رضا امیرخانی درباره نگرانی اش نسبت به کشور گفت: نگرانم که نمیتوانیم درباره آینده مشترک صحبت کنیم، خصوصا با نسلهای بعدی نمیتوانیم صحبت کنیم و من احساس خطر میکنم و معتقدم کشور به تغییر نسل نیاز دارد.
گفتگو شاید کمک کند که به راهحل نزدیک شویم، اما راهحل نیست، یعنی اینجوری نیست که ما بیاییم گفتگو کنیم و مسالهای که در خیابان میبینیم، حل شود.
روزنامه دولت نوشت: امیرخانی همانطور که در داستانهایش نشان داده بازتولیدکننده ایدئولوژی طبقاتیاش «بورژوازی کمپرادور» است. طبقهای فراسوی نیک و بد! نفحات نفتش هم که به روشنی یک مانیفست طبقاتی است.
برنده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران معتقد است نظام نیازمند چند تغییر اضطراری است اما هیچ بیگانهای هم نگران کشور ما نیست و در عین حال به معترضان توصیه میکند که مطالبه گری را ادامه دهند.
نامه امیرخانی علیه طیفی که طی این سالها او را بزرگ کردهاند، ادبیاتی کینه ورزانه و عصبی دارد. در شرایطی که راهزنان مختلف در عرصههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، در حال لطمه زدن به کشور هستند، عجیب است که این نویسنده که خود را «فرمانده نیروی هوایی ادبیات» میپندارد، حمله به دوستانش را برگزیده است
رضا امیرخانی ، نویسنده چیرهدست کشورمان بعد از حضور در مناطق زلزله زده آذربایجان شرقی در یادداشتی انتقادی، ضمن بررسی دقیق و موشکافانه زلزله و نقش مردم و مسئولان و نهادها در پس زلزله، به برخی روایتهای تکاندهنده از زبان مردم مصیبتدیده این مناطق نیز پرداخته است.