از نظر فنائی، دیوید راس معتقد است که پنج وظیفه نهایی از جمله وفای به عهد، جبران خطا، شکرگزاری، تولید خوبی و عدم اضرار به غیر وجود دارد.
ششمین همایش نظام اخلاقی مولانا بعد از ظهر ۱۴ دی در شهرکتاب برگزار شد. در آغاز این همایش ابوالقاسم فنائی، مدرس دانشگاه مفید به سخنرانی پرداخت.
به گزارش ایکنا، فنائی در آغاز سخنانش با «وظیفهگرائی اخلاقی» گفت: پرداختن به مکاتب اخلاقی لازمه بررسی نظام اخلاقی مولاناست. من به تشریح وظیفهگرایی اخلاقی خواهم پرداخت. اولین سوال آن است که نظریه اخلاقی چیست؟ اولین پاسخ این است که نظریه اخلاقی به دو پرسش چه کاری یا کارهایی درست است؟ و چه خصلت یا خصلتهایی فضیلت است؟ میپردازد.
وی ادامه داد: ما سه گرایش فضیلتگرا، وظیفهگرا و یا پیامدگرا را در اخلاق هنجاری داریم. هر کدام از این گرایشها خوانشهای مختلفی دارند. تفاوت این سه گرایش موضوع ارزیابی آنهاست و مفاهیم پایه از نظر این گرایشها در نظریه اخلاقی است. اخلاق فضیلتگرا میگوید مفهوم اصلی فضیلت است.
فنائی افزود: فضیلتگرایان در پرتو چیستی فضیلت، دیگر پرسشها را پاسخ میدهند. وظیفهگرایان معتقدند مفهوم اصلی و کلیدی، وظیفه و درستی است و پیامدگرایان نیز معتقدند مفهوم کلیدی و بنیادین در اخلاق، خوبی پیامدهاست.
مدرس دانشگاه مفید با بیان اینکه تفاوت سه گرایش اخلاقی را میتوان در غالب تفاوت موضوع ارزیابی اخلاقی توضیح داد، گفت: فضیلتگرایان موضوع ارزیابی را فاعل اخلاقی، گرایش وظیفهگروانه محور داوری اخلاقی را خود فعل با ویژگیهای ذاتی آن و پیامدگراران موضوع ارزیابی را پیامدهای فعل میدانند.
فنائی ادامه داد: این سه نظریه نظریات کلاسیکاند که انواع آرمانی نظریات اخلاقی هستند و در عالم واقع نظریهای وجود ندارد که تماما یکی از این سه باشد. در عالم خارج، خوانشهای این نظریات با آن نوع آرمانی فاصله دارند. سه تحول در چند دهه اخیر اتفاق افتاده است که خوانشهای اخلاقی به هم نزدیک شوند. اولین تحولات این است که هر کدام از هواداران این سه نظریه از نظریات خود را به نحوی بسط دادهاند که مزایای نظریه رقیب را پوشش بدهد. این باعث شده است که فصله نظریات کم شود. اتفاق دوم پیدایش نظریات جامع است. هواداران این سه نظریه سعی کردهاند خوانشهایی را ارائه بدهند که ترکیبی از دو یا سه گرایش است. اتفاق سوم این است که نظریههای تکثرگرا ظهور یافته است.
فنائی تصرح کرد: ما فرض میکنیم مرز قاطعی وجود دارد و این به درد تعلیم میخورد و در عالم واقع این مرز وجود ندارد. تفاوت وظیفهگروی و پیامدگرایی بر سر سرچشمه درستی و نادرسی افعال است. هر دو گروه قبول دارند که درستی و نادرسی وصفی عینی در خصوص افعال است که معادل الزام یا درستی اخلاقی است اما بحث منشا این وصف است. چه چیزی باعث میشود فعلی به لحاظ اخلاقی درست باشد. ادعا این است که نمیتوان گفت کاری درست یا نادرست است مگر این که بتوان نشان داد بین دو کار اخلاقی و غیر اخلاقی در وصف دیگری هم با هم تفاوت دارند. سرچشمه درستی و نادرستی از نظر پیامدگرایان حتما در پیامدهاست. وظیفهگرایان درستی فعل را تابع خصوصیات ذاتی فعل است.
وی تصریح کرد: پیامدگرایان وجود وظیفه را انکار نمیکنند، بلکه اختلاف ایشان در آن است که درستی از چه چیزی ناشی میشود.
مدرس دانشگاه مفید با بیان اینکه پرسش آن است که چه ویژگیهایی وظیفهساز یا درستساز است؟ گفت: پیامدگراها میگویند درستی یک فعل صد در صد تابع پیامد یا پیامدهای خوب آن فعل است. اینها باید بگویند پیامد خوب یا بد چه پیامدی است. خوانش مسلط پیامدگرایی که همان فایدهگرایی است، پیامد درست را بیشترین خوشبختی یا بیشتری لذت برای بیشتری افراد میداند. برخی دیگر از پیامدگرایان معتقدند که پیامدهای هم ارزشی در موازات هم وجود دارد که به هم تقلیل نمییابند. وظیفهگرایان معتقدند درستی یک فعل صد در صد تابع پیامد یا پیامدهای خوب آن فعل نیست. انواع وظیفهگرایی به وحدتگرا و کثرتگرا تقسیم میشوند. گروههای وحدتگرا عبارتند از اخلاق کانتی، اخلاق مبتنی به قانون طبیعی و اخلاق مبتنی بر فرمان الهی. معروفترین اخلاق کثرتگرایی وظیفهگرا، اخلاق تالیف شده توسط دیوید راس، فیلسوف اخلاق است.
وی ادامه داد: کثرتگراها بر خلاف وحدتگراها معتقدند وصف درستساز وصفی واحد نیست و ما در عرض هم چند اصل بنیادین داریم که میتواند کاری را وظیفه ما بکند. این اصول قابل تقلیل به یک اصل بنیادینتر نیستند.
فنائی افزود: راس فیلسوف اسکاتلندی است و دو کتاب اصلی علاوه بر کتبش در خصوص فلسفه ارسطو، در فلسفه اخلاق دارد. اولین کتابش مجموعه سخنرانیهایش است و دومی خوبی و درستی است. دیدگاه ایشان بسیار جامع است. در اخلاق هنجاری اخلاق راس وظیفهگراست به این معنا که درستی از ذات فعل ناشی میشود. همچنین او کثرتگراست و خصوصیات درستساز را متعدد میداند. ویژگی سوم این نظریه شهودگرایی آن است. راس معتقد است مفاهیم اخلاقی به واسطه شهود اخلاقی معلوم میشود و این مفاهیم غیرقابل تعریف است. در خصوص داوریهای اخلاقی هم راس شهودگراست و صدق داوریهای اخلاقی را از طریق شهود میداند.
مدرس دانشگاه مفید تصریح کرد: ویژگی چهارم فلسفه راس آن است که اوصاف اخلاقی طبیعی نیستند بلکه ناطبیعیاند. مهمترین ویژگی اخلاق هنجاری راس، تفکیک میان وظیفه در نگاه نخستین یا بالقوه و وظیفه نهائی یا بالفعل توسط اوست.
وی با بیان اینکه بر اساس این دو نوع تفکیک راس، میتوان شهودگرایی را توضیح داد، گفت: یکی از نتایج این دو نوع تفکیک این است که درستی وظایف در نگاه نخستین با شهود است اما در خصوص وظیفه نهایی معتقد است ما شهود نداریم و ما تنها در اینجا یک باور ظنی داریم و نمیتوانیم ادعای قطع داشته باشیم.
این پژوهشگر حوزه اخلاق ادامه داد: در اخلاق هنجاری در خصوص خوب اخلاقی و وظیفه اخلاقی بحث کرده و آن را به در نگاه نخستین و نهایی تفکیک کرده است. او معتقد است ما چهار خوب فضیلت، لذت، معرفت و عدالت داریم و اینها پیامدهایی هستند که اگر یک فعل مترتب شوند، آن را به وظیفه اخلاقی ما بدل میکنند. راس پیامدگرایی را به نحو مطلق نفی نمیکند و این چهار پیامد را در درستی اخلاقی یک فعل دخیل میداند. او معتقد است که اینها در ذات اخلاقاند.
فنایی در پایان تصریح کرد: راس معتقد است که وظایف اخلاقی در نگاه نخستین عبارتند از وفای به عهد، جبران خطا، خودسازی، عدالت، شکرگزاری، مهربانی و عدم اضرار به غیر. اگر من وعدهای به شما داده باشم، باید به آن عمل کنم. اگر من آسیبی به شما رسانده باشم از نظر اخلاقی باید آن را جبران کنم. مراد از خودسازی وظیفهای است که فرد نسبت به خود دارد. عدالت در مقام تولید و توزیع مطرح میشود. او در ادامه بحث این فهرست را کوچکتر کرده و معتقد است پنج وظیفه نهایی داریم وفای به عهد، جبران خطا، شکرگزاری، تولید خوبی و عدم اضرار به غیر. تولید خوبی سه زیر شاخه عدالت، خودسازی و مهربانی دارد. این نظریه در کنار اخلاق کانتی از پرطرفدارترین نظریههای اخلاق هنجار است.