بیشترین میزان شاخص فلاکت مربوط به استان کرمان است؛ نرخ تورم نقطه به نقطه برای این استان ۳۳.۷ درصد و نرخ بیکاری ۱۰.۹ درصد است.
در گفتگوی فرارو با حسین راغفر بررسی شد:
جالب است که چه این آمارها دقیق باشد و چه نباشد هیچ کدام از مسئولین نمیتوانند ادعا کنند که هم اکنون وضعیت رفاهی خانوارها مطلوب است. مقیاسهای سنجش رفاه، تورم و بیکاری در استانها با محدودیتهای زیادی رو به رو است. شاخصهای بهتری که میتوان بر اساس آن وضعیت فاکتور را سنجید دقیقا نرخ اشتغال و بیکاری است. در یکی دو دهه گذشته دولتها گفتند بیکاری یعنی این که کسی حتی یک ساعت در هفته کار نداشته و این را شاخص بیکاری قرار دادند در حالی که این، یک سخن غیرمنطقی است.
بررسیهای آماری حاکی از آن است که در ۱۲ سال گذشته یعنی از سال ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۲، شش استان بیشترین دفعات ثبت رکورد شاخص فلاکت در کشور را داشتهاند.
حالا ۲۷ سال دارم، مانند آشغالی دور انداخته شدم، چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. زندگی من از گذشته تاکنون سراسر بدبختی و تنهایی بود. راستش قبل از این که از خانه فرار کنم در ناز و نعمت بودم، اما خوشبخت نبودم، ولی هر چه که بود از وضعیت فعلیام خیلی بهتر بود.
دو بار استیضاح شدم که اصلا برایم مهم نیست، ایستادن در مقابل سوداگرانی که تصمیم میگرفتند کجای شهر چه چیزی بسازند هزینه دارد که باید آن را بپردازیم.
اخیراً در شبکه های مختلف صدا و سیما کارشناسان فرهنگی و مذهبی در قالب برنامه های مختلف آموزشی و خانوادگی در فضیلت فقر و ضرورت رضایت به تنگدستی به مثابه مشیت و امتحان الهی سخنها سر می دهند. بویژه طی چندسال اخیر که تورم، رکود و بیکاری رشد فزاینده ای داشته است شاهد تبلیغات بیشتری در این زمینه هستیم. به عبارتی رسانه ملی به عنوان رکن چهارم جامعه مدنی که در حقیقت باید صدای مردمی باشد که هیچ تریبون و سخنگویی ندارند، نقشی کاملاً معکوس را عهده دار شده و در حمایت از ساختارهای ناکارآمد اقتصادی و سیاسی، مردم را با انواع توجیحات به پذیرش تبعات منفی این ناکارآمدیها فرا می خواند.
نرخ تورم و بیکاری در هشت سال گذشته باعث شد تا نرخ فلاکت که در سال 84، 21.9 درصد بوده در سال 92 به گفته وزیر اقتصاد به 50 درصد برسد.
شاخص فلاکت در ایران پس از تحریم: