ملکیان در نشست رونمایی از تصحیح مثنوی معنوی گفت: عقلانیت، اخلاق و حقوق بشر شرط لازم پذیرفتن یک سخن است؛ از این رو در آثار مولانا سخنان فراوانی است که این سه شرط را برمیآورند.
به گزارش ایکنا:
نشست هفتگی شهر کتاب عصر دیروز ۵ دیماه با رونمایی از تصحیح مثنوی معنوی و با حضور استاد محمدعلی موحد، نصرالله پورجوادی، مصطفی ملکیان، توفیق سبحانی و اهالی فرهنگ و ادب در شهر کتاب برگزار شد.
در ابتدای این نشست، علیاصغر محمدخانی گفت: کارنامه مثنویپژوهی پر برگ و بار است و نقدها و پایاننامهها و تصحیح و مقالات فراوانی درباره مثنوی و مولوی نوشته شده است، اما نمیتوان ندای مولوی بس را سر داد؛ چرا که نکتههای تازه ای در راه است و در باب مثنوی و مولانا نمیتوان حرف آخر را زد.
وی افزود: در میان مولویپژوهان و مثنویپژوهان، استاد محمدعلی موحد جایگاه ویژهای در ایران و جهان داشته است، که در این راستا از تصحیح مقالات شمس در چند دهه گذشته گرفته تا به امروز که تصحیح جدیدی از مثنوی معنوی از سوی انتشارات هرمس و فرهنگستان زبان و ادب فارسی انتشار یافته است.
وی تصریح کرد: این مثنوی معنوی کتاب کمنظیری است که هر شارح و مصحح و منتقدی باید سالها این کتاب را خوانده باشد و تأمل و تحقیق کرده باشد و باز در مطالعه مجدد آن با مسائل تازهای مواجه میشود. این اثر عظیم مولانا که برخی محققان آن را بزرگترین اثر معنوی در عالم یافتهاند و شارحان و ناقدان انجام میدهند گویی ریشههای آن را کاویده و اطراف آن را بیل میزنند و ما امیدواریم با تصحیح جدید استاد موحد، لحظات بیشتری را در سایه این درخت تناور بیاساییم.
محمدخانی ادامه داد: امروز تلاش چند دهه استاد موحد در اختیار ماست و در این ماه هم در ایران و هم در کشورهای مختلف چند کار دیگر از استاد موحد منتشر شده و رونمایی خواهند شد و میتوان این ماه را ماه مولانا دانست. از جمله مقالات استاد درباره شمس که در فرانسه ترجمه شده، در این کشور رونمایی خواهد شد و همچنین ترجمه ترکی مثنوی معنوی که از سوی ترکیه انجام شده، در ایران رونمایی خواهد شد.
دیدگاه هویتطلبانه و حقیقتطلبانه در بازخوانی مولانا
مصطفی ملکیان، مدرس دانشگاه در ادامه این نشست با بیان سؤالاتی درباره چرایی پرداختن به مولانا و دلایل و منافع مطالعه مجدد مثنوی معنوی، گفت: در این راستا دو دیدگاه را میتوان مدنظر داشت، یکی دیدگاه هویتی و هویتطلبانه است که مولوی هم بخشی از هویت فرهنگی جامعه ما ایرانیان یا مسلمانان بوده و شناسایی این بخش کاری است که به تشخص و تعینیابی هویت ما کمک میکند و این دیدگاه در دانشگاهها و دپارتمانهای ادبیات و تاریخ عرفان اسلامی و ایرانی تعقیب میشود.
وی افزود: این برای من خواننده و شهروند عادی دیدگاهی نیست که دعوت کند تا به مولانا مراجعه کنیم؛ از این رو دیدگاه دیگر حقیقتطلبانه یا مشکلگشایانه است که کاری به هویت فرهنگی و تاریخی و ... ندارد و بحث بر این است که آیا آثاری که از مولانا در دست است، حقیقت در آنها وجود دارد یا خیر. و یا آیا مولانا میتواند مشکلگشایی کند یا خیر و میتوان از نسخه پیچیهای ۷۰۰ ساله پیش وی برای رفع مشکلاتم استفاده کنم یا خیر.
ملکیان ادامه داد: به نظر میرسد در هر دیدگاه نیازمند مراجعه به مولانا هستیم و این مراجعه شرایطی دارد و باید به مولانا به چشم یک معلم و نه مرشد، شیخ و پیر نگاه کرد و باید دید چه چیزهایی میتوانیم از مولانا یاد بگیریم.
وی در ادامه مولانا را بخشی از سنت فرهنگی ایرانیان دانست و بیان کرد: باید به این سنت فرهنگی همانطور که نباید ستیزهجویانه رفتار کنم، بلکه باید نقادانه نگاه شود و بپذیریم مولانا هم میتواند همانند هر شخص فیلسوف، فرزانه و عالم دیگری خطا کند؛ از این رو باید در راه تصفیهگری فرهنگی به مولانا بپردازیم و اورا مستثنا نکنیم.
ملکیان گفت: مولانا سخنانی دارد که جزء ماندنیهاست و این سخنان امروز برای ما باید پذیرفتنی باشد و برای پذیرفتنی بودن باید از سه بوته و ترازوی آزمایش خارج شده باشد، یکی از این آزمونها ترازوی عقلانیت، اخلاق و حقوق بشر است و شرط لازم پذیرفتنی یک سخن این است که با عقلانیت، اخلاق و حقوق بشر ناسازگار نباشد. از این رو در آثار مولانا سخنان فراوانی است که این سه شرط را برمیآورند.
وی ادامه داد: در بخش انسانشناسی، معرفتشناسی و اخلاق مولانا سخنان پذیرفتنی فراوانی وجود دارد که اگر کل نظام فکری مولانا را نپذیرد، این سخنان را میتوان به عنوان سخنان قابل دفاع عرضه کرد.
وی در پایان سخنان خود یادآور شد: معتقدم حقطلبانه میتوانیم از سخنان و آموزههای مولانا استفاده کنیم و اگر کسی نسبت به آنها پشت کند برخود ستم کرده است.
نصرالله پورجوادی نیز در ادامه این نشست برخی از تصحیحات بر مثنوی معنوی را مورد اشاره قرار داد و بیان کرد: بیش از ۱۰۰ سال است که تصحیح معنوی با نام نیکلسون محقق انگلیسی گره خورده است و تصحیح این محقق انگلیسی، در سال ۱۹۲۵ چاپ شده است که چندین سال وقت خود را صرف جمع آوری نسخههای متفاوت از مثنوی معنوی کرده و در تحقیقات خود نگاه انتقادی داشت. البته این محقق، علاوه بر تصحیح، ترجمه به زبان انگلیسی را نیز انجام داده است.
وی با طرح این سؤال که آیا نیاز است تصحیح مثنوی معنوی مجدداً از سوی فرد دیگری انجام شود، گفت: این محقق انگلیسی آرزو داشت تمام متون کلاسیک فارسی با متن صحیح در اختیار مخاطبان قرار گیرد و نخستین گام را نیز خود در این مسیر برداشته است و از آن پس افراد دیگری به این حوزه ورود کردند، اما واقعیت این است که تصحیح متن، علمی است که از فرنگیها آموختهایم و نباید به راحتی از آن بگذریم.
وی در ادامه عنوان کرد: با کمال تأسف این روزها شاهدیم که افرادی از روی آثار تصحیح شده معروف با اندکی دخل و تصرف اثری به نام خود به چاپ میرسانند که این مسئله به کار دقیق علمی و تحقیقی لطمه میزند؛ البته اثر استاد موحد جای خود را دارد و من بعد از مطالعه دقیق میتوانم بگوییم که آیا بعد از آن نیاز است کسی به تصحیح تازهای اقدام کند یا خیر.
محمدعلی موحد نیز در ادامه این نشست گفت: متأسفانه مراسم رونمایی برای این کتاب، پیش از مطالعه آن از سوی برخی سخنرانها انجام شده است، آقای پورجوادی تلویحاً میگوید بعد از نیکلسون چرا موحد به سراغ تصحیح مثنوی معنوی رفته است. اگر کتاب را خوانده بودید میدیدید که به تمام این پرسشها به صورت مفصل در آن اثر پاسخ داده شده است. همچنین تمام نسخههایی که نیکلسون در کار خود از آنها استفاده کرده در کتاب مطرح شده است، نسخه قونیه که جناب پورجوادی از آن نام بردند، نسخهای به خط مولانا نیست حتی به خط حسام چلبی نیست که کاتب میگوید این نسخه را از نسخهای که مولانا بر صحت آن تأکید داشته، نوشته است و تنها نسخه موجود با این امتیاز نیز وجود ندارد و مثلا نسخه ۶۷۸ نیز عیناً همین شرایط را دارد.
وی در ادامه بیان کرد: با این حال در بالا بودن ارزش نسخه قونیه مثنوی معنوی شکی نیست و من شخصاً تلاش کردم به نوعی دنباله کار نیکلسون را بگیریم و تکمیل کنم. اساساً برای اینکه با محتوای کتاب آشنا شویم، اول باید متن آن را تثبیت کنیم و قصد ما فراهم کردن یک نسخه مثنوی و معنوی بود. نیکلسون در آن سالها با آن ابزار و لوازم محدود تصحیح قابل قبولی ارائه کرده بود، اما واقعا همچنان جا داشت تا نکتههایی را از دل اثر بیرون بکشیم. خوبی این اثر این است که تنها به نسخههایی از مثنوی اکتفا کردیم که نهایتا تا ۱۵ سال پس از مرگ مولانا نوشته شده است.