من از بدرفتاریهای باجناقم با خواهرزنم مطلع بودم. ساناز همیشه از بدرفتاریهای مهدی گلایه میکرد و من میدانستم باجناقم بارها همسرش را کتک زده است. وقتی متوجه شدم او به خواهرزن دیگرم و دخترم هم نظر دارد، غیرتی شدم و قبول کردم تا در قتل مهدی به خواهرزنم کمک کنم.