لوموند فرانسه، در تحلیلی به بررسی وضعیت و نقش کنونی ترکیه در منطقه پرداخته است که حاوی نکات قابل تأملی است.متن مقاله لوموند در زیر می آید:
به گزارش عصر ایران، ترکیه در صحنه منطقه ای و بین المللی در موضع قدرت به سر می برد. به نظر می رسد که اقتصاد قوی و باثبات این کشور، قدرت دموکراسی اش، تاثیر فرهنگی مهمش و رها شدن از تهدیدهایی همچون اسلام گرایی، قومیت گرایی، نظامی گری و استبداد گرایی، که همواره با آنها درگیر بوده است، باعث دوام بخشیدن و پررنگ تر کردن عظمت این کشور شده است.
با تمام این احوال، ترکها اکنون از خود می پرسند که آیا دوران شانس آنها برنگشته است؟! خاورمیانه در وضعیت بحران به سر می برد و مرزهای شرقی ترکیه از این بحران بی نصیب نمانده اند.
در ابتدای سال 2000، برای ترکها آسان تر بود که خود را بی طرف نشان دهند؛ در آن زمان ترکیه، هم با اسرائیل و هم با ایران، سیاست اقتصادی بازی را دنبال می کرد که طبق آن ادغام زیربناها را بین کشورهای همسایه و ایجاد مناطق محلی تجارت آزاد را تشویق می کرد.
اما از این پس این سیاست "بی مشکلی" برای این کشور، ایده آلی دوردست به نظر می رسد.
روابط این کشور با ایران، از رابطه "همکاری" به رابطه "رقابت" در زمینه تاثیرگذاری بر دنیای عرب تبدیل شده است. هر دو کشور نسبتا منافع و اهداف گاه متضاد، خود را دنبال می کنند و درباره پیشنهاد ناتو درباره پوشش موشکی نیز موضع گیری متضادی را از خود نشان داده اند.
ترکیه که سابقا بطور آشکارا تلاش می کرد روابط خود را با تمام جناح های سیاسی عراق صلح آمیز کند، اکنون شاهد خراب شدن بیش از پیش روابط خود با بغداد است.
پس از شکست حزب سیاسی ای که ترکیه در انتخابات عراق از آن دفاع می کرد، آنکارا نه تنها شاهد از دست دادن موقعیت سابق خود در این کشور بود بلکه با نزدیک تر شدن بغداد به تهران و دمشق، دیگر در عراق قدرت مانوری برای خود نمی بیند.
هر چند که ترکیه از تجمعات میدان تحریر و انقلاب مصر دفاع کرد و این عمل مورد پسند مصری ها و موجب افزایش محبوبیت رجب طیب اردوغان، نخست وزیر این کشور، در مصر شد اما با این وجود مصری ها اعلام کردند که می خواهند مدل حکومتی مصری را دنبال کنند و نه مدل حکومتی ترکیه را.
مصری ها همچنین ترکها را مردمانی بلند پرواز می دانند که قصد دارند رهبریت دنیای عرب را از آنان بدزدند و خود به ایفای این نقش بپردازند.
هر چند که کاهش روابط ترکیه و اسرائیل، از سال 2009 تا به حال، باعث بهبودی جایگاه ترکیه در بین کشورهای عربی شده است، اما این موضوع ممکن است در دراز مدت به روابط ترکیه با آمریکا لطمه وارد کند.
از بین تمام انقلابها و تغییراتی که در کشورهای عربی روی داد، بحرانی که کشور همسایه ترکیه، یعنی سوریه، را فرا گرفته است تاثیر ویژه ای بر این کشور گذاشته است؛ حمایت ترکیه از اپوزیسیون سوریه، صلح و سازش کاملی که بر روابط این دو کشور حاکم بود را به تقابل و رویارویی غیر مستقیم تبدیل کرده است.
آنکارا اکنون بین فشارهای بین المللی که این کشور را به دخالت در امور سوریه فرا می خواند گرفتار شده است چرا که این کار از یک جهت به شهرت ترکیه به عنوان کشوری بی طرف لطمه می زند و از جهت دیگر آن را در تضاد مستقیم با ایران قرار می دهد.
به نظر می رسد که روند نزدیکی ترکیه به اروپا نیز متوقف شده است. عدم پیشرفت این کشور در مذاکراتی که براساس 35 سرفصل با اتحادیه اروپا انجام می داده است، همچنین توقف هر گونه گفتگوی ترکیه با قبرس به هنگام ریاست دوره ای بخش یونانی نشین قبرس بر این اتحادیه در ماه ژوئیه، نشان دهنده پسروی شدید این کشور در برنامه الحاق خود به اروپاست.
تمسخر سیاستمداران ترک و بی اعتمادی بعضی از دولت های اروپایی، از جمله نیکولا سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه، به ناآرامی های موجود در روابط ترکیه و اتحادیه اروپا دامن می زند.
از نظر ترکیه، اتحادیه اروپا، ناکارآمد، غرق در بحران مالی کشورهای حوزه یورو و در حال بازی دادن این کشور برای عضویتش به این اتحادیه است.
بروکسل به مواردی همچون نقض حقوق بشر در ترکیه، زندانی کردن روزنامه نگاران در این کشور و عدم پیشرفت در پرونده کردهای ترکیه به عنوان موانع مهم پذیرفته نشدن این کشور در اتحادیه اروپا می نگرد.
با این وجود، پذیرفته شدن ترکیه در اتحادیه اروپا، می تواند به عنوان سکوی پرتابی برای این کشور باشد؛ کشورهای اروپایی بیش از نیمی از تجارت ترکیه را فراهم می کنند و سه چهارم سرمایه گذاری های خارجی مستقیم در ترکیه توسط این اتحادیه صورت می گیرد.
ترکیه به جای اینکه از اتحادیه اروپا انتظار داشته باشد که حقوقی را برایش به رسمیت بشناسد، که بدون عضویت در آن نمی تواند به آنها دست یابد، باید از تاثیر منطقه ای خود برای از سر گرفتن روابطش با اروپا و تلاش در جهت حل مسائل خاورمیانه استفاده کند.