زهرا 33 ساله و كارمند يك شركت خصوصي است و اين روزها بيش از هر چيزي نگران اتمام مهلتي است كه صاحبخانه براي تخليه خانه به او داده.
او همزمان بايد نگران تامين مايحتاج تنها فرزندش و مخارج زندگي هم باشد؛ اما خودش معتقد است كه ميتواند از پس اين تامين مالي برآيد اما «واقعا ماندهام كه با دردسر يافتن خانهاي جديد، متناسب با وضعيت مالي و خانوادگي چطور كنار بيايم.»
زهرا چهار سال قبل همسرش را در يك سانحه رانندگي از دست داد و به جمع بيوهزنان ايران اضافه شد. جمعيتي كه بيش از شش ميليون نفر اعلام ميشود. بيوهزنان يا مردان به افرادي اطلاق ميشود كه به هر دليلي اعم از طلاق يا فوت همسر، ازدواج مجدد نكرده و به صورت فردي زندگي ميكنند.
داريوش قنبري نماينده ايلام در مجلس ميگويد كه به همراه اين شش ميليون زن بيوه، يك ميليون مرد بيوه نيز در كشور زندگي ميكنند. مطابق آمارهاي رسمي از اين تعداد يك ميليون و 600 هزار نفر سرپرست خانواده نيز هستند كه مطابق اعلام مديركل ايتام كميته امداد به مهر ساليانه 60 هزار نفر نيز به اين جمعيت افزوده ميشود.
داريوش قنبري عامل اصلي افزايش نگرانكننده زنان بيوه در جامعه را در ارتباط با افزايش نرخ طلاق در جامعه ميداند كه به گفته وي در شهرهاي بزرگ به 20 درصد نيز رسيده است.
عليرضا عباسپور نماينده تهران نيز با تاييد اين آمارها در گفتوگو با شرق معتقد است كه بيتوجهي به اين موضوع و تبعات ناشي از آن ميتواند پيامدهاي ناگواري را در جامعه ايجاد كند. اما نگرانيها از افزايش آمار بيوهزنان و مردان در حالي است هم اكنون تعداد بيوهزنان دستكم شش برابر بيشتر از بيوهمردان است.
داريوش قنبري يكي از مهمترين دلايل اين اختلاف را در مشكلات ناشي از ازدواج مجدد براي خانمها ميداند. او ميگويد: «در اين رابطه مردان مشكلات كمتري دارند اما متاسفانه براي زنان دشوارتر است كه بعد از طلاق يا فوت همسر به دلايلي چون بالا رفتن سن، داشتن فرزند يا باورهاي غلط اجتماعي دوباره ازدواج كنند.»
مشكلات ازدواج براي شش ميليون زنبيوه در شرايطي است كه آنها پس از بيوه شدن براي زندگي عادي خود نيز دچار مشكلات عديدهاي هستند.
زهرا يكي از اين زنان است كه معتقد است پس از بيوه شدن شاهد تغيير نگاه اطرافيان به خود شده است و حتي در مواردي پيشنهادهاي بسيار بيشرمانهاي را از همكاران يا همسايگان خود دريافت كرده است.
او ميگويد گذشته از اين من در اجاره محل زندگي خود نيز دچار مشكل هستم و مثلا همين هفته گذشته صاحب يك خانه پس از فهميدن وضعيت من از اجاره دادن خانه خود به اين دليل كه من مجرد هستم، خودداري كرد.
مشكلاتي از اين دست در حالي است كه به گزارش مهر، چندي قبل موسي قرباني، نماينده مجلس از 10 ميليون و 360 هزار ايراني ازدواج نكرده خبر داده بود.
سازمان ملي جوانان نيز تعداد مردان ازدواج نكرده را 13 ميليون و 130 هزار و 970 نفر اعلام كرده است كه البته تحقيقات و پژوهشهاي بسياري نشان داده است كه مشكلات زندگي اجتماعي مردان بيوه يا ازدواج نكرده بسيار كمتر از زنان بيوه يا دختران ازدواج نكرده است.
در پژوهشي كه دكتر انور صمديراد بر همين موضوع انجام داده است، دستكم هشت مشكل جدي براي ادامه زندگي زنان بيوه نام برده شده است.
مشكلات اقتصادي
در اين پژوهش از ٧١ درصد زنان مطلقه و بيوه با فرزند يا فرزندان خود تنها ١٦ درصد شاغل هستند. اين در حالي است كه زنان غيرشاغل براي تامين نيازمنديهاي مادي زندگي محتاج ديگران هستند.
مشكلات فرزندپروري
آمارها نشان ميدهد كه ٩٠ درصد زنان مطلقه داراي فرزند، نسبت به آينده فرزندان خود نگراني زيادي دارند. ٣٣ درصد زنان سرپرست خانوار عنوان كردند كه فرزندانشان به خاطر جدايي از پدر به ميزان «زياد» و «بسيار زياد» احساس حقارت ميكنند.
مشكل سر پناه
٣٩ درصد از زنان در پيدا كردن مسكن و اجاره آن، اسكان و اقامت در هتلها و ميهمانسراها با مشكل مواجه ميشوند. اين در حالي است كه بيشتر اينگونه زنان در وهله اول با مشكلات اقتصادي تهيه مسكن دست به گريبان هستند.
مزاحمتهايهمسر قبلي
٤٥ درصد زنان مطلقه از مزاحمتها و مداخلات همسر قبلي خود ابراز ناراحتي كرده و از اين بابت احساس سلب حقوق فردي و اجتماعي ميكنند. آنها معتقدند كه در صورت تصميم به ازدواج مجدد، همسر قبلي آنها با تحت فشار قرار دادن آنها از طريق عدم اجازه ملاقات با فرزندانشان يا تهديد به باز پسگيري فرزندانشان از آنها، براي آنها مزاحمت ايجاد كرده و اينگونه مداخلات در زندگي با همسر جديدشان نيز ادامه پيدا ميكند.
محدوديتهاي اجتماعي
٧٠ درصد زنان مجرد، وجود باورهاي غلط و قضاوتهاي تنگنظرانه افراد جامعه نسبت به طلاق و زنان بيوه را باعث احساس بيگانگي، ناامني و ناراحتي در روابط خود با ديگران دانسته كه موجب ميشود از حضور در جمع فاميلي احساس معذب بودن كنند. در تحقيقي در همين زمينه، تصريح ميشود كه ٥٥ درصد زنان سرپرست خانوار از طعنهها و متلكهاي اهالي محل معذب بوده و حدود ٦٦ درصد در معرض انواع سوءنيتها و آزارهاي ديگران واقع شده و صدمه ديدهاند كه اين موارد بازگوكننده ميزان ناامني عاطفي و تضييع حقوق فردي و اجتماعي زنان مجرد است؛ به گونهاي كه ٨٧ درصد اين زنان ميزان امنيت اجتماعي خود را «كم» يا «هيچ» ميدانند.
محدوديتهاي خانواده
بسياري از زنان مطلقه براي بازيافتن آزاديهاي از دست رفتهشان اقدام به طلاق ميگيرند اما ٤٠ درصد از اين زنان از محدوديتها و مزاحمتهاي اعضاي خانواده خود شاكي هستند و آن را مخل امنيت و آزادي خود قلمداد ميكنند.
ازدواج مجدد
بيشتر اين زنان، خواستگاراني بسيار بالاتر از سن خود و داراي چند فرزند دارند. مشكل مهمتر، رضايت فرزندان است كه اجازه ازدواج را به مادرشان بدهند. به دليل نگاه سوءزنان مطلقه به مردان 88 درصد از اين زنان به شدت نگران موفقيت خود در ازدواج مجدد هستند.
مشكلات روحي و تنهايي
علاوه بر تمام مشكلات ذكر شده، از دست دادن همسر به خصوص در دوران جواني و پيامدهاي ناگوار طلاق منجر به بروز مشكلات روحي متعدد از جمله افسردگي و بدبيني براي اين زنان ميشود. همچنين احساس نگراني زياد 79 درصد نسبت به آينده و تنهايي خود بعد از ترك فرزندان بسيار آزاردهنده است و اين مشكلات روحي را افزايش ميدهد.
نگرانيهاي مجلس
بر اساس آمارهاي سازمان ملل، 245 ميليون زن بيوه در سرتاسر جهان زندگي ميكنند كه بيشترين آنها در عراق، كامبوج و افغانستان زندگي ميكنند. سهم ايران از اين تعداد به روايتي 5/5 ميليون و به روايتي شش ميليون نفر است كه همين موضوع نگرانيهايي را در ميان مجلسنشينان برانگيخته است. چنانچه چندي قبل صمد فدايي، عضو كميسيون اجتماعي مجلس از همكاران خود خواست نسبت به بررسي دلايل افزايش آمار اين زنان اقدام كنند.
داريوش قنبري نيز ميگويد كه با توجه به افزايش نرخ طلاق بايد هرچه سريعتر نسبت به بررسي اين موضوع اقدام كرد. اما با اين وجود، زهرا هنوز به دنبال چارهاي براي مشكلات زندگي پس از بيوگي خود است. مشكلاتي كه صرفا به مسايل اقتصادي محدود نمانده و مشكلات ناشي از سوءنگاهها و بدبينيها نيز به آن اضافه شده است.