پرونده جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، در حالی برای ایران بسته شد که هنوز هم فوتبالدوستان وعدههای دو ماهه قبل را از یاد نبردهاند؛ اگرچه شاید مسوولان فدراسیون فوتبال، سرمربی تیم ملی و بازیکنان فکر کنند مردم حافظهای به اندازه ماهی دارند، اما همه خوب یادشان هست که بعد از روی کار آمدن دوباره مهدی تاج، او فرمان تیم ملی را به کارلوس کیروش سپرد تا او دوباره و برای سومینبار، در جام جهانی روی نیمکت بنشیند؛ اتفاقی که دلیل اصلی و شاهبیت آن صعود تیم ملی به مرحله حذفی جام جهانی بود و کیروش هم با همین وعده به ایران آمد؛ اگرچه این رویا در قطر رنگ باخت و گرد حقیقت بر آن پاشیده نشد، اما مشخص شد که این جام جهانی هر چند برای فوتبال ایران از نظر فنی آب نداشت، اما برای کیروش و بازیکنان حسابی نان داشت؛ همانها که کودتا علیه اسکوچیچ را شکل دادند، خواهان بازگشت کیروش شدند و وعده تاریخسازی دادند، اما حتی بعد از بازگشت به کشور به خود اجازه ندادند یک عذرخواهی ساده انجام دهند.
در این میان، اما رفتار سرمربی تیم ملی، بیش از هر کسی باعث تعجب شده و انتقادات زیادی به آن شکل گرفته؛ کیروش در حالی به تیم ملی ایران برگشت که با یک دید منطقی میشد پیشبینی کرد که او در مدت زمانی کوتاه نمیتواند کاری از پیش ببرد و نهایتا حضورش بتواند یک شوک مقطعی به فوتبال ایران وارد کند، چراکه او در دورههای قبلی وقت کافی برای آمادهسازی تیم را داشت، اما اینبار در یک بازه زمانی کوتاه مطمئنا مربیان بزرگتر از او هم نمیتوانستند تحول چندانی در یک تیم ایجاد کنند. همه اینها در حالی است که او قریب به یک دهه مربی ایران بوده و همه به انتظار صعود او و تیمش نشسته بودند.
با همه این اوصاف، حرکات کیروش در جام جهانی و بعد از حذف تیم ملی حسابی سوژه شد. او اینبار نه تنها عذرخواهی نکرد و بابت اقدامات عجیب در گزینش بازیکنان و لیست ایران، مانند خالی بودن یک نفر در لیست، ترکیبهای پرنقص و... توضیح نداد که حتی در کنفرانسهای خبری علیه هواداران تیم ملی موضع گرفت، در کارهای مختلف دخالت کرد و پس از جام جهانی از جوانگرایی و ماندن سخن میگفت؛ در حالی که پیش از این رییس فدراسیون درباره قرارداد کیروش گفته بود که او تا پایان جام جهانی مربی است و بعد درباره ادامه همکاری تصمیم گرفته میشود، اما کیروش نشان داد که او مانند گذشته در مقابله با فدراسیون فوتبال دست بالا را دارد و گویی اوست که برای فوتبال ایران تصمیم میگیرد!
تا جایی که گویی او که تیم ایران را به مثابه یک سفر توریستی به قطر برد و با حذف به ایران برگشت، حالا بدون هیچ توضیحی درباره تیم تحت هدایتش، به تهرانگردی مشغول است و گشت و گذار میکند، به کاخ سعدآباد میرود و ککش هم نمیگزد که تیم ملی ایران را به جام جهانی برد، به مردم رویای فراوان فروخت و نهایتا هم با دو شکست سوار بر پرواز برگشت شد. مطمئنا اگر چنین اتفاقی در یک ساختار حرفهای رخ میداد کیروش باید تاکنون بارها درباره عملکردش توضیح میداد، اما گویی در اینجا پاداش حذف، ابقا و پایتختگردی است که سرمربی تیم ملی، بیخیال از حذف و نتایج ضعیف، به کاخگردی مشغول است و ز غوغای تیم ملی فارغ!