تأکید بر بهانه همیشگی «مهیانبودن زیرساخت» جهت حضور زنان در ورزشگاه نمیتواند با شعارهای دولت پزشیکان همخوانی داشته باشد.
باید به ماجرای مشهد ورای اتفاقات ورزشی و اجتماعی نگریسته شود تا روشن شود چه اتفاقی در این شهر رخ داده که آنها علاوه بر بدون تماشاگر کردن بازیهای فوتبال و راهندادن زنان به ورزشگاه، حتی اجازه میزبانی به تیم ملی فوتبال ایران را هم در این شهر نمیدهند. اگر چنین است، آنها باید پاسخگوی این سؤال مهم باشند که چه اصراری به ساخت یک ورزشگاه مجهز در این شهر بود که هزینه هنگفتی صرف ساخت آن شده است؟
فیفا، ایافسی و فدراسیون فوتبال ایران بهوضوح از الزامیبودن حضور تماشاگران زن در بازیهای لیگ خبر داده و روشنگری کردهاند. مسئله، ولی سکوهای اراکِ پس از اتفاقات فصل گذشته است؛ آیا راهحلی بهغیراز برگزاری بازی بدون حضور تماشاگران، پیدا شده است؟ باید منتظر ماند و دید.
روشن است که سیاست عدم ورود زنان به ورزشگاه در برخی ورزشگاهها در فصول گذشته هم برگرفته از تفکراتی بیرون از فوتبال بوده؛ ولی آیا برای فصل جدید، این سیاستها تغییر میکند؟ پیش از این در بین شهرهای بزرگ ایران، دو شهر تبریز و اصفهان اجازه حضور زنان در ورزشگاه را نداده بودند.
با رأی صادره از سوی کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال، انتظار میرود که این تابو در اصفهان هم شکسته شود و زنان علاقهمند به باشگاه سپاهان بتوانند برای اولین بار در جریان بازیهای لیگ برتر به تشویق تیم خودی بپردازند؛ هرچند این امیدواری نزد بسیاری از هواداران زن اصفهانی وجود دارد که این ممنوعیت از ابتدای فصل آینده برای آنها برداشته شود تا بتوانند از نخستین دیداری که سپاهان در لیگ برتر میزبان است، به ورزشگاه بروند. البته این نگرانی هم وجود دارد که سختگیریهای مسئولان به بهانه مهیانبودن زیرساخت در این ورزشگاه برای ورود زنان، حتی ماجرای حضور آنها در بازی با پرسپولیس، در غیاب مردان را هم زیر سؤال ببرد.
با وجود نگرانیهایی که این اواخر درباره کرامت زن شکل گرفته، پرسش بسیار سادهای ذهن مخاطب را درگیر میکند: به غیر از طرح ممنوعیت زنان از ورود به ورزشگاه و بهجز همراهی با دلواپسان و رسانههای خاص، آیا برنامهای برای بهبود زیرساخت سابق یا کرامت زنان، در دستور کار مدیران قرار دارد؟
مشخص نیست ممنوعیتی که گریبان زنان علاقهمند به فوتبال در اراک را گرفته، چه زمانی برداشته شود؛ ولی این پرسش ذهن بسیاری را درگیر کرده که چطور، با فرض انجام یک اشتباه از سوی یک فرد، تنبیهی گروهی در نظر گرفته میشود که مانع از حضور دیگر زنان اراکی در ورزشگاه میشود؟ آیا در این زمینه نمیشد برخورد بهتری با زنان شود و آنها را در این برهه از علاقهای که به حضور در ورزشگاه نشان داده بودند، منع نکرد؟ آنهم در شرایطی که برای مسائلی بحثبرانگیزتر که در ذهن مردم تأثیر بسیار عمیقتری دارد، برخورد متفاوتی شده است.
با هماهنگی رضا حدادیان و استاندار مازندران، به احتمال زیاد طلسم ورود زنان به ورزشگاه شهید وطنی شکسته خواهد شد.
حالا که قرار است تبریزیها هم در را به روی تماشاگران زن باز کنند، این پرسش مطرح میشود که در اصفهان چه اتفاقی افتاده که با وجود داشتن یک تیم مدعی، ورود زنان به ورزشگاه آزاد نمیشود؟ این سوژه در حالی دارد به یک معضل جدید برای فوتبال ایران تبدیل میشود که پیش از این تعدادی از ستارههای باشگاه سپاهان بهطور رسمی خواستار حضور تماشاگران زن در بازیهای این تیم شدهاند. اصفهان کلا یکی، دو سالی میشود که درباره این ماجرا نگاهی متفاوت دارد.
در اصفهان هنوز هم درهای ورزشگاه به روی زنان بسته است و آنها مجوز ورود را ندارند؛ حالا هرچقدر هم که میخواهد مسابقه حساس و حیثیتی باشد. مسئولان سیاسی و ورزشی این شهر هم در واکنش به این خلأ بزرگ، یک پاسخ تکراری دارند: هنوز مجوز ورود زنان به ورزشگاه در اصفهان صادر نشده است. اینکه چطور است که برای ورود گزینشی زنان یا ورود تماشاگران زن خارجی به این ورزشگاه زیرساخت مهیا و مجوز صادر میشود، ولی برای بقیه نه، از آن دست پرسشهای تکراری و آزاردهنده است که کسی خودش را ملزم به پاسخگویی به آن نمیداند.
اگر مسئولان ورزشی ایران به هر دلیلی قادر نیستند در ورزشگاه آزادی بازی را با تماشگر برگزار کنند، چرا این بازی دوستانه را به یکی از شهرستانهای ایران نمیبرند؟ مطرحکردن موضوعاتی از قبیل اینکه وقت جابهجایی نیست یا اینکه رایزنیهای لازم صورت نگرفته هم نباید بهانه شود؛ چراکه اتفاقا فردی در همین فدراسیون فوتبال حضور دارد که بهخوبی و پس از لابیهای لازم، یکی از دیدارهای رسمی تیم ملی (تازه بازی با آنگولا که دوستانه است) را به مشهد برد تا این شهر میزبانی را برعهده بگیرد.
یک ابهام عجیب نیز وجود دارد؛ اینکه نهتنها بازیهایی که در ورزشگاه آزادی برگزار میشود بدون تماشاگر است، بلکه کلا تمام بازیهایی که تا به الان در تهران برگزار شده، مجوز حضور تماشاگر را نگرفته است. اتفاقی که بدون تردید قربانی بدون تماشاگر شدن، بازیهای دو تیم پرسپولیس و استقلال شده است. تهران با داشتن چهار نماینده در لیگ برتر از این نظر رکورددار است، ولی فقط پرسپولیس و استقلال نیستند که نمیتوانند از هوادارانشان بهره ببرند
ورزشگاه سیروس قایقران انزلی امشب میزبان حضور تماشاگران زن خواهد بود؛ تماشاگرانی که برای تماشای دوئل ملوان بندرانزلی و فولاد خوزستان به این ورزشگاه مراجعه میکنند.
هیچکدام از این موارد به اندازه اظهارات رسمی عنوانشده در بخش دیگری از بیانیه هیئت فوتبال آذربایجان شرقی نگرانکننده نیست؛ جایی که مسئولان فوتبال این شهرستان بهطور رسمی صحبت از ورود تماشاگران زن بهصورت «گزینشی» کردهاند
اگرچه بسیاری از مسئولان ورزش کشور روز گذشته در تلاش بودند بدون تماشاگر شدن این بازی مهم را به ماجرای سکوهای ورزشگاه آزادی مرتبط کنند، ولی به نظر میرسد این اتفاق به دلیل عدم کسب مجوز برای ورود زنان به ورزشگاه آزادی برای تماشای این دیدار است
ماجرا بسیار واضح و شفاف است: فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا با ارسال نامههایی مجزا به فدراسیون فوتبال ایران، خطونشان کشیدهاند که اگر در این دوره از رقابتهای لیگ برتر فوتبال ایران هم اجازه حضور زنان در ورزشگاهها صادر نشود، باید منتظر عواقب سختی باشند. لحن این نامهها به قدری جدی است که مسئولان ورزشی ایران را بر آن داشته تا نهتنها اجازه حضور زنان در ورزشگاه آزادی را صادر کنند بلکه به تیمهای شهرستانی هم برای اولین بار اجازه دهند درهای ورزشگاه را به روی زنان علاقهمند به تماشای فوتبال بگشایند
رئیس کمیته مسابقات سازمان لیگ از برگزاری یک دیدار از هفته اول رقابتهای لیگ برتر با حضور تماشاگران زن خبر داد.
زنان در هفته نخست لیگ برتر میتوانند در سه دیدار از جمله دیدار پرسپولیس و آلومینیوم اراک در ورزشگاه حضور داشته باشند.
برای اولین بار است که زنان در تهران نمیتوانند به ورزشگاه بروند، ولی در چهار ورزشگاه و سه شهر دیگر، میتوانند به حمایت از تیمهای خودی بپردازند.
مسئولان این شهر و البته فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش باید پاسخ این پرسش را بدهند که چطور یکی، دو روز قبل در جریان مراسم عید قربان، جشنی به اسم «جشن محفلیها» در ورزشگاه امام رضا با حضور پرشور خانوادهها برگزار میشود و کسی نگران زیرساخت نیست؛ ولی برای فوتبال، اسم این ورزشگاه خط میخورد؟ این دوگانگی که در برنامههای مشابه، زنان در کنار خانوادههایشان میتوانند روی سکوی ورزشگاه بنشینند؛ ولی برای تماشای فوتبال حق ورود به ورزشگاه را ندارند، از کجا نشئت میگیرد؟ آیا در این شهر هم «زیرساخت» درست مثل ورزشگاه آزادی، فقط برای برنامههای غیرورزشی مهیاست؟