فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
عشقِ تو نهالِ حیرت آمد
وصلِ تو کمالِ حیرت آمد
بس غرقهٔ حالِ وصل کآخر
هم بر سرِ حالِ حیرت آمد
یک دل بنما که در رَهِ او
بر چهره نه خالِ حیرت آمد
نه وصل بِمانَد و نه واصل
آن جا که خیالِ حیرت آمد
از هر طرفی که گوش کردم
آوازِ سؤالِ حیرت آمد
شد مُنهَزِم از کمالِ عزت
آن را که جلالِ حیرت آمد
سر تا قدمِ وجودِ حافظ
در عشق، نهالِ حیرت آمد
عشق تو نهال سرکشتگی است و رسبدن به تو کمال خواسته عاشقان است. مقصود او از این شعر این است که راهیان کوی دوست در دریای وصال الهی حضور مییابند، اما برخی دچار حیرت و سرگشتگی میشوند و نمیتوانند به وصال دوست نایل شوند.
در کاری قدم نهادهای، ولی شخصی شما را آزرده است، طوری که دیگر قادر به ادامه کار نیستی. بهتر است از شرایط موجود برای پیشرفت و ترقی خود بهره ببری.