از ٧٧ باغوحش و پرندگان ایران، ٧ مورد تعطیل شدند؛ این ٧ مورد «ایراد فنی» داشتند و از «دستورالعملهای سازمان محیطزیست» دور بودند و تعطیل شدند تا حیواناتشان بین دیگر مراکز تقسیم شود. دیروز خبر آمد که این ٧ باغوحش اگر مجوزی داشتند، از آنها گرفته شد و اگر نه، صدور مجوزشان به بعد از بالابردن استانداردها موکول شد.
ایران ٧٧ مرکز نگهداری حیوانات دارد که حالا هفت مورد آن تعطیل شده و مسئولان درباره اینکه سرنوشت این حیوانات به طور دقیق چه خواهد شد، پاسخی نمی دهند
به گزارش شهروند، از ٧٧ باغوحش و پرندگان ایران، ٧ مورد تعطیل شدند؛ این ٧ مورد «ایراد فنی» داشتند و از «دستورالعملهای سازمان محیطزیست» دور بودند و تعطیل شدند تا حیواناتشان بین دیگر مراکز تقسیم شود. دیروز خبر آمد که این ٧ باغوحش اگر مجوزی داشتند، از آنها گرفته شد و اگر نه، صدور مجوزشان به بعد از بالابردن استانداردها موکول شد.
با این حال پیدا نیست که از میان ٧٠ باغوحش باقیمانده که درشان به روی بازدیدکنندگان باز است، کدامیک به باور مسئولان ایراد فنی ندارند و اساسا چقدر دستورالعملها را به کار میگیرند. اسمش را باغوحش بگذاریم یا باغ وحشت و اسارتگاه، هرچه باشد، تعداد بیشماری از حیوانات در استانداردهای مختلف در قفسها و پشت حصارهای مراکز مختلف نگهداری میشوند. حیواناتی که تکلیف زندگیشان روشن نیست، چون هم زیستگاه اصلیشان در معرض انواع تهدیدهاست و هم قفسهایشان چنان از استاندارد جهانی فاصله دارد که هیچوقت نمیشود اسمش را خانه گذاشت.
علی تیموری، مدیرکل حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیطزیست دیروز از بررسی ۹۲ باغوحشها و مراکز نگهداری پرندگان در سال ٩٢ خبر داد و گفت که در طول این بررسی معلوم شده حدود ۶۰درصد باغوحشها و باغهای پرندگان در کشور هیچ مجوزی نداشته و بیهیچ نظارتی به فعالیت خود ادامه میدادند.
حالا به گفته او، ۷۷ باغوحش و باغ نگهداری پرندگان شناسایی شده و به تمام این مراکز برنامه زمانبندی داده شده تا مشکلات و ایرادات فنی خود را برطرف کنند و به دستورالعمل سازمان نزدیک شوند و درنهایت سازمان مجوز لازم را به آنها بدهد. اینطور که تیموری توضیح داده، اگرچه بعد از اولتیماتومهای سازمان اکثر مجموعهها خود را به دستورالعملهای سازمان نزدیک کرده و مجوز لازم را دریافت کردند، اما ۷ مرکز مانند باغوحشی در یکی از شهرهای اطراف تهران هیچ اقدامی نکرده و سازمان هم آنها را تعطیل کرده و حیواناتش را به مراکز مجاز تحویل داده است.
درحالی که در سالهای گذشته موارد مختلفی از نگهداری غیراستاندارد حیوانات در باغوحشها خبرساز شده و حتی گزارش آن در بعضی رسانههای بینالمللی منتشر شده بود اما حالا به گفته مدیرکل حفاظت و مدیریت شکار و صید بسیاری از باغوحشهای سراسر کشور ظرف سه الی چهارسال اخیر جایگاههای خود را به لحاظ بهداشتی، دامپزشکی و غذایی تغییرات اساسی دادهاند.
از جمله اینکه بعد از اینکه سازمان محیطزیست مجوز استفاده و بهرهکشی از حیوانات در سیرکها را لغو کرد، حدود ۷۰ الی ۸۰ قلاده شیر مازاد در سیرکها به باغوحش شیراز تحویل داده شدند که باغوحش شیراز هم وضع مناسبی برای نگهداری این حیوانات نبود و حالا به گفته تیموری با هزینههایی که انجام شده، مکان مناسبی برای این باغوحش در نظر گرفته شده و وضع این باغوحش رو به بهبود است.
باغوحش مشهد هم یکی دیگر از مواردی بود که خبرساز شد؛ مرکزی که درنهایت ناچار شد مازاد گونههایش را به دیگر باغوحشها تحویل دهد. همچنین درحالی که در نوروز خبر رسید باغوحش خرمآباد تعطیل شده اما حالا تیموری گفته است که باز هم فرصتی برای رفع ایرادات به آنها داده شد. او با بیان این موارد خبر داده که درحال حاضر نیز هیچ مجوز جدیدی به باغوحش یا باغ پرندگان داده نخواهد شد، مگر اینکه همه استانداردها را رعایت کنند.
کتی جهانگیری، مستندساز حیاتوحش و فعال این حوزه در اینباره به «شهروند» میگوید: «حامیان محیطزیست بهطورکلی موافق باغوحش نیستند. آنها میگویند حیوان باید در طبیعت و زیستگاهش زندگی کند اما به این فکر نمیکنند با توجه به اینکه زیستگاههای ما بشدت تحت فشار است، عملا زیستگاههایمان را از دست دادهایم. چنانکه زیستگاهی نداریم که در آن خانهسازی نشده باشد و معدنی در آن فعال به کار نباشد و جادهای از آن رد نشده باشد. حتی در مناطق جنگلی هم هر قسمتی جاده هست؛ یا مالرو یا ماشینرو.»
سال پیش او و جمعی از فعالان حوزه محیطزیست، کپی از ضوابط و استانداردهای آمده در سایت حفاظت سازمان محیطزیست را به سازمان دامپزشکی بردند و به ریاست سازمان تحویل دادند و درباره رعایتنشدن ضوابط در چهار باغوحش بابلسر، خرمآباد، شیراز و مشهد گوشزد کردند: «ما فراموش کردهایم که یکی از وظایف مهم سازمان دامپزشکی رسیدگی به مسائل بهداشتی و درمانی حیوانات است از هرگونه و در هرجا. اما آنها اصلا وظیفهشان را انجام نمیدهند. آنها همیشه در پاسخ میگویند که ما مسئول سلامت غذایی انسانی هستیم، درحالی که این تنها بخشی از مسئولیت سازمان دامپزشکی است.
این درحالی است که همین سازمان باغوحشی را در خرمآباد تأسیس میکند که شرایط نگهداری حیوانات در آن از هر مرکز دیگری بدتر است. بهانهاش این است که پول ندارد و رسیدگی میکند و حالا ظاهرا به شهرداری واگذار شده است.»جهانگیری اینها را میگوید و ادامه میدهد: «من موافق باغوحش نیستم اما برای حیواناتی که قابلیت بازگشت به زیستگاه اصلیشان را ندارند، به مکانی نیاز داریم.» او یادآوری میکند که سال پیش پس از بسته شدن باغوحش شیراز، جابهجایی آنها باعث شد تعداد زیادی از حیوانات تلف شوند چون ما حتی در جابهجایی دانش و امکانات نداریم.با تمام این شرایط ایران ٧٧ مرکز نگهداری دارد که حالا که هفتتای آن تعطیل شده و مسئولان درباره اینکه سرنوشت این حیوانات بهطور دقیق چه خواهد شد، پاسخی نمیدهند. در این شرایط این نگرانی که سرنوشت حیوانات مشهد برای حیوانات باغوحشهای تعطیل شده هم تکرار شود، بیشتر شده است؛ حیواناتی که پس از تعطیلی باغوحش مشهد در جریان جابهجایی مردند چون ابزار جابهجاییشان استاندارد نبود.
این باغوحشها مردم را سرگرم نمیکند
جهانگیری، مستندساز حیاتوحش اگرچه میگوید اساسا باغوحشها برای نمایش گونههای مختلف و سرگرمی نظیر سیرک راهاندازی شده، معتقد است که باغوحشهای ایران برای سرگرم کردن موفق نبودهاند. او با آوردن مثالهایی، بازدیدکنندگان باغوحشها را دو دسته از افراد میداند: گروهی که دغدغهمندند و با داشتن حساسیت روی موضوع محیطزیست و حیات وحش از تماشای شرایط بد حیوانات آزرده میشوند و گروه دیگری که برایشان فرقی نمیکند به قفسها بکوبند؛ «مثل آن شخصی که در باغوحش خرمآباد سنگی به شکم گوزن زرد حامله کوبید و آن را کشت.»
جهانگیری با اشاره به باغوحش بابلسر که بازدیدکنندگانش ناچار بودند هنگام تماشا بینیشان را به دلیل بوی بد محوطه بگیرند ادامه میدهد: «در باراجین سر پروژهای که داشتم، یک شب دیدم که مردم میآمدند و محکم به شیشهها میکوبیدند، درحالیکه آنجا نوشته شده به شیشه ضربه نزنید و مرتبا مسئولان گوشزد میکردند. وقتی میپرسیدم که چرا ضربه میزنند در جواب میگفتند چرا نزنم؟ دوهزار تومان پول بلیت دادهام و میخواهم ضربه بزنم. یا در پارک چمران کرج نوشتهاند به حیوانات پفک و خوردنی ندهید اما شترمرغ این مرکز به خاطر آشغالهایی که مردم برایش ریخته بودند مرد. یک شب در آن باغوحش دیدم بچهای لیوان ژلاتین را توی قفس میمون انداخته بود و به سختی آن را از خفه شدن نجات دادند.»