روایت درد و رنج جای روایت فتح خون را گرفته است و به تبعیت از جریان کلان سینمای ضدجنگ در غرب به دنبال ارائه روایت تقبیح جنگ و جنگافروزی است حال آنکه اساسا ایران شروعکننده جنگ نبوده است و تنها در مقام دفاع حضور داشته است که موجب میشود هیچگونه شباهتی میان دفاع هشت ساله ایران و جنگهای جهانی که غربیها مسببان اصلی آن بودهاند، شکل نگیرد.
کمتر کارگردان ایرانی مانند خاچیکیان در درازای سه دهه قبل از انقلاب و جنگ بهگونهای پیوسته و پرکار درگیر فیلمسازی بودهاست. ظهور وی در سینمای جنگ پر معنا و دور از انتظار بود. از نکات مهم نگاه خاچیکیان اینکه موضوع فیلم بسیار به روز و همزمان با جنگ تحمیلی این کار ساخته شده بود. فیلمی که جنبه ناسیونالیسم ایرانیها را هم تحریک میکرد. فیلم شعاری نبود و تماشاگر با قهرمانهای فیلم آشنا بود و با آنها حس همذات پنداری داشت.