فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک
حق نگه دار که من میروم الله معک
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن
کس عیار زر خالص نشناسد چو محک
گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک
بگشا پسته خندان و شکرریزی کن
خلق را از دهن خویش مینداز به شک
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
چون بر حافظ خویشش نگذاری باری
ای رقیب از بر او یک دو قدم دورترک
شرح لغت: معنی لغتی برای این غزل وجود ندارد.
۱- حضرت حافظ در بیتهای سوم، پنجم و ششم میفرماید:
اگر در اخلاص من تردید داری، مرا امتحان بکن، زیرا هیچ کس عیار طلای پاک را مانند سنگ محک نمیداند.
* دهان خود را که مانند پسته خندان میباشد، باز کن و سخنانی، چون شکر و قند بیرون بریز وگرنه مردم از تنگی دهانت به شک میافتند.
* اگر روزگار بر خلاف اراده من به حرکت ادامه دهد، چرخ را خراب میکنم، زیرا من آن نیستم که از چرخ آسمان ناتوان و عاجز و درمانده او باشم.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
سفری در پیش داری و نگران وفاداری یار خود هستید. با خیال آسوده سفر کن که بعد از آن یار به وعدهای که مدتهاست به تو داده عمل خواهد کرد. با همت و جراتی که تو داری روزگار بر وفق مرادت خواهد شد. تو که به خود اطمینان داری استوار باش و از امتحان مهراس که از هر امتحانی با سربلندی خارج خواهی شد.