این عکاس در ادامه خاطرهای از کیارستمی تعریف کرد: وقتی که در جاده کردستان بودیم یک بچه را دیدیم که لباسی قرمز و کثیفی تنش بود و فرغونی حامل علفهای بلند که از قدش بلندتر بود را به سختی حمل میکرد. گفت این را میبینی؟ این بچه را در هر فیلمی بیاوری میگویند که ساختگی است.
اصلاً نمیتوانم جوانی خودم را در این دوره مشاهده کنم. جوانها نه، جهانی که در آن زندگی میکنم برای من غریبه است. نوع نگاه جوانهای امروز به جهان، زندگیشان و جایگاهی که باید برای خودشان قائل باشند و نیستند برای من غریبه است. با وجود اینکه میدانم بسیاری از درها به رویشان بسته است، اما گاهی خیلی پرتوقع هستند. برای همین فکر میکنم اگر الان جوان بودم امکان نداشت بتوانم مسیری را که طی کردم و آثاری را که به جا گذاشتم تکرار کنم.
آیدین آغداشلو:
آیدین آغداشلو پس از بازگشت به ایران گفت: از سال گذشته، یکی از مهمترین حسهایم، یعنی حس تعلق به مکان را از دست دادهام.
آیدین آغداشلو گفت: تصمیم دارم برای اقامتی طولانیمدت، ایران را ترک کنم و خاطراتم را بنویسم.
اظهارات آغداشلو درباره حضور دوبارهاش در ایرانآیدین آغداشلو گفت: تجلیل از شهدا و ارتقای سلیقه عمومی مردم در دیوارنگاری باعث شد تا با اشتیاق فراوان برای داوری آثار دوسالانه دیوارنگاری «شاهدان شهر» به ایران بیایم.
دفعه اولي نبود كه به خيابان سهروردي و كوچه لشگري ميرفتيم تا پاي صحبتهاي مرد نقاش و روشنفكر زمانه بنشينيم، دفعه اولي نبود كه راه پلهها را پايين ميرفتيم و در مسيرش پرترههاي جواني «آيدين آغداشلو » و «شميم بهار» را تماشا ميكرديم تا مردي كه هميشه محبوب هنرمندان بوده در را باز كند و پذيرايمان شود، ما روي صندليهاي روبه روي ميز و او پشتِ ميزِ كارش بنشيند و گفتوگو كنيم.
خاطرات آغداشلو از روزگار جوانیاش
آیدین آغداشلو گفت: در دوران جوانی من، برای انجام کار هنری باید عذرخواهی میشد. شرایط بهگونهای بود که حتی در جلسهی خواستگاری، اگر پدر دختر میپرسید شغل داماد چیست و پاسخ میشنید که نقاش است، او را نمیپذیرفت و یک شغل دولتی را از او انتظار داشت، ولی حالا شخصا خوشحالم که کسی از هنرمند بودن و از اینکه زندگیاش را از راه نقاشی کردن بگذراند، احساس خجالت نمیکند.