فرارو- مت ریچل نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی برای «نیویورک تایمز» است. او در سال ۲۰۱۰ جایزه پولیتزر را برای گزارش ملی به دلیل نگارش مجموعهای در مورد رانندگی همراه با پریشانی و فقدان تمرکز رانندگان امریکایی دریافت کرد. ریچل مدرک لیسانس خود را از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی و مدرک کارشناسی ارشد را از دانشکده روزنامه نگاری کلمبیا دریافت کرد. او نویسنده کتاب «سرگردانی مرگبار» یک روایت غیرداستانی پرفروش نیویورک تایمز است که داستان تصادف اتومبیل یک راننده که با استفاده از پیامک کار میکرد را با مطالعه علمی در هم میآمیزد. این کتاب از سوی «کریستین ساینس مانیتور»، «سانفرانسیسکو کرونیکل» و «آمازون» به عنوان یکی از بهترین کتابهای سال ۲۰۱۴ میلادی معرفی شد.
به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز، در یکی از غروبهای آوریل گذشته، یک دختر ۱۳ساله مضطرب در حومه شهر مینیاپولیس با عصبانیت از روی مبل در اتاق نشیمن بلند شد و از خانه فرار کرد و از حیاط خلوت به داخل جنگل رفت.
لحظاتی پیش از آن، مادر این دختر به نام «لیندا» دزدکی نگاهی به گوشی هوشمند دخترش انداخته بود. این نوجوان (اِم) که از این کار مادرش عصبانی شده بود گوشی را برداشت و فرار کرد (از این نوجوان با حرف «اِم» و از والدیناش تنها با نام کوچک یاد میشود تا از حریم خصوصی خانواده محافظت شود). لیندا از عکسهایی که در تلفن دیده بود نگران شد. برخی از عکسها علائم خودآزاری عمدی، روی مچ پاهای «اِم» و آثار خون را نشان میدادند. برخی دیگر تصاویری از شخصیت انیمه دختری سبزه با زبان قرمز بلند بودند که در یک مجموعه ویدئویی همکلاسیهای دبیرستانیاش را با قیچی به قتل میرساند.
در دو سال قبل، لیندا شاهد سیر افولی «اِم» بود: افسردگی شدید، آسیب رساندن به خود و اقدام به خودکشی. اکنون او دیوانهوار به دنبال «اِم» به جنگل رفته بود. او پیام داد: «لطفا به من بگو کجایی» و «اِم» پاسخ داد: «من دیوانه نیستم.»
نوجوانی در آمریکا دستخوش تغییری شدید است. سه دهه پیش، شدیدترین تهدیدات بهداشت عمومی برای نوجوانان در ایالات متحده ناشی از مصرف زیاد الکل، رانندگی در حالت مستی، بارداری نوجوانان و سیگار کشیدن بودند. از آن زمان این موارد به شدت کاهش یافته و جای خود را به یک نگرانی جدید برای سلامت عمومی داده است: افزایش نرخ اختلالات سلامت روان.
در سال ۲۰۱۹ میلادی، ۱۳ درصد از نوجوانان گزارش دادند که یک دوره افسردگی اساسی داشتهاند که ۶۰ درصد نسبت به سال ۲۰۰۷ میلادی افزایش داشته است. مراجعه کودکان و نوجوانان به اورژانس در این بازه زمانی به دلیل اضطراب، اختلالات رفتاری و آسیب رساندن به خود به شدت افزایش یافته است. برای افراد ۱۰ تا ۲۴ ساله، طبق گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری، نرخ خودکشی که از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷ ثابت بود تا سال ۲۰۱۸ میلادی نزدیک به ۶۰ درصد افزایش یافت.
مراجعه کودکان و نوجوانان به اورژانس برای خودآزاری در یک دهه گذشته به ویژه در میان دختران جوان به شدت افزایش یافته است. کاهش سلامت روان در میان نوجوانان با شیوع کووید تشدید شد، اما پیش از آن نیز گروههای نژادی و قومی را در مناطق شهری و روستایی در بر گرفته بود. هم چنین، شکاف اجتماعی - اقتصادی عاملی موثر در این باره بوده اند. در ماه دسامبر، در یک توصیه عمومی نادر جراحان عمومی امریکا نسبت به یک بحران سلامت روانی «ویرانگر» در میان نوجوانان هشدار دادند.
بسیاری از گروههای بیمارستانی و پزشکان با اشاره به افزایش سطح بیماریهای روانی، کمبود شدید درمانگران و گزینههای درمانی و تحقیقات ناکافی برای توضیح این روند آن را یک وضعیت «اضطراری ملی» نامیدند. «کندیس اوجرز» روانشناس در دانشگاه کالیفرنیا میگوید: «اکنون جوانان تحصیل کردهتر هستند. احتمال کمتری وجود دارد که باردار شوند و مصرف مواد مخدر در میان آنان کمتر است. هم چنین، احتمالا مرگ آنان بر اثر تصادف رانندگی و آسیب رساندن به خود کمتر است.
بر اساس بسیاری از نشانه ها، آنان عملکرد فوق العادهای دارند و پیشرفت میکنند. با این وجود، همزمان شاهد روند مهمی از افزایش اضطراب، افسردگی و خودکشی هستیم. ما باید علل آن را کشف کنیم، زیرا این موضوع برای نوجوانان و جوانان مسئله مرگ یا زندگی است».
این بحران اغلب به افزایش رسانههای اجتماعی نسبت داده میشود، اما دادههای محکم در مورد این موضوع محدود هستند. یافتهها ظریف و اغلب متناقض هستند و به نظر میرسد برخی از نوجوانان نسبت به سایرین درباره تاثیرات زمان استفاده از رسانههای اجتماعی آسیب پذیرتر هستند.
هم چنین، تحقیقات فدرال نشان میدهند که نوجوانان به عنوان یک گروه سنی کمتر میخوابند، کمتر ورزش میکنند و زمان کمتری را با دوستان خود میگذرانند عواملی که همگی برای رشد سالم بسیار مهم هستند به خصوص در دورهای از زندگی که معمولا آزمودن مرزها و کشف هویت برای یک فرد امری معمول قلمداد میشود. نتیجه ترکیب این عوامل برای برخی از نوجوانان نوعی انفجار شناختی بوده است: اضطراب، افسردگی، خودآزاری و حتی خودکشی.
این روند افزایشی پرسشهای آزاردهندهای را ایجاد کرده است. آیا این مسائل ذاتی دوران نوجوانی هستند که پیشتر ناشناخته مانده بودند یا اکنون بیش از حد تشخیص داده میشوند؟ مقایسههای تاریخی دشوار هستند، زیرا برخی از دادهها در مورد مسائل خاص، مانند اضطراب و افسردگی نوجوانان به تازگی جمع آوری شدهاند و زمان زیادی از آن نمیگذرد. با این وجود، نرخ رو به افزایش مراجعه به اورژانس برای خودکشی و آسیب رساندن به خود تردیدی باقی نمیگذارد که ماهیت فیزیکی تهدید به طور قابل توجهی تغییر کرده است.
«اِم» یکی از دهها نوجوانی است که برای پروژهای یکساله با «نیویورک تایمز» صحبت کرد که به بررسی ماهیت متغیر نوجوانی در ایالات متحده میپردازد. سوابق پزشکی «اِم» با «نیویورک تایمز» به اشتراک گذاشته شد و با اجازه خانواده، توسط کارشناسانی که در مراقبت از «اِم» نقشی نداشتند بررسی شد.
سوابق نشان میدادند «اِم» در ده سالگی صاحب گوشی تلفن هوشمند شد. لیندا و همسرش که هر دو بیرون از خانه مشغول کارهایشان بودند نگران پیامدهای این موضوع بودند، اما احساس کردند لازم است با دخترشان در تماس باشند. ۱۱ سالگی نقطه عطف دیگری برای «اِم» در نوجوانی بود و فرا رسید: دوره بلوغ.
در طول قرن گذشته، سن شروع بلوغ برای دختران به طور قابل توجهی کاهش یافته و از ۱۴ سالگی در سال ۱۹۹۰ میلادی به ۱۲ سالگی در دوره کنونی رسیده است. سن شروع بلوغ برای پسران نیز مسیر مشابهی را طی کرده است. کارشناسان میگویند که این تغییر احتمالا نقشی مهم در بحران سلامت روان فعلی نوجوانان بازی میکند اگرچه این تنها یکی از عوامل بسیاری است که پژوهشگران هنوز برای درک آن تلاش میکنند.
هنگامی که بلوغ فرا میرسد مغز نسبت به اطلاعات اجتماعی و سلسله مراتبی حساس میشود. «لارنس اشتاینبرگ» روانشناس در دانشگاه تمپل میگوید: «فرد تازه بالغ شده در حال دست و پنجه نرم کردن با پرسشهای بسیاری است: من که هستم؟ و دوستان من چه کسانی هستند؟ و این فرد توانایی زیادی در آن برهه زمانی برای پاسخ دادن به این پرسشها ندارد». او میگوید که کاهش سن بلوغ باعث ایجاد «شکافی بزرگ» بین محرکهای دریافتی و توان مغز نوجوان برای پردازش شده است.
اولین اشاره «اِم» به مشکلاش مربوط به کلاس ششم با تمرکز بر چالشها در کلاس بود. مدرسه با والدین «اِم» جلسه ملاقاتی را برگزار کرد. یکی از معلمان آزمایش «اِم» را برای اختلال نقص توجه بیش فعالی را پیشنهاد کرد. در عوض، لیندا سعی کرد به «اِم» کمک کند تا با کاربرد اپلیکیشنی که والدین و دانشآموزان برای پیگیری تکالیف، نمرات آزمون و نمرات استفاده میکردند فرزندش را مدیریت کند.
«اِم» تحت نظر والدیناش قرار گرفت. «اِم» در مورد لیندا میگوید: «او به من میگفت « آیا میتوانی آی پد خود را برایم بیاوری تا تکالیف مدرسه را بررسی کنیم؟ » اِم میگوید در آن زمان دچار حمله اضطرابی شده و به شدت میترسیدم.
میزان مصرف سیگار، مواد مخدر، الکل و رابطه جنسی در میان دانشآموزان دبیرستانی امریکایی در دهه گذشته کاهش یافته است روندی که از بیش از دو دهه پیش آغاز شده است.
یکی از استثناهای قابل توجه افزایش استفاده بیش از حد از گوشیهای هوشمند و رایانه در دهه گذشته بوده است. دکتر «نورا ولکوو» مدیر موسسه ملی سوء مصرف مواد مخدر، مصرف مواد مخدر و الکل را «اقداماتی عمدتا گروهی» توصیف میکند. او میگوید: «تا جایی که نوجوانان با یکدیگر در یک مکان نباشند انتظار کاهش چنین رفتارهایی وجود دارد».
در بهار ۲۰۲۰ میلادی، وضعیت «اِم» بدتر شد. او که از کلاسهای درس آنلاین گیج شده بود به دروغ به والدیناش گفت که در کلاسها شرکت میکند و به جای آن مجموعه انیمیشنی به نام Danganronpa را در یوتیوب تماشا کرد. داستان انیمیشن در دبیرستانی اتفاق میافتد که در آن دانش آموزان از مدیر مدرسهای شیطان صفت یاد میگیرند که تنها راه فارغالتحصیلیشان کشتن همسالانشان است.
«اِم» شیفته شخصیتی در آن انیمیشن به نام Genocide Jack یا «جیل نسل کُش» قرار گرفت که «مردان خوش تیپ» را با استفاده از قیچی به قتل میرساند. یک شب پس از شام، «اِم» در طبقه بالا بود و از قیچی برای بریدن مچ پاهایش استفاده کرد.
او میگوید: «از دست خودم عصبانی بودم که تکالیف را انجام ندادم. من به نوعی با خود فکر میکردم:» اوه، درد احساس خوبی دارد «مثل این که بهتر از اضطراب بود». او نمیتوانست به خاطر بیاورد که این ایده از کجا آمده است و میگوید: «میخواستم با هر چیزی به خودم آسیب برسانم».
به گفته کارشناسان، وسواس با یک شخصیت مجازی امری غیر معمول نیست. «نیک آلن» روانشناس دانشگاه اورگان میگوید: «این وضعیت نوجوانی است که کمی تنها به نظر میرسد و کمی درگیر این روایت هاست». با این وجود، او افزود که تجربههای آنلاین «بسیار قدرتمند» میتوانند کاربران را تشویق کنند که درباره هویت شان، احساسشان درباره آینده و احساسشان نسبت به جایی که از نظر اجتماعی به آن تعلق دارند فکر کنند.
کارشناسان میگویند چالش اصلی نوجوانی مدرن این است که انواع مختلفی از هویت وجود دارند انتخابها و امکانات بیشتر هستند که به نوبه خود میتوانند برای ذهن یک نوجوان طاقت فرسا باشند.
پژوهشهای اخیر نشان دادهاند که ثروت، تحصیلات و فرصتها به همان اندازه که میتوانند خانوادههای سفیدپوست را از مشکلات روانی محافظت میکنند همزمان محافظت کننده نیستند. از سال ۱۹۹۱ تا سال ۲۰۱۷ میلادی، اقدام به خودکشی توسط نوجوانان سیاه پوست در مقایسه با افزایش ۱۸ درصدی در میان نوجوانان سفیدپوست ۷۳ درصد افزایش یافته است. نرخ کلی خودکشی در میان نوجوانان سفیدپوست بیشتر است. تحقیقات جدید نشان میدهند که نرخ خودکشی به ویژه برای دختران سیاه پوست افزایش یافته است و این افزایش به طور میانگین در فاصله سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۷ میلادی سالانه ۶.۶ درصد بوده است.
کارشناسان معتقدند که افزایش تنهایی یک عامل کلیدی است. مطالعات اخیر نشان دادهاند که نوجوانان در ایالات متحده و سراسر جهان به طور فزایندهای احساس تنهایی میکنند حتی در دورهای که استفاده از اینترنت توسط آنان افزایش یافته است.
«بانی ناگل» روانشناس در دانشگاه علوم و بهداشت اورگان میگوید: «آنان با دوستان خود وقت میگذرانند، اما هیچ دوستی در آنجا نیست. این همان ارتباط اجتماعیای نیست که ما به آن نیاز داریم و آن گونه نیست که فرد را از احساس تنهایی باز میدارد».
«اِم» با تشخیص افسردگی و تجویز داروهای ضد افسردگی از سوی پزشکان از بیمارستان مرخص شد. طبق گزارش اکسپرس «اسکریپت» یک داروخانه بزرگ سفارش پستی از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ میلادی نسخههای داروهای ضد افسردگی برای نوجوانان امریکایی افزایشی ۳۸ درصد در مقایسه با افزایش ۱۵ درصدی برای داروهای بزرگسالان داشته است.