در حالی که متهم راز گروگانگیری میلیاردی را برملا کرده و پلیس در جستوجوی گروگان بود، مرد تاجر که از سوی همدستان متهم رها شده بود، نزد پلیس رفت و راز ربودنش را فاش کرد.
۴ نفر از کارکنان رستوران L'Olivier در حومه پاریس به گروگان گرفته شده اند. واحد نیروهای ویژه پلیس BRI برای حل این بحران در صحنه حاضر شده است.
«در بررسیهای بهعملآمده، مشخص شد فردی ۳۵ ساله شرور که دارای سوابق کیفری متعدد بوده است، اقدام به ربایش ۲ جوان ۳۰ ساله کرده و از محل متواری شده بود.»
باز هم پای گلدکوئیستیها در میان بود
دو پسر جوان که با ربودن نوجوان ۱۴ ساله، قصد اخاذی ۳ هزار دلاری از خانواده اش را داشتند، دستگیر شدند.
در پی اطلاع ماموران نوپو یگان ویژه هویزه استان خوزستان از وقوع گروگانگیری و تهدید گروگان گیر بلافاصله وارد عمل شدند و بعد از ۲ ساعت عملیات روانی توانستند به سلامت گروگانها آزاد کنند.
دقایقی پیش ماموران نوپو توانستند با عملیات روانی یک فرزند را که به دست پدر خود به گروگان گرفته شده بود را نجات دهند.
از فردی که گروگان را میشناخت و از دوستانم بود خواستم به او بگوید که به فلان آدرس برای ملاقات بیاید و از تاکسی اینترنتی استفاده کند. وقتی او را تعقیب کردیم. در بین راه دور از عبور و مرور مردم و در یک مکان خلوت مقابل خودروی تاکسی اینترنتی ایستادیم و با تهدید چاقو، او را به خودروی خودمان منتقل کردیم.
طی ۷ روز گذشته دو گروگان گیری در دو استان شیراز و سیستان و بلوچستان رخ داده که یکی از این گروگان گیری ها منجر به مرگ ۵ نفر شده است.
مادر این جوان گفت: پسرم کارگر است و برای امرار معاش ما کار میکرد. روزی که زنگ زدند و از من پول خواستند، من سه میلیون تومان داشتم و قبول کردم پول را بدهم؛ ولی دزدها قبول نکردند و گفتند یک میلیون تومان دیگر هم باید روی آن بگذاری یک میلیون هم قرض گرفتم و پول را واریز کردم، اما دیگر خبری از بچهام نشد.
یکی از متهمان که خود را منصور معرفی میکرد، به من گفت یک پالت در بانک مرکزی گم شده است و ما یک ماه است تو را زیر نظر داریم و متوجه شدهایم که تو این کار را کردهای و با افرادی در بانک مرکزی ارتباط داری. من خیلی ترسیده بودم و نمیتوانستم حرفی بزنم، چون کلت داشتند و مرا تهدید کردند...
چهارشنبه گذشته به تهران آمدم و به قنادی رفتم. اما از شنبم خبری نبود، پنجشنبه و جمعه هم خبری از او نبود تا اینکه شنبه ظهر که به آنجا رفتم شنبم را دیدم. از او خواستم باهم صحبت کنیم. اما کارگر قنادی که مرد جوانی بود مانع شد. بعد به پلیس زنگ زد. من که از این کارش بشدت عصبانی شده بودم اسلحهای را که به همراه داشتم بیرون آوردم.
فرمانده انتظامی استان تصریح کرد: تیمهای عملیات ویژه پلیس آگاهی استان پس از هماهنگیهای لازم قضائی در یک عملیات ضربتی و غافلگیرانه وارد عمل شدند و ضمن دستگیری ۲ فرد آدم ربا، گروگان ۲۸ ساله را پس از ۱۸ روز اسارت، آزاد کردند.
حجت الاسلام و المسلمین موسوی در پایان بیان کرد: در این خصوص پرونده قضایی تشکیل شده است که در راستای احقاق حقوق شکات با حساسیت ویژه دنبال میشود
در بررسیهای اولیه کارآگاهان به تحقیق از ۵۰ مظنون در این پرونده پرداختند. اما درنهایت سه نفر از آنها بهعنوان اعضای باند آدم ربایی شناسایی شدند. یکی از آنها زن جوانی بود که بهعنوان مشتری طلافروشی با کامران ارتباط داشت و از این طریق اطلاعات رفت و آمدهای او را بهدست آورده بود و نفر دوم یک وکیل دادگستری و سومین مظنون یک مرد مغازه دار بود. هر چند هر سه مظنون منکر اطلاع از این آدم ربایی و دخالت در آن شدند، اما کارآگاهان سرنخهایی به دست آوردند که نشان میداد در این ماجرا دست دارند.
باران شیخی که روز ۲۴ فروردین ماه در مسیر مدرسه اش در اراک مورد آدم ربایی قرار گرفته بود پس از ۲۳ روز عملیات پلیسی صبح امروز در سیستان بلوچستان از دست گروگانگیران ۶۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. همه متهمان در این پرونده دستگیر شده و تحقیقات تکمیلی ادامه دارد.
پرونده معمای باران ١٣ روزه شد
مسعود باستانی، خبرنگار حوزه اجتماعی درباره آخرین تحولات در توییتر نوشت: «خواهر وی در گفتوگویی بشدت از مسئولان و شایعهسازان فضای مجازی انتقاد کرد.» او با بیان اینکه باران کوچکترین عضو خانواده است، تاکید کرد: «پدرم کشاورز است و نه خلافکار!»
۴۵ روز بعد از این ماجرا یعنی ۱۹ بهمن مرد افغان به دادسرای جنایی تهران رفت و از ربوده شدنش توسط مردان خشنی شکایت کرد.
وی در ادامه با اشاره به اینکه ماموران گشت پلیس آگاهی تهران بزرگ به راننده مزدا دستور توقف میدهند، اما این فرد بر خلاف دستور ایست پلیس اقدام به فرار میکند، گفت: ماموران با استفاده از علائم هشداردهنده سعی در متوقف کردن خودرو را داشتند، اما راننده به سمت فلکه اول تهرانپارس حرکت میکرد و با انجام حرکات نامتعارف باعث به خطر افتادن جان شهروندان و خودروهای عبوری میشد.
متهمان با دیدن مأمور پلیس یکی از ساکنان خانه را گروگان گرفته و با گذاشتن ساتور زیر گردن گروگان جوان از مأمور کلانتری خواستند تا به آنها اجازه فرار دهد. اما در حالی که مأمور جوان سعی داشت با صحبت آنها را وادار به تسلیم کند ناگهان سارق عصبانی شد و ساتوری را که زیر گردن گروگانش گذاشته بود به سمت مأمور پلیس پرتاب کرد.
لحظاتی قبل مرد موتورسواری پسرم را از مقابل خانه ربود. شاهین برای بازی به کوچه رفته بود اما دقایقی قبل دخترم که تازه از سر کار به خانه برگشته بود گفت سر کوچه شاهین را سوار بر موتور مردی ناشناس دیده است.