bato-adv

از لکنت و همسر نویسنده تا بردن جایزه‌ها

از لکنت و همسر نویسنده تا بردن جایزه‌ها
«مگی اوفارل» در ایرلند شمالی متولد و در اسکاتلند بزرگ شد. این نویسنده ۴۸ساله تاکنون هشت رمان و یک کتاب خاطرات به چاپ رسانده است. «پس از رفتن تو» نخستین رمان او در سال ۲۰۰۰ برنده جایزه «بتی ترسک» شد و رمان «فاصله میان ما» که سومین اثر این نویسنده به شمار می‌رود در سال ۲۰۰۵ جایزه «سامرست» را برایش به ارمغان آورد.
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۲ - ۲۴ آذر ۱۳۹۹

«مگی اوفارل» نویسنده برنده جایزه‌های معتبر ادبی در گفت‌وگویی از خلق نخستین کتاب کودک خود، غلبه بر لکنت زبان و زندگی با یک نویسنده سخن گفت.

به گزارش ایسنا، «مگی اوفارل» در ایرلند شمالی متولد و در اسکاتلند بزرگ شد. این نویسنده ۴۸ساله تاکنون هشت رمان و یک کتاب خاطرات به چاپ رسانده است.

«پس از رفتن تو» نخستین رمان او در سال ۲۰۰۰ برنده جایزه «بتی ترسک» شد و رمان «فاصله میان ما» که سومین اثر این نویسنده به شمار می‌رود در سال ۲۰۰۵ جایزه «سامرست» را برایش به ارمغان آورد. در سال ۲۰۱۰ او برای خلق رمان «دستی که در ابتدا دست مرا گرفت» برنده جایزه «کاستا» شد. رمان «هَمنِت» این نویسنده نیز اخیرا به عنوان برنده جایزه ادبیات داستانی زنان معرفی شد.

جدیدترین اثر «اوفارل» که با عنوان «جایی که فرشته‌های برفی می‌روند» ماه گذشته منتشر شد در واقع نخستین اثر این نویسنده در حوزه کودک محسوب می‌شود.

«اوفارل» با «ویلیام ساتکلیف» رمان‌نویس بریتانیایی ازدواج کرده و صاحب سه فرزند است.

در ادامه بخشی از گفت‌وگوی «گاردین» با «مگی اوفارل» را می‌خوانید:

چه چیزی الهام‌بخش شما برای خلق کتاب «جایی که فرشته‌های برفی می‌روند» بود؟

فرشته برفی شخصیتی بود که من از مدت‌ها پیش درباره آن با فرزندانم صحبت کرده بودم. نخستین‌بار زمانی که با دخترم در یک آمبولانس بودیم درباره فرشته برفی صحبت کردم. دخترم مدام دچار شوک آنافیلاکسی می‌شود و یکی از نشانه‌های شوک آنافیلاکسی سرد شدن بدن است. در آن زمان دخترم که بسیار کوچک بود ترسیده بود بنابراین به او گفتم: «چیزی نیست، نگران نباش. فرشته برفی در آمبولانس هست که بال‌هایش را دور تو گذاشته». همیشه به ایده‌های مرتبط با فرشته‌ها علاقه داشته‌ام.

شما از تجربیات بیماری دوران کودکی خودتان هم در این کتاب استفاده کرده‌اید...

من بسیار شبیه به «سوفی» (شخصیتی در کتاب «جایی که فرشته‌های برفی می‌روند) بودم، کودکی که دوست دارد خطراتی را به جان بخرد. کتاب عناصری از دوران کودکی من را در برگرفته است؛ برای مثال «سوفی» مدت طولانی است که دچار بیماری شده است. («اوفارل» در سن هشت‌سالگی به دلیل ابتلا به انسفالیت یک سال از حضور در مدرسه بازماند). همچنین عناصری مرتبط با سه فرزند من در این کتاب به چشم می‌خورد. در تمامی داستان‌ها بخشی از اتفاقات تخیلی و بخشی از زندگی شخص نویسنده و اطرافیان او نوشته شده است.

آیا برای نوشتن یک کتاب کودک مضطرب بودید؟

بسیار زیاد. فقط صرف این‌که فردی در نوشتن یک رمان طولانی بزرگسالان توانا باشد تضمینی وجود ندارد که بتواند همین توانایی را در نوشتن کتاب کودکان هم داشته باشد. در واقع این اثر یک کتاب با همکاری «دنیلا ترازینی» (تصویرگر) و کودکان بود: من بخش‌هایی از داستان را برای بچه‌هایم می‌خواندم و آن‌ها نظرات‌شان را می‌گفتند. آن‌ها بسیار صادق و در مواقعی بسیار بی‌رحم بودند. وقتی کودکان چیزی را دوست نداشته باشند با از جا برخاستن و دور شدن از محل آن را ابراز می‌کنند.

امسال سال بسیار خوبی برای شما بود، رمان «همنت» برنده جایزه ادبیات داستانی زنان شد و به عنوان کتاب سال «واتراستونز» معرفی شد...

امسال سال بسیار بسیار عجیبی بود. در حقیقت سال شگفت‌آوری بود. من واقعا از انتخاب شدن به عنوان برنده جایزه ادبیات داستانی شوکه شده بودم. بسیار خوش‌شانس بودم که مراسم این جایزه با برنامه «زوم» برگزار شد چراکه اگر در یک مراسم حضوری بودم برای سخنرانی کردن بیش از حد شوکه شده بودم.

شما در کتاب خاطرات «من هستم، من هستم، من هستم» درباره لکنت زبان دوران کودکی‌تان نوشته‌اید. آیا حین صحبت برای جمعیت زیاد دچار اضطراب می‌شوید؟

من در دوران کودکی و جوانی لکنت شدیدی داشتم و هنوز هم حین صحبت کردن اعتماد به نفس چندانی ندارم.

«همنت» و «جایی که فرشته‌های برفی می‌روند» هر دو موضوعاتی درباره بیماری کودکان را در برگرفته‌اند، آیا این موضوعی است که شما به طور ویژه به آن فکر می‌کنید؟

این موضوع قابل توجهی است چراکه دردناک است. از دست دادن فرزند یکی از ترس‌های فطری والدین است، این‌طور نیست؟ من همیشه به داستان «همنت» علاقه زیادی داشتم و برایم سوال بوده که چرا «همنت» نادیده گرفته شده و در تاریخ به فراموشی سپرده شده است. («همنت» در انگلستان و با مرگ پسر ویلیام شکسپیر آغاز می‌شود و سپس داستان روابط بین والدینش را در برمی‌گیرد)

زندگی کردن با فردی که هم‎حرفه شماست چطور است؟

در این شرایط نیاز نیست درباره بسیاری از مسائل به همدیگر توضیح بدهیم. وقتی حین کار به سراغ «ویل» می‌روم و می‌گوید: «مشغول هستم. نمی‌توانم صحبت کنم» من ناراحت نمی‌شوم. به علاوه ما همیشه نخستین خواننده آثار همدیگر هستیم. او یک‌بار درباره یکی از آثارم به من گفت: «این کتاب بد نیست، اما باید نیمی از آن را از نو بنویسی.» و حق با او بود، این بخش از کتاب خوشایند نبود.

در حال حاضر چه کتاب‌هایی روی میز مطالعه‌تان قرار دارد؟

اخیرا با «دونال رایان» آشنا شدم. یکی از کتاب‌هایش را مطالعه کردم و زمانی که متوجه شدم آثار دیگری هم خلق کرده بسیار خوشحال شدم؛ بنابراین این روز‌ها مجموعه آثار این نویسنده را مطالعه می‌کنم. آثار «رایان» برای من یادآور آثار اولیه «ادنا اوبرین» هستند، اما آثار «رایان» نمایانگر ایرلند مدرن هستند.

bato-adv
نام
Belize
۱۷:۵۸ - ۱۳۹۹/۰۹/۲۴
خب خدا رو شکر که کتاب خوانی و نویسندگی رو جزء فرهنگ غرب نمیدونن.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۱