدمتش در برج مراقبت، تاكنون نتوانسته تخلف مشهودي را در ناوبري يا خلباني و يا مهندسي پرواز، چه در زمان برخاستن و چه در زمان نشستن ثبت نمايد، بيشتر به يك لطيفه شبيه باشد. اما واقعيت آن است كه در بسياري از كشورها براي جان انسانها اهميتي شايسته قائلند. ضمن آنكه آنها هيچ توصيهاي در حد آنچه در روايات ما در خصوص ارجحيت عرض و دم انسان مومن آمده، با خود ندارند!
اما سرزمين ما براي مسافرتهاي هوايي به پروازهاي خطرناك بدل شده است. در سالياني نهچندان دراز، شهرت و قابليت خلبانان ايراني و كيفيت خطوط هوايي آن زبانزد خاص و عام بوده است، اما سالياني است كه مسافران ايراني جان خود در كف دست ميگيرند و از آغاز برخاستن تا زمان نشستن شرح كاملي از ادعيه قدسيه را بر دل و زبان جاري ميسازند. اما به نظر ميرسد در سالهاي اخير با تحريمهاي غيرانساني و نادرست كشورهاي غربي، از جمله آمريكا صدمات جبرانناپذير بر صنعت هوايي كشور وارد شده است. هزينه اين اقدامات غيرانساني را ساكنين ايراني و شهروندان غيرنظامي پرداخت ميكنند. هرچند نميتوان خباثت مخالفين اين كشور را به تصميمهاي غيرمنطقي تصميمگيران ايراني گره زد كه حال كه آنها ما را تحريم ميكنند، ما به دنبال روشهاي منطقي و مناسب براي كاهش ريسكها و هزينههاي انساني نباشيم. مهم آن است كه هزينه - فايده اين تحريمها و چگونگي اتخاذ سياستهاي بخردانه را مجددا مورد ارزيابي قرار دهيم.از سوي ديگر به نظر ميرسد نظام آموزش و كنترل كيفيت در سازمانهاي هوايي كشور با افت محسوسي روبهرو شده است. عليرغم تبليغات فراوان در اين زمينه اخباري به گوش ميرسد كه حاكي از نگرانيهايي در اين باب است. مساله ديگر ميزان پرداختها و حقوق و مزاياي عناصر درگير در صنعت هوايي اعم از ستادي و عملياتي ميباشد. بخشهاي فني، خدماتي و عملياتي صنعت هوايي كشور دريافتهاي مناسبي ندارند. همين امر سبب كاهش علاقه و افت كيفيت شده است. اخبار دقيقي وجود دارد كه بسياري از خلبانان متبحر ايراني به دليل پرداختهاي ايدهآل و حمايتهاي گسترده خطوط هوايي عربي، به كشورهاي حوزه خليج فارس مهاجرت كردهاند. مساله پاياني در اين ميان سرنوشت يكسان كميتههاي بررسي و پيگيري علل سقوط است. در پروندههاي قبلي سقوط، عمده تقصيرها به پاي خلباني نوشته ميشد كه جانش را در سقوط از دست داده بود و امكان دفاع از خود نميداشت. اما در ماجراي پرونده هواپيماي سي-130 دادگاه حكم به تبرئه همه متهمان داده است. با اين حساب شايد بتوان به مطايبه گفت شايد مسافران آن هواپيما از مقصران سقوط بودهاند! بهتر است اگر آقايان نميخواهند با صراحت و صداقت علل سقوط هواپيماها را به اطلاع مردم شريف ايران برسانند، نه وقت خود را تلف كنند و نه به احساسات مردم ايران بياحترامي نمايند.