bato-adv
کد خبر: ۴۴۹۱۳۳
دهم مرداد، روز دستور مصدق برای خروج اشرف پهلوی از ایران

اشرف همزاد پرحاشیه پهلوی دوم

اشرف همزاد پرحاشیه پهلوی دوم
ستاره اقبال اشرف پهلوی به عنوان زنی جاه‌طلب، سرکش، باهوش، جسور و مکار از زمانی رو به افول گذاشت که رزم‌آرا بر سر کار آمد. رزم‌آرا بر‌خلاف رویه اسلاف خود بدون کوچک‌ترین مشورتی با اشرف، کابینه خود را تشکیل داد و به اعتراضات اشرف بی‌توجهی کرد. اشرف از این خودسری عصبانی شد و دست به تحریک و کارشکنی علیه دولت زد. رزم‌آرا از این تحریکات خشمگین شد و به شاه شکایت برد.
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۲ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۹

طی سال‌های (۱۳۲۱ تا ۱۳۳۳) اشرف پهلوی در بسیاری از حوادث و رویداد‌های داخلی ایران نقش مهمی داشت. در این مدت ۱۰ سال، حداقل نیمی از نخست‌وزیرانی که روی کار آمدند و سال‌ها حکومت کردند را اشرف پهلوی روی کار آورده بود. اگر سیاستمداری همچون ساعد مراغه‌ای در ایران چندین بار بر سر کار می‌آمدند و سال‌ها حکومت می‌کردند با پشتیبانی و حمایت اشرف پهلوی بود، زیرا اشرف نخست‌وزیران ضعیف را بیشتر می‌پسندید، وزرای کابینه آن‌ها را شخصا تعیین می‌کرد و همیشه دوستان او در این کابینه‌ها اکثریت را در دست داشتند. در میان نخست‌وزیران ایران اشرف فقط با قوام‌السلطنه خوب بود، زیرا قوام با وجود قلدری و خودخواهی بر اهمیت و نفوذ اشرف اذعان داشت و اغلب توصیه‌ها و سفارش او را می‌پذیرفت.

اشرف پهلوی و قوام

اعتماد در ادامه نوشت: در بحران آذربایجان که قوام را بر سر کار آورد، اشرف به او توصیه کرد که با روس‌ها کنار بیاید، قوام‌السلطنه سیاست متمایل به چپ را در پیش گرفت و اشرف هم به روسیه مسافرت کرد. در آن موقع او را متهم به تمایلات چپ کردند ولی بعد‌ها اشرف مورد حمله عناصر چپ قرار گرفت و دروغ بودن این ادعا روشن شد. اشرف پهلوی افرادی همچون عبدالحسین هژیر، منوچهر اقبال، خسرو هدایت، نوری اسفندیاری و احمد دهقان را از گمنامی به اوج مقام در صحنه سیاسی ایران رسانید.

اشرف در تعیین وزرای کابینه‌های ۱۰ سال (از ۱۳۲۱ تا ۱۳۳۲) به استثنای کابینه دکتر مصدق نظر داشت. نفوذ و مداخلات اشرف در امور کشور تقریبا بر همه ایرانیان آشکار بود. هر زمان واقعه مهمی در کشور رخ می‌دهد فورا افکار عمومی متوجه نقش اشرف می‌شود. قدرت‌طلبی، مهارت در زدوبند و دسیسه‌گری‌های او در بازی‌های سیاسی زبانزد خاص و عام بود.

اشرف پهلوی و رزم‌آرا

ستاره اقبال اشرف پهلوی به عنوان زنی جاه‌طلب، سرکش، باهوش، جسور و مکار از زمانی رو به افول گذاشت که رزم‌آرا بر سر کار آمد. رزم‌آرا بر‌خلاف رویه اسلاف خود بدون کوچک‌ترین مشورتی با اشرف، کابینه خود را تشکیل داد و به اعتراضات اشرف بی‌توجهی کرد. اشرف از این خودسری عصبانی شد و دست به تحریک و کارشکنی علیه دولت زد. رزم‌آرا از این تحریکات خشمگین شد و به شاه شکایت برد.

رزم‌آرا حتی در مقام مقابله هم برآمد. به تحریک سپهبد رزم‌آرا نخست‌وزیر ایران، مطبوعات مهم بین‌المللی مطالب منفی علیه اشرف انتشار دادند (اشاره به مقالات مجله تایم و مطبوعات انگلیس) مقارن همین احوال بود که رزم‌آرا روز (۱۶ اسفند ۱۳۲۹) در مسجد شاه (سابق) به قتل رسید، یک‌بار دیگر توجه افکار عمومی به اشرف معطوف شد. در دوران کوتاه زمامداری حسین علاء در ایران وی نیز حتی اجازه اقامت در ایران را به او نداد.

مصدق و اشرف پهلوی

دکتر مصدق از همان ابتدای نخست‌وزیری، با اشرف به مبارزه برخاست. آیت‌الله کاشانی نیز در این مبارزه او را همراهی می‌کرد. اشرف که قریب ۱۰ سال بر صحنه سیاست ایران سایه افکنده بود، ناگهان خود را در میان توفانی از مخالفت‌های قشر عظیم ملت ایران و مقامات مسوول مهم مملکتی و مذهبی ایران دید و بالاخره تحت فشار دکتر مصدق که متکی بر افکار عمومی بود، مجبور به ترک ایران شد.

علت واقعی اخراج اشرف پهلوی از ایران که در شهریور ماه ۱۳۳۱ صورت گرفت، به دست آمدن اطلاعات و مدارکی از مداخلات و دسیسه‌کاری‌های او و مادر محمدرضا پهلوی در امور سیاسی و به حضور پذیرفتن نمایندگان مخالف دکتر مصدق در مجلس، دیدار با نمایندگان سیاسی و ماموران آژانس‌های اطلاعاتی و جاسوسی انگلستان و امریکا و تحریک و تشویق افسران و درجه‌داران ارتش به مخالفت و رویارویی با اقدامات دکتر مصدق بود.

یکی از مدارک مهمی که در این عرصه کشف شد، مدرکی بود که نشان می‌داد در جریان حوادث ۲۳ تیر ماه ۱۳۳۰ که حزب توده به مناسبت ورود «اورل هریمن» نماینده ویژه رییس‌جمهور امریکا به تهران تظاهراتی برپا کرد، اشرف و مادرش پول‎هایی را بین عده‌ای از طرفداران دربار تقسیم کرده بودند تا نظم تظاهرات علیه نماینده امریکا را بر هم بزنند و این مراسم را به خون و آتش بکشانند و از این طریق امریکایی‌ها را وادار به قبول این نظریه کنند که دولت دکتر مصدق دولتی ضعیف و ناتوان از برقراری نظم و امنیت است و ایران در معرض سقوط به دامان کمونیسم جهانی قرار دارد.

در آذر ماه ۱۳۳۰ دکتر مصدق تصمیم به استعفا گرفت و در نامه‌ای به حسین علاء وزیر دربار شاهنشاهی، علت استعفای خود را ملاقات‌های اشرف پهلوی با مخالفان دولت در خارج از کشور و جلسات محرمانه در دربار و مذاکره با میدلتون کاردار سفارت انگلیس در تهران عنوان کرد. به دنبال این هشدار شاه و مادر و خواهرش روابط خود را با میدلتون قطع کردند و این موضوع را به عامل زمان سپردند تا شاید به فراموشی سپرده شود.

دست‌های اشرف پهلوی در همه جا

مصدق و تمام اطرافیان او، اشرف پهلوی را گرداننده اصلی حوادث اخیر ایران و یکی از عوامل مهم روی کار آمدن قوام‌السلطنه و کشتار صد‌ها نفر از مردم این کشور می‎دانند.

قیامی که پس از استعفای دکتر مصدق و روی کارآمدن قوام‌السلطنه در ایران پیش آمد برای اشرف غیرمنتظره بود، معذلک اشرف معتقد بود می‌توان طغیان را فرو نشاند چنانکه یکی از نزدیکان دربار شاه می‌گوید حتی در روز سی‌ام تیر شاه را به مقاومت تشویق می‌کرد ولی شاه که لحظه به لحظه از وخامت کار مطلع می‌شد بالاخره فریاد زد: «من با این طغیان شدید که منجر به کشتار بی‌حساب شد، نمی‌توانم موافقت کنم» و قوام‌السلطنه را برای استعفای اجباری به کاخ سعدآباد فراخواند.

به عقیده آن‌ها اشرف بود که نظر شاه را نسبت به دکتر مصدق تغییر داد، مجلس سنا را به مبارزه علیه دولت واداشت، میان شاه و قوام آشتی داد و بالاخره آن تحول سریع و عجیب را طی اقامت خود در ایران فراهم آورد. این اولین‌بار نبود که اشرف عامل تغییر و تحول تازه‌ای در ایران شده بود، بسیاری از وقایع و تحولات سیاسی ایران محصول تفکرات و طراحی او بود. او نه تنها شاه بلکه تمامی برادرانش را زیر نفوذ خود داشت و زندگی خصوصی آن‌ها را تحت کنترل خود درآورده بود.

ورود و اخراج اشرف پهلوی

اشرف بدون کسب اجازه از دولت و شاه در تاریخ سوم مرداد ماه ۱۳۳۲ با یک هواپیمای «ایرفرانس» و با نام «بانو شفیق- نام همسر اشرف» وارد فرودگاه مهرآباد شد. در فرودگاه یکی از کارمندان بنگاه هواپیمایی ایرفرانس که او را شناخته، خود را معرفی می‌کند و برایش یک اتومبیل کرایه به شماره ۵۲۷ تهیه می‌کند تا با آن به شهر بیاید.

خبر ورود اشرف پهلوی موجب شگفتی دولت و دربار شد و به سرعت در سراسر ایران پخش شد و عناوین اصلی روزنامه‌ها را به خود اختصاص داد. روز یکشنبه چهارم مرداد ماه ۱۳۳۲ روزنامه اطلاعات دو خبر نخست خود را به بازگشت غیرمنتظره و البته غیرقانونی اشرف پهلوی به ایران اختصاص داده است، تیتر خبر بازگشت اشرف به ایران در واقع این پرسش را مطرح می‌کرد که چرا او به ایران بازگشته و پاسخ احتمالی این بود که «ممکن است والاحضرت اشرف برای تادیه قروض خود کاخ خویش را در تهران بفروشد» ضمن اینکه پیش‌تر تاکید می‌کند خواهر شاه به زودی به پاریس بازخواهد گشت. دربار نیز بلافاصله با انتشار اعلامیه فوق‌الذکر از این موضوع اعلام برائت می‌کند.

دکتر مصدق نخست‏وزیر وقت در ۱۰ مرداد ۱۳۳۱ دستور به خروج اشرف پهلوی از ایران داد. به دستور او، اشرف پهلوی خواهر دوقلوی شاه، ایران را ترک کرد و روانه اروپا شد. دکتر مصدق با مداخله بستگان و نزدیکان شاه در امور کشور شدیدا مخالف بود. او بار‌ها در جلسات شورای وزیران و در مصاحبه‌های مطبوعاتی و سخنرانی‏های خود گفته بود که هیچ عاملی بیش از مداخله و اعمال نفوذ اصحاب نام و متنفذان در معاملات دولتی و انتصابات و اموری نظیر اینها، مردم را عصبی و آماده عصیان نمی‌کند. این مداخلات همه قشر‌ها را خشمگین می‏سازد به‏ویژه طبقه روشنفکر و متوسط را که کوشش ما بر افزایش شمار اعضای این طبقه است.

مصدق همچنین می‏دانست که اشرف از ورود به توطئه بر ضد دولت او خودداری نمی‌کند و اطلاعات شهربانی (پلیس) را مامور گزارش تماس‏های او کرده بود. مصدق برای قطع اعمال نفوذ و نیز پیشگیری از توطئه احتمالی اشرف بر ضد دولت خود و همکاری با عوامل بیگانه؛ دستور داده بود که از کشور خارج شود.

هدف واقعی اشرف از بازگشت به ایران

البته اشرف پهلوی هدف از سفر خود به تهران را رسیدگی به امور خانوادگی و فراهم کردن پول برای پرداخت هزینه‌های درمان پسرش عنوان کرد، اما هدف واقعی او از آمدن به تهران رساندن نامه و پیام محرمانه سران امریکا و انگلیس به شاه بود. دکتر مصدق پس از آگاهی از سفر اشرف پهلوی، ابوالقاسم امینی، کفیل وزارت دربار را به دفتر خود احضار کرد و ضمن خواستن توضیحاتی از او در این باره، پیامی فوری به شاه فرستاد و از او خواست تا سریعا موجبات بازگشت خواهرش به خارج از کشور را فراهم کند.

سفر اشرف پهلوی مجموعا ۱۰ روز به طول انجامید و او با بدرقه حمیدرضا پهلوی و همسر او با یک هواپیمای خطوط هوایی «اس. آ. اس» متعلق به دولت سوئد، تهران را ترک کرد.

ابوالقاسم امینی، کفیل وزارت دربار، چهارم مرداد، در مصاحبه با کیهان ورود اشرف را غیرمترقبه می‌خواند و از عصبانیت شاه هنگام شنیدن این موضوع خبر می‌دهد: «هنگامی که حضور اعلیحضرت رسیدم و جریان را معروض داشتم خیلی عصبانی شدند که چرا والاحضرت بدون کسب اجازه اقدام به مراجعت به تهران کرده‌اند و بنا شد در شرایط فعلی برای اینکه ورود ایشان موهم فرضیاتی نشود و سوءتفاهمات تازه‌ای بین دربار و دولت به وجود نیاورد موجبات بازگشت ایشان به اروپا فراهم شود.»

شاه عصبانی از خواهر

شاه مستاصل و در وحشت از اینکه دکتر مصدق چطور با این موضوع مواجه خواهد شد، بلافاصله امینی، کفیل وزارت دربار را به ملاقات اشرف که در کاخ شاهپور غلامرضا اقامت گزیده می‌فرستد تا از او بخواهد هرچه سریع‌تر ایران را ترک کند، اما اشرف نمی‌پذیرد. اشرف ادعا می‌کند اولین کسی که برای دیدن او به کاخ سعدآباد آمد، فرماندار نظامی تهران بود که قصد داشت او را به فرودگاه مهرآباد برده و به فرانسه بازگرداند.

امینی با دست خالی نزد شاه برمی‌گردد. شاه به حدی از دست خواهرش عصبانی است که حتی حاضر نمی‌شود او را به حضور بپذیرد. حالا که اشرف دست رد به امینی زده، شاه باید قبل از عکس‌العمل نخست‌وزیر چاره دیگری بیندیشد، راه‌حل بعدی این است؛ برای پیش‌دستی این‌بار ابوالقاسم امینی را به ملاقات دکتر مصدق بفرستد. امینی ساعت ۱۲ ظهر (یکشنبه، چهارم مرداد، یعنی فردای ورود اشرف به ایران) به دیدار دکتر مصدق می‌رود.

واکنش مصدق به مراجعت اشرف

واکنش دکتر مصدق به این ماجرا کاملا قاطعانه است. او در ملاقات با امینی می‌خواهد که اشرف هر چه سریع‌تر ایران را ترک کند. بعد هم بلافاصله به سرهنگ اشرفی، فرماندار نظامی، دستور می‌دهد که شخصا اشرف پهلوی را ملاقات و جریان را به وی ابلاغ کند.

بنا به گزارش اطلاعات، سرهنگ اشرفی ساعت یک بعدازظهر به ملاقات اشرف می‌رود و دستور دکتر مصدق را به او ابلاغ می‌کند، ولی اشرف «به عنوان اینکه به میهن خویش وارد شده و کسی نمی‌تواند مزاحم او شود از پذیرفتن ابلاغیه خروج از ایران امتناع» می‌کند. سرهنگ اشرفی موضوع را به اطلاع آقای نخست‌وزیر می‌رساند. نخست‌وزیر بلافاصله دستور به قطع تلفن‌های عمارت شاهپور غلامرضا که اشرف در آن اقامت دارد، می‌دهد که او نتواند با بیرون تماس بگیرد.

عده‌ای سرباز را نیز از فرمانداری نظامی برای محافظت در اطراف محل اقامت او اعزام می‌کند. سپس مجددا در تماسی تلفنی با امینی بر موضوع خروج اشرف از ایران تاکید می‌کند و به او امر می‌کند که اشرف باید هرچه زودتر ایران را ترک کند خواه «حاضر به قبول این امر بشود یا نشود.» همچنین قرار می‌شود برای تسریع این امر دولت مقدمات تهیه گذرنامه اشرف پهلوی را به سرعت فراهم کند.

ساعت پنج بعدازظهر امینی با نخست‌وزیر ملاقات و برای سومین‌بار راجع به بازگشت اشرف پهلوی با او مذاکره می‌کند. نتیجه این ملاقات این است که در بعدازظهر همین روز اشرف پهلوی ایران را ترک کند، برای همین هم گذرنامه او تا ساعت ۶ عصر آماده می‌شود. اما هواپیما جای خالی ندارد و پرواز به چهارشنبه، ششم مرداد، موکول می‌شود. درنهایت خواهر دوقلوی شاه در ساعت شش و نیم بعدازظهر پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۳۲ تهران را به مقصد ژنو ترک می‌کند و به این ترتیب پنج روز پر التهاب برای دربار با این پرواز به پایان می‌رسد.

اشرف پهلوی پس از کودتای ۲۸ مرداد

اشرف پهلوی پس از کودتای امریکایی ۲۸ مرداد ماه ۱۳۳۲ به ایران بازگشت و بار دیگر مداخله‌گری و ایفای نقشی پررنگ‌تر در امور مملکت را در ابعاد وسیع‌تری از سرگرفت و اعضای شبکه تصمیم‌گیری مربوط به سیاست خارجی و بین‌المللی دخیل بود و از همان آغاز برای خود موقعیتی ممتازتر از دیگر خواهران و برادرانش مطالبه کرد و بار‌ها به ماموریت‌های محرمانه سیاسی اعزام شد.

اشرف نیابت ریاست عالیه سازمان خدمات اجتماعی، ریاست سازمان زنان ایران، سرپرستی کمیته ایرانی حقوق بشر، ریاست هیات امنای دانشگاه کرمان، ریاست هیات امنای مجمع پزشکی بین‌المللی و چندین شغل و مقام تشریفاتی دیگر را برعهده داشت. اما این مشاغل تشریفاتی و مالی روحیه جاه‌طلب اشرف پهلوی را ارضا نمی‌کرد. او خواستار یک مسئولیت سیاسی و با اهمیت در سطح بین‌المللی بود. این خواسته از زمانی که شاه همسرش فرح را به مقام نایب‌السلطنه منصوب کرد، در اشرف بیشتر تقویت شد و گماشتن اشرف به عنوان نماینده ایران در مجامع حقوق بشر موجب شد تا او خواستار مقام ریاست هیات نمایندگی در سازمان ملل شود.

اشرف در بهمن ماه ۱۳۴۵ به عنوان نماینده و رییس هیات نمایندگی ایران در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل منصوب شد. یک سال بعد به ریاست هیات نمایندگی ایران در چهل و دومین اجلاسیه شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد منصوب شد و به امریکا رفت. اشرف اندکی بعد یکی از این خواسته‌های خود را به صورت علنی ابراز کرد و خواستار دستیابی به مقام ریاست مجمع عمومی سازمان ملل متحد شد.

اشرف برای اعلام کاندیداتوری خود باید ابتدا به عنوان رییس هیات نمایندگی ایران در سازمان ملل منصوب می‌شد. اما این مقام از ابتدای تاسیس سازمان ملل، در انحصار وزیران امور خارجه بود و در آن زمان فرد قدرتمندی، چون اردشیر زاهدی، مقام وزارت خارجه را داشت.

با دخالت شاه، اردشیر زاهدی مسوولیت ریاست هیات نمایندگی ایران در سازمان ملل را به‌طور کامل به اشرف پهلوی واگذار کرد. بلافاصله پس از انتصاب به عنوان رییس هیات نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد، کارگزاران وزارت دربار و وزارت امورخارجه تلاش برای تحقق خواست اشرف پهلوی، یعنی ریاست مجمع عمومی سازمان ملل متحد را آغاز کردند. به موجب یکی از این اسناد، مجید رهنما در مهر ماه ۱۳۴۹ به ملاقات «اوتانت»، دبیرکل وقت سازمان ملل می‌رود و نظر او را در مورد نامزدی اشرف برای ریاست مجمع عمومی جویا می‌شود.

البته اوتانت با زیرکی هر چه تمام‌تر با این موضوع برخورد می‌کند و ضمن اینکه از اعلام کاندیداتوری اشرف استقبال می‌کند، امکان عملی شدن آن را به این سبب که یک بار دولت ایران مقام ریاست مجمع عمومی سازمان ملل را در اختیار داشته بعید می‌داند و آن را منوط به موافقت سایر داوطلبان از دیگر کشور‌ها می‌کند.

نصرالله انتظام رییس هیات نمایندگی ایران در سال‌های ۱۳۲۸ تا ۱۳۲۹ با ۳۲ رای از مجموع ۵۴ رای به ریاست مجمع عمومی سازمان ملل انتخاب شده بود. در همین ایام اندونزی مصمم بود که «آدام مالیک» یکی از شخصیت‌های خوشنام خود در عرصه بین‌المللی را کاندیدای این مقام کند. سرانجام تلاش برای انتخاب اشرف پهلوی به ریاست مجمع عمومی سازمان ملل متحد به پایان می‌رسد.

bato-adv
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۲ - ۱۳۹۹/۰۵/۱۱
منفورترین آقازاده تاریخ که دست کمی از نکبت زاده های امروزی نداشت.
مافیای مواد مخدر-طماع-رانت خور-دزد و شدیداً ...( به گفته فردوست)
ناشناس
Italy
۱۵:۰۳ - ۱۳۹۹/۰۵/۱۱
اگر اشرف نبود نه کودتای ۲۸ مرداد انجام میشد نه انقلاب ۵۷. این زن عقده ای قدرتپرست که به سلطنت برادرش حسادت میکرد و مدام در پی مطرح کردن و افزایش قدرت خودش بود عامل نفوذی استعمار بود و دربار را به بیراهه کشاند . بخواهید یا نخواهید او عامل کلیدی در بدبختی ایرانیان است و در ردیف ترکان خاتون مادر سلطان محمد خوارزمشاه در خیانت و فتنه گری قرار دارد. هر چند که در این دنیا برعکس ترکان خاتون مکافات عمل نکشید و با پول دزدی تا ۹۸ سالگی هوا را کثیف کرد. البته بدنامی و بی آبرویی بدترین مکافاتهاست.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲